2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
ولایت و امامت امیرالمؤمنین، مسئله ای مهمتر از «نماز» و «روزه»!
کد مطلب: ١٢٨٥٥ تاریخ انتشار: ٢٧ مرداد ١٣٩٨ - ١١:٢٩ تعداد بازدید: 5149
سخنراني ها » امیرالمؤمنین علیه السلام
ولایت و امامت امیرالمؤمنین، مسئله ای مهمتر از «نماز» و «روزه»!

سخنرانی عمومی 98/05/27

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 98/05/27

موضوع: ولایت و امامت امیرالمؤمنین، مسئله ای مهمتر از «نماز» و «روزه»!

(سخنرانی در آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر)

فهرست مطالب این سخنرانی:

تهدیدی در قرآن که متوجه کل اسلام و رسالت است

بزرگ‌ترین پیام آیه ولایت

چرا مسئله «ولایت» از «نماز» هم، مهمتر است!؟

روایت صحیح بخاری، که باعث استبصار عالم اهل سنت سوریه شد!

ثواب روزه عید غدیر از زیان «ابوهریره»!!

یک سؤال ساده از برادران اهل سنت!

سؤالی که امام صادق (سلام الله علیه) در پاسخش قسم خورد!

بیت القصیر «ولایت در قرآن»، این سه آیه است!

بیت القصیر «ولایت در روایات»، این سه روایت است!

مناظره با مفتی اعظم عربستان درباره مشروعیت توسل

فرقه ای که خطرش از خطر «وهابیت» و «داعش» بیشتر است!

من حاضرم با این شخص مناظره و سپس مباهله کنم!

نمونه ای از ادعاهای کفرآلود «احمد الحسن»!

پرسش: (چرا نامی از امام علی و امامان در قرآن برده نشده است؟)

پرسش: (نشانی سایتی در رابطه با شبهات فتنه «یمانی» را بدهید)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.

خدا را بر تمام‌ نعمت‌هایش بویژه نعمت ولایت سپاس می‌گوییم و فرا رسیدن دهه ولایت و ایام غدیر و «عید الله الاکبر» روز اکمال دین و اتمام نعمت الهی و اعلان رضایت حق از دین اسلام را هم به شما گرامیان تبریک و تهنیت می‌گویم. خدا را سوگند می‌دهیم به آبروی صاحب ولایت، عیدی ما را فرج موفور السرور مولای‌مان بقیة الله الاعظم قرار بدهد ان شاء الله.

موضوعی که دوستان اعلام کردند تا ما در خدمت‌تان باشیم، موضوع ولایت و امامت و پاره‌ی از شبهات این حوزه است.

تهدیدی در قرآن که متوجه کل اسلام و رسالت است

قبل از ورود به اصل امامت این نکته را در نظر داشته باشیم که موضوع امامت و ولایت در میان معارف دینی ما از اهمیت ویژه‌ی برخوردار است که شاید هیچ یک از معارف دینی، در این سطح نباشد.

همین که ما می‌بینیم خدای عالم در قرآن آیه 67 سوره مائده می‌فرماید:

(يا أَيهَا الرَّسُولُ)

اي پيامبر!

سوره مائده (5): آیه 67

معمولاً خدای عالم نبی‌ خودش را آن‌جاهای که بحث تبلیغ شرایع دین است با «یا ایها النبی» خطاب می‌کند، الا موارد حساس و ضروری، مواردی که اهمیت فوق العاده دارد یا مسئله، مسئله مهم و ضروری است با کلمه «يا أَيهَا الرَّسُولُ » خطاب می‌کند. فرمود:

(بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ)

آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان!

سوره مائده (5): آیه 67

آن‌چه که ما به تو دستور دادیم به مردم ابلاغ کن، ابلاغ کار نبی مکرم است

(إِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ)

بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است

سوره آل عمران (3) آیه20

وظیفه پیغمبر، ابلاغ احکام الهی به مردم است؛ ولی این ابلاغ، یک ویژگی دارد که در هیچ جای قرآن این ویژگی نیامده است، و آن این است که فرمود:

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

و اگر ابلاغ نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي!

سوره مائده (5) آیه67

اگر این دستور ابلاغ نشود، رسالت الهی انجام نشده است؛ یعنی شاید همچنین تهدیدی نسبت به نبی مکرم در 23 سال سابقه ندارد، بله در رابطه با شرک برای این‌که قضیه به خوبی روشن بشود قرآن می‌گوید:

(لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيحْبَطَنَّ عَمَلُكَ)

اگر مشرک شوي، تمام اعمالت تباه مي‌شود

سوره زمر (5): آیه 65

پیغمبر! اگر خدای نخواسته شرک بورزی تمام اعمالت نابود خواهد شد

(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)

اگر او سخني دروغ بر ما مي‌بست، ما او را با قدرت مي‌گرفتيم

سوره الحاقه (69): آیات 44- 45

اگر چنان‌چه كوچك‌ترین تغییری در وحی صورت بگیرد ما رگ گردنت را می‌زنیم، این سومین موردی است که نبی مکرم با جملات شدید و غلیظ مواجه می‌شود، این جملات شدید و غلیظ از آیه اول و دوم تهدید خیلی مهم‌تر و بالاتر است.

در (لَئِنْ أَشْرَكْتَ) اصلاً ویژگی شرک این است که اگر شرکی بیاید تمام اعمال انسان حبط می‌شود، یا خدای نکرده در آیات قرآن تغییری صورت بگیرد این تهدید متوجه شخص پیغمبر است؛ ولی در این‌جا تهدید متوجه کل اسلام و رسالت است که اگر این ابلاغ صورت نگیرد تمام زحماتی که در 23 سال کشیده‌ی همه بی‌اثر و بی‌ثمر است.

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

یعنی تهدیدی است که در سراسر قرآن سابقه ندارد، این آیه هم جزو آخرین آیاتی است که بر نبی مکرم نازل شده. در شرایطی که نماز، روزه، حج و جهاد و دیگر مسائل توحیدی و مسائل مربوط به معاد و مربوط به نبوت تکلیفش روشن شده است، معلوم می شود که یک مسئله خیلی مهم و اساسی است که خدای عالم این‌چنین مورد خطاب قرار می‌دهد که اگر این امر صورت نگیرد رسالت ناتمام است.

بزرگ‌ترین پیام آیه ولایت

من نمی‌خواهم سراغ کتب شیعه برویم، سراغ کتب اهل‌سنت برویم ببینیم در ذیل این آیه چه آورده‌اند؟ در کتاب «روح المعانی» آقای «آلوسی» که از سلفی‌های تندرو و متشدد است؛ یعنی یک سنی عادی نیست، نسبت به علمای شیعه عبارت‌های وقیح و زشت به کار می‌برد؛ ولی به این آیه که می‌رسد تعبیر عوض می‌شود، این کتاب «تفسیر روح المعانی آلوسی» است، ایشان متوفای 1270 است ببینید چه تعبیری دارد؟

« أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود كنا نقرأ على عهد رسول الله»

عزیزانی که با ادبیات عرب سر و کار دارند می‌دانند کلمه «کانَ» که استعمال می‌شود دلیل بر استمرار است؛ یعنی اصلاً همیشه در داخل «کانَ» استمرار و همیشگی خوابیده. «کُنا» هم می‌گوید «کُنتُ» نمی‌گوید، صیغه مع الغیر است. صیغه متکلم وحده نیست، ما همه صحابه این آیه را در زمان پیغمبر این‌طوری می‌خواندیم:

«ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين»

علی ولی امر مؤمنین است

«وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

اگر چنان‌چه ولایت علی اعلام نشود، رسالت بی‌اثر و بی‌ثمر است.

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 6، ص 193

در این بیان، چند نکته خوابیده است:

یک: اهمیت ولایت از دیدگاه خدای عالم. که این ولایت است که می‌تواند رسالت را استمرار بدهد، اگر این ولایت، صورت نگیرد رسالت ابتر می‌شود با رفتن نبی مکرم دیگر بساط دین و اسلام برچیده شده است.

نکته دوم: پیامی برای ما است که اگر ما نمازمان را بخوانیم روزه‌مان را بگیریم تمام کارمان را انجام بدهیم، اگر چنانچه برای ولایت اهمیت ندادیم اعمال دیگر ما هدر است، وقتی که نبی مکرم این‌چنین مورد خطاب قرار می‌گیرد تکلیف ما هم روشن است.

امروز بزرگ‌ترین پیام این آیه برای ماها این است‌که اگر چنان‌چه از کنار مسئله امامت به سادگی عبور کردیم فردای قیامت چیزی دست ما نیست. همانطوری که اگر رسول اکرم امامت و ولایت را اعلام نمی‌کرد زحمات 23 ساله‌اش هدر می‌رفت.

چرا مسئله «ولایت» از «نماز» هم، مهمتر است!؟

ولذا این آیه برای ما روشن می‌کند که ما برخوردمان با ولایت باید چگونه باشد به این خاطر ما در روایات مختلف و متعدد می‌بینیم كه این قضیه کاملاً روشن شده، کتاب «کافی- كلینی متوفای 329» که اولین کتاب از کتب اربعه شیعه است دارد:

«بُنِيَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»

در میان شرایع، هیچ موضوعی به اهمیت ولایت نیست. بعد حضرت فرمود:

«فَأَخَذَ النَّاسُ‏ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَة»

الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2 ؛ ص18

حضرت می فرماید: مردم دنبال نماز، صوم ماه رمضان، زکات و حج می‌روند؛ ولی ولایت را کنار گذاشته‌اند به ولایت اهمیت نمی‌دهند.

یا در صفحه بعدی دارد:

«وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ»

الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2 ؛ ص21، ح 8

امام باقر (سلام الله علیه) می‌فرماید که در میان شرایع، افضل، ولایت است چرا؟ زیرا:

«لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُن‏»

ولایت، کلید شرایع است

الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2 ؛ ص18

اگر کسی بخواهد وارد محدوده ولایت شود، از درِ ولایت وارد شود کلیدش امامت و ولایت است. غیر از این راه دیگری نیست، در روایت دیگر می‌فرماید:

«بِنَا عُبِدَ اللَّه‏»

بواسطه ما عبادت خدا صورت می‌گیرد

الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص145

علت اینکه می فرماید: «وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ» یا «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛ این است که می فرماید: بواسطه ما عبادت خدا صورت می‌گیرد، معرفت خدا باید از کانال ما باشد. وحدانیت خدا باید طبق دستورات ما صورت بگیرد.

روایت صحیح بخاری، که باعث استبصار عالم اهل سنت سوریه شد!

اینکه آقایان اهل‌سنت یا وهابیتی که اهل‌‌بیت را کنار گذاشتند و به سراغ صحابه رفتند دلیلی دارند یا ندارند، ما کاری با آ‌ن‌ها نداریم. بحث ما، بحث علمی است؛ ولی شما تفاوت معارف شیعه را با معارف توحیدی آن‌ها مقایسه کنید، روایاتی که از ائمه در رابطه با خدای عالم است ملاک توحید ما دو آیه است:

(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ(

هيچ چيز همانند او نيست

سوره شوری (42): آیه 11

(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)

و براي او هيچگاه شبيه و مانندي نبوده است

سوره اخلاص (112): آیه 4

ولی شما وقتی سراغ وهابیت و سلفی‌ها می‌روید، دارند كه خدای عالم هر شب ثلثی از شب که می‌گذرد، سوار الاغ می‌شود! خدا، خدای الاغ سوار شد! به آسمان دوم می‌آید، مردم را صدا می‌کند: آی مردم آیا کسی حاجت دارد من برآورده کنم؟ مشکلی دارد حل کنم؟ گناهی دارد ببخشم؟ وقتی که طلوع فجر می‌شود، سوار الاغ می‌شود و به عرش سر جای خودش بر می‌گردد.

مرحوم «شیخ مفید» می‌فرمایند در «بغداد» بعضی از علمای سلفی یا اهل حدیث شب‌ها پشت بام‌شان جو و یونجه و علف می‌گذاشتند، اگر خدا با الاغش از آن‌جا می‌گذرد روی پشت بام این‌ها اقامت کند، رحمت بیشتری به خانه‌ آن‌ها بیاید. این توحیدِ منهای اهل‌‌بیت و منهایِ ولایت است!

یکی از علمای بزرگ اهل‌سنت «سوریه» که شیعه شده بود در شرح حالش می‌نویسد علت شیعه شدن من همین یک روایت است كه در «صحیح بخاری» در صحیح‌ترین کتاب ما اهل‌سنت بعد از قرآن؛ آمده است که خدای عالم، ثلثی از شب می‌گذرد به آسمان دنیا می‌آید و طلوع فجر که می‌شود به طرف عرش می‌رود رحل اقامت می‌کند.

می‌گوید این روایت باعث استبصار من شد. چرا؟ چون این حدیث با عقیده «بطلمیوسی» که عقیده داشت کره زمین مثل پیاز است کرات دیگر هم اطراف او را گرفته‌اند قابل تطبیق بود.

ولی با ثابت شدن این‌که کره زمین، مدور است و به دور خودش می‌چرخد این ثابت می‌کند که این روایت‌ها اصل و ریشه ندارند، چون خدا اگر یک بار روی کره زمین بیاید در این‌جا زندانی‌ می‌شود دیگر نمی‌تواند بالا برود؛ چون روایت می‌گوید قبل از طلوع فجر خدا بالا می‌رود، طلوع فجر کجا؟ خدا، خدای فقط «عربستان» و «خاور میانه» که نیست خدای کل کره زمین است.

کل کره زمین هر لحظه از لحظات شبانه روز یک جا طلوع فجر است، خدای عالم مدام بخواهد طلوع فجر نشده بالا برود طلوع فجر دارد می‌چرخد ولذا اگر یک بار خدا روی زمین بیاید طبق این روایت برای همیشه عرش خدا، از خدا خالی می‌شود.

می گوید: فهمیدم که این روایات، روایاتی نیست که از منبع وحی صورت گرفته باشد. این همان اسرائیلیاتی است که امثال «تمیم داری‌»ها «کعب الاحبار» یهودی و غیره در مصادر ما اضافه کردند.

همچنین شما نبوت را از دیدگاه اهل‌بیت و از دیدگاه این آقایان ببینید، این‌ها چندین روایت در «صحیح بخاری» دارند كه حضرت رسول اکرم از خدای عالم عصبانی شد، تصمیم گرفت خودکشی کند؛ خودش را از بالای کوه پایین بیاندازد چرا؟ چون خدا دیر وحی رسانده و تأخیر در وحی کرده است!

جبرئیل می‌آید به دست و پای پیغمبر می‌افتد یا رسول الله تو را به خدا این دفعه یک مقداری تخفیف بده، ما هم می‌رویم از خدا خواهش می‌کنیم دوباره وحی بفرستد بعد از مدتی می‌گذرد دوباره پیغمبر می‌رود بالای کوه خودکشی کند، جبرئیل می‌آید آقا این دفعه آخرین دفعه است به خدا می‌گویم زودتر وحی بفرستد!!

این‌ها مسخره بازی‌های است که با شریعت ما بازی کرده‌اند این‌ها را «یهودی»‌ها ساخته‌اند تا یک تحصیل کرده وقتی همچنین روایتی را می‌بیند به کل شریعت بدبین بشود، پیغمبری که اعصاب خودش را نمی‌تواند كنترل کند، چندین بار تصمیم بر خودکشی می‌گیرد، آیا این پیغمبر می‌تواند منجی و هادی بشریت باشد؟ از این روایات الی ماشاء الله در صحاح اهل‌سنت زیاد است.

خدای عالم به عزرائیل می‌گوید برو حضرت موسی را قبض روح کن، حضرت موسی آن‌چنان سیلی به صورت عزرائیل می‌زند كه چشمش از حدقه در می‌آید و کف دستش قرار می‌گیرد، عزرائیل می‌گوید خدایا من را سراغ حضرت موسی فرستادی، چشم من را از حدقه در آورد، خدایای عالم یک جلسه آشتی کنان بین عزرائیل و حضرت موسی قرار می‌دهد!! این‌ها جای خالی همان فرمایش است که فرمود «بِنا عُبِد الله و بِنا عُرف الله» معرفت خدا باید از کانال ما باشد.

من از خواهران عزیز عذر می‌خواهم حضرت موسی کنار یک رودی می‌خواهد غسل کند لباسش را روی یک سنگ می‌گذارد، وقتی كه دوباره می‌آید لباسش را بپوشد سنگ لباس حضرت موسی را بر می‌دارد و فرار می‌کند حضرت موسی هم دنبال سنگ:

«ثَوْبِي حَجَرُ ثَوْبِي حَجَرُ»

ای سنگ تو را به خدا بایست من لباسم را بگیرم

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير, اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1249، ح3223

بعد لخت مادر زاد می‌آید «بنی اسرائیل» او را می‌‌بینند! این‌ها توهین، اهانت و کفریّات است روی این جهت است كه حضرت می‌فرماید:

«بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏1 ؛ ص145

این‌که خداوند می فرماید:

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

یعنی مشخص است بعد از تو یک سری افرادی مانند «یهودی»های زخم خورده «مسیحی‌»های زخم خورده، «منافقین» زخم خورده می‌آیند می‌خواهند در شریعت تحریفاتی انجام بدهند، این اهل‌بیت است که می‌تواند جلوی این تحریف را بگیرد، این اهل‌‌بیت است که می‌تواند توحید واقعی را به مردم معرفی کند، نبوت و رسالت و معاد حقیقی را معرفی کند.

شما ذیل آیه شریفه:

(يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيد)

به خاطر بياوريد روزى را كه به جهنم مى‏گوئيم آيا پر شده‏اى؟ و او مى‏گويد آيا افزون بر اين هم وجود دارد؟!

سوره ق (50): آیه 30

را ببینید که در «صحیح بخاری» است خدای عالم فردای قیامت هر چه از مردم به جهنم می‌ریزد جهنم می‌گوید (هَلْ مِنْ مَزِيدٍ) خدایا دوباره بریز!

تا:

«فَيَضَعُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَتَعَالَى قَدَمَهُ عليها»

خدا پایش را روی آتش جهنم می‌گذارد آتش جهنم پای خدا را می‌بیند، پشیمان می‌شود می‌گوید:

«فَتَقُولُ قَطْ قَطْ»

خدا دیگر بس است

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1835، ح4568

نستجیر بالله آیا پای خدا همیشه در جهنم می‌ماند یا بعد از این‌که خدا پایش را از جهنم بر داشت دوباره (هَلْ مِنْ مَزِيدٍ) می‌گوید؟ این‌ها توحید نیست این‌ها کفریاتی است که نتیجه دوری از اهل‌‌بیت است كه رسول اکرم فرمود:

«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدِي‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي‏»

من در میان شما دو تا امانت گرانبهاء می‌گذارم کتاب خدا و اهل‌بیتم!

كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على، اسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1395ق، ج‏1 ؛ ص241

اگر به این دو تا تمسک کردید گمراه نمی‌شوید، قرآن تنها منهای اهل‌‌بیت ضلالت است. اهل‌بیتِ تنها منهای قرآن ضلالت است، این نشان می‌دهد بر این‌که بحث ولایت اهل‌بیت یک جایگاه ویژه‌ی دارد که هیچ یک از معارف دینی ما این‌ جایگاه را ندارد بلکه ولایت کلید ورود به معارف دینی است.

«أنا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِهِ من بَابِهِ»

المعجم الكبير، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة : الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج 11، ص 65

یعنی همین! من شهر علم و شریعت هستم، دَرِ این شریعت علی ابن ابیطالب است، اگر کسی بخواهد شریعت را فرا بگیرد باید از کانال علی و از كانال اهل‌‌بیت علی بیاید، کسی اگر بخواهد از دیوار بیاید به تعبیر امیر المؤمنین در «نهج‌البلاغه» این دزد است که از دیوار وارد خانه می‌شود و گرنه آدمی که قصد دزدی نداشته باشد در را می‌زند و از راه در می‌آید این یک نکته که عزیزان داشته باشند.

ثواب روزه عید غدیر از زیان «ابوهریره»!!

نکته دیگر این‌كه در مسئله غدیر آیه دیگری می‌آید که این قضیه را بیشتر تثبیت می‌کند:

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم

سوره مائده (50): آیه 30

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) چیست؟ آیا روزی که نماز، روزه و حج واجب شد؟ همه این‌ها در گذشته آمده و انجام شده، شیعه و سنی معتقد است که بعد از نزول آیه (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) هیچ آیه‌ی در رابطه با شریعت وارد نشده. این آخرین آیاتی است که بر نبی مکرم وارد شده است.

جالب این است که بزرگان اهل‌سنت مثل آقای «خطیب بغدادی» متوفای 463 از «ابو هریره» نقل می‌کند که روز 18 ذی الحجه کسی روزه بگیرد معادل 60 ماه روزه است:

«من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غدير خم»

غدیرخم چه روزی است؟

«لما أخذ النبي بيد علي بن أبي طالب فقال ألست ولي المؤمنين قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولى كل مسلم فأنز الله اليوم أكملت لكم دينكم »

روزی است كه نبی مکرم دست علی گرفت... خلیفه دوم آمد به امیر المؤمنین تبریک گفت...

تاريخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج 8، ص 289

ابتدا قبل از اعلان ولایت:

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

بعد از اعلان ولایت:

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)

یعنی دین قبل از ولایت ناقص بوده اکمال در کجا می‌آید؟ اکمال در جای است که کاری ناقص باشد بگویند فلانی آمد کار را تکمیل کرد؛ یعنی قبل از این، کامل نبود ناقص بود و جالب این است که می‌فرماید:

(وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

من امروز از اسلام راضی شدم

یعنی اسلام منهای ولایت مرضی خدا نیست، اسلام منهای ولایت مورد نظر خدا نیست مقبول خدا نیست.

یک سؤال ساده از برادران اهل سنت!

ما می‌بینیم در روایات متعدد شیعه و سنی آورده‌اند:

«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

هر کس بدون امام از دنیا برود مرگش، مرگ جاهلی است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96

نمی‌گویند: «من مات بلا صوم مات میتة جاهلیة» اگر کسی بدون روزه از دنیا برود مرگش جاهلی است. یا: «من مات بلا حجٍ من مات بلا صلاةٍ!» ولی در این‌جا می‌گوید: «من مَاتَ بِلا إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» چون اسلام ناقصی است. دینی که امامت نداشته باشد آن دین، مرضی خدا نیست؛ یعنی قبل از اسلام در دوران جاهلیت مردم چه حالی داشتند؟ اگر مردم بیایند نمازشان را بخوانند، روزه‌‌هایشان را بگیرند و حجشان را هم بروند تمام کارهای‌شان را انجام بدهند؛ ولی ولایت نداشته باشند عین زمان جاهلیت است؛ یعنی انسان بدون اسلام از دنیا رفته است.

لذا همین تعبیر را همه‌ی عزیزان اهل‌سنت نقل کردند در «صحاح سته‌»شان آوردند در «صحیح مسلم» از قول «عبدالله عمر» نقل می‌کند:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً »

صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1849، ح 1851

«مسند احمد ابن حنبل» رئیس «حنابله» هم دارد:

«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

اگر کسی بدون امام از دنیا رفت مرگ، مرگ جاهلی است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96

خیلی از بزرگان اهل‌سنت در تفسیر و تحلیل این آیه معطل ماندند چه کار کنند؟ روایت در صحیح‌، سنن و مسانیدشان آمده از این‌ها سوال می‌کنند الان امام شما چه کسی است؟ پدر و مادرت از دنیا رفت طبق این روایت امامی داشته یا نه بدون امام از دنیا رفته؟ مرگش، مرگ جاهلی است.

بعضی‌ها گفتند رئیس هر کشور امام زمان آن کشور است، خیلی از اهل‌سنت این را مسخره کردند مثلاً در آمریکا مسلمان‌ها که هستند جناب «ترامپ» امام زمان‌شان است در «عربستان سعودی»، «ملک سلمان» امام زمان‌شان است در «عراق» قبلاً آقای «صدام» امام‌شان بود، ببینید این مسخره است؛ یعنی این‌طور حرف زدن شریعت را به استهزاء گرفتن است به اضافه خود این‌ها در «صحیح مسلم» حدیث 4686 آوردند که:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً »

حدیث 1853 می‌گوید:

«إذا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1480، ح 1853

سؤالی که امام صادق (سلام الله علیه) در پاسخش قسم خورد!

خود پیغمبر می‌گوید در هر عصری یک امام باید باشد، اگر با دو تا امام بیعت بشود امام دوم، مهدور الدم و واجب القتل است. لذا فرمود:

«إذا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

خیلی واضح و روشن است، مانده اند چه کار کنند؟ در کتب شیعه هم همین‌طور است. «کافی» نقل می کند که راوی می‌گوید - «فضیل بن یسار» که از اصحاب امام باقر و جزء کسانی است که دارای کرامت بوده - از امام صادق سوال کردیم یابن رسول الله اینچنین روایتی مردم نقل می‌کنند که پیغمبر فرمود:

«مَنْ‏ مَاتَ‏، وَلَيْسَ‏ لَهُ‏ إِمَامٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»

آیا:

«قال ذلک رسول الله؟»

حضرت فرمود:

«إِي وَ اللَّهِ قَدْ قَالَ قُلْتُ فَكُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ.»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 376، ح 1

در این زمینه ما چندین روایت داریم. در روایت دیگر می‌گوید:

« مَنْ مَاتَ لَا یعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً جَاهِلِیةَ کفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَال»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 377، ح 3

این نشان می‌دهد بر این‌که اسلام منهای ولایت، اسلام نیست همان دوران جاهلیت است که مردم بدون دین و بدون آیین از دنیا می‌رفتند. (وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا) یعنی این، (أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) یعنی این.

دین ناقص مثل این می‌ماند كه شما یک ساختمانی درست می‌كنید ولی ناقص است، نمی‌گویند این آقا ساختمان درست کرده و چه بسا می‌گویند بیت المال، یا پول صاحبخانه را نابود کرده. نه تنها خانه ارزش ندارد بلکه باید در محکمه بیاید و جواب بدهد که سرمایه را هدر داده ولذا این قضیه کاملاً واضح و روشن است.

بیت القصیر «ولایت در قرآن»، این سه آیه است!

بیش از این نمی‌خواهم در این زمینه توضیح بدهم فقط یک روایتی را از امام باقر (سلام الله علیه) نقل می‌كنم، زیرا ما هر چه خواندیم از اهل‌سنت بود. مرحوم «کلینی» در «کافی» روایتی را نقل می‌کند که خیلی روایت خوبی است، سنداً هم صحیح است حضرت می‌آید سه تا آیه را درباره امامت مورد بحث قرار می‌دهد که این سه آیه می‌شود گفت بیت القصیر ولایت در قرآن است.

یکی آیه (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ) است که «شیخ طوسی» می‌گوید قوی‌ترین دلیل شیعه بر امامت امیر المؤمنین همین آیه 55 سوره مائده است، بعد حضرت به آیه 67 سوره مائده استدلال می‌کند و بعد از آن به آیه 3 سوره مائده استدلال می‌كند ولذا من از همه عزیزان تقاضا دارم روی این سه آیه به خوبی کار کنند.

ما یک برنامه‌ای در «شبكه ولایت» تحت عنوان «اثبات امامت الهی و خلافت بلافصل امیر المؤمنین در پنج دقیقه از کتب اهل‌سنت با سند صحیح» داشتیم ما سه آیه آوردیم، سه تا هم روایت آوردیم. این مطلب را من 10 شب ماه رمضان هر شب تکرار کردم، دوستان ما گفتند شما 10 شب تکرار می‌کنید این ملال آور است و مردم خسته می‌شوند گفتم خدا در سوره الرحمن 37 بار:

(فَبِأَي آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ)

پس کدامين نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي‌کنيد (شما اي گروه جن و انس)؟!

سوره الرحمن (55): آیه 13

را تکرار کرده است. اگر 37 شب هم تکرار کنم تازه مثل سوره الرحمن می‌شود، ما دیدیم بعد از 10 شب حتی‌ بچه‌های کوچک 8- 9 ساله روی خط آمدند شروع کردند این سه آیه و سه روایت را از حفظ با جلد و صفحه بیان کردند.

یکی از این‌ها به نام «فاطمه 9 ساله از یزد» با شبکه وهابی کلمه تماس گرفت، گفت ‌آقا اگر به من دختر 9 ساله اجازه بدهید حاضرم امامت الهی و خلافت بلافصل امیر المؤمنین را در 5 دقیقه برای مخاطبین و بیننده‌هایتان اثبات کنم. دست مجری این شبكه لرزید و رنگش پرید سریع تلفن را قطع کرد!!

ما امروز باید این‌چنین باشیم بچه‌ها را از دوران کودکی با ولایت استدلالی عجین کنیم، از ولایت تقلیدی بیرون بیاوریم. از ما سوال می‌کنند علی حق است یا غیر علی؟ می‌گوییم چرا علی؟ می‌گوید پدر و مادرم گفته علی حق است، آن «یهودی» هم می‌گوید پدر و مادرم گفتند موسی حق است «نصارا» هم می‌گوید پدر و مادر گفتند حضرت عیسی حق است «وهابی» هم می‌گوید پدر و مادرم گفتند «ابن تیمیه»‌ حق است چه فرقی میان ما و آن‌ها است؟

لذا من تقاضا دارم عزیزان و بزرگواران ما روی ولایت استدلالی از همان دوران دبستان کار کنند، دوستان اگر وارد «سایت ولیعصر» بشوند کلمه پنج دقیقه را سرچ بزنند آن‌جا به طور مفصل سه تا آیه و سه تا روایت را آوردیم.

آیه اول؛ آیه (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ) هست که اهل‌سنت همگی اتفاق نظر دارند این آیه در حق امیرالمؤمنین نازل شده است.

«طبری» در تفسیرش جلد 6، صفحه 398 می‌گوید این آيه در حق علی است. «ابن ابی حاتم» در تفسیرش جلد 4، صفحه 1162 می‌‌گوید این آیه در حق علی است. «آلوسی» در تفسیرش «روح المعانی» می‌گوید:

«غالب الأخباريين على أنها نزلت فى على كرم الله تعالى وجهه»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 6، ص 167

آیه دوم؛ آیه (يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ( است که «آلوسی» در تفسیرش جلد 6، صفحه 193 می‌گوید این آيه در حق علی نازل شده، «سیوطی» در «در المنثور» جلد 2، صفحه 292 می‌گوید این آیه در حق علی نازل شده، «شوکانی» در «فتح القدیر» جلد 2، صفحه 60 می‌گوید این آیه در حق علی نازل شده. «ابن ابی حاتم» در تفسیرش جلد 2، صفحه 1172 می‌گوید در حق علی نازل شده است.

آیه سوم، آیه: (الیوم أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) است. «خطیب بغدادی» در كتاب «تاریخ بغداد» جلد 8، صفحه 284 می‌گوید در حق علی نازل شده است. این سه تا آیه دلالت بر امامت امیر المؤمنین می‌کند.

بیت القصیر «ولایت در روایات»، این سه روایت است!

در زمینه اثبات ولایت امیرالمؤمنین، سه تا حدیث ما آوردیم. روایت اول؛ حدیث ولایت است که پیغمبر فرمود:

«أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة»

تو ولی امر همه مؤمنین بعد از من هستی

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة: الأولى ، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 143

آقای «البانی» هم در کتاب «السلسلة الاحادیث الصحیحه» در جلد 5، صفحه 222 این حدیث را نقل کرده است.

روایت دوم؛ حدیث خلافت است که پیغمبر فرمود:

« أنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»

تو خلیفه و جانشین بر تمام مؤمنین بعد از من هستی!

السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج 2، ص 565

روایت سوم؛ حدیث امامت است که پیغمبر فرمود:

«أوحي إلي في علي ثلاث أنه إمام المتقين »

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 148

پس شد سه تا واژه «علی ولی امر مؤمنین»، «خلیفه من»، و «امام مؤمنین». فرمود:

«أنت إمام كل مؤمن ومؤمنة»

«مستدرک» جلد 3، صفحه 138؛ «مناقب خوارزمی» صفحه 60، ببینید در پنج دقیقه شاید این حرف من کمتر از پنج دقیقه شد این را باید به صورت مسابقه در مدارس‌مان در دانشگاه‌هایمان، در مساجدمان در اداره‌مان بگذاریم که حداقل از ما اگر سوال کردند چه دلیلی برای امامت علی در قرآن یا در سنت دارید، بتوانیم دو دقیقه حرف بزنیم.

امروز هم عصر مصدر و آدرس دادن است. شما می‌گویید در روایت آمده می‌گوید کجا؟ آدرسش را برایم بگو، شاید شما دارید دروغ می‌گویید؛ ولی اگر شما مصدر را ذکر کردید آدرس دادید، می‌گویی شما برو مصدر را ببین كه راست می‌گویم یا نمی‌گویم.

مناظره با مفتی اعظم عربستان درباره مشروعیت توسل

من در سال 82 در «مکه» بودم با جناب آقای «نواب» که الان مسئول بعثه آقا است در «طائف» منزل مفتی اعظم‌‌ عربستان که بالاترین مقام علمی‌شان است رفتیم، در آن‌جا با ایشان یک ساعت بحث خیلی مفصلی داشتیم، من توفیق داشتم بیش از 200 جلسه مناظره در خاک «عربستان» با اساتید دانشگاه‌ها، دانشجویان، مولوی‌ها‌ و مفتیان‌شان داشته باشم.

یکی از مهم‌ترین مناظره‌های من با مفتی اعظم‌ وهابی ها بود، شما اگر قدرت حضرت امام را به توان 20 منهای تقوا حساب كنید، مفتی اعظم «عربستان سعودی» می‌شود، از دهانش آتش می‌بارد، در رابطه با بحث توسل که امروزه وهابی‌ها در گوشه و کنار تبلیغ می‌کنند بحث می‌کردیم که می گویند آقا توسل شرک است، یا رسول الله، یا علی نگویید؛ یا الله بگویید.

من از مفتی سوال کردم شما دلیل‌تان چیست که می‌گویید توسل شرک است؟ گفت این همه آیه در قرآن داریم گفتم چند تایش را قرائت کن.

گفت:

(وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ(

معبود ديگري را با خدا مخوان

سوره قصص (28): آیه 88

یا فرمود:

(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ)

آنهايي را که غير از خدا مي‌خوانيد (و پرستش مي‌کنيد)، بندگاني همچون خود شما هستند

سوره اعراف (7): آیه 194

گفت: آن‌های که شما می‌خوانید بندگانی مثل شما هستند، گفتم شیخ این‌ها مربوط به توسل نیست این‌ها مربوط به بت‌پرستی است. می‌گوید غیر خدا را نپرستید. گفتم آیه 97 سوره یوسف چه می‌گوید:

(يا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا)

پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه

سوره یوسف (12): آیه 97

اگر یا رسول الله گفتن شرک است (یا أبَانَا) گفتن هم شرک است فرقی ندارد. شاخ و دم ندارد. یک دفعه می‌گوید «یا رسول الله اشفع لنا عندالله» یک دفعه می‌گوید «یا ابانا یا جدنا اشفع لنا عندالله» شیعه می‌گوید «یا وجیهاً عندالله» پسران یعقوب ‌گفتند: (يا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا)

معطل ماند؛ بعد گفت حضرت یعقوب زنده بود؛ ولی پیغمبر از دنیا رفته، گفتم عجب! اگر پیغمبر زنده باشد این شرک محقق نمی‌شود؛ ولی پیغمبر به مجرد این‌که از دنیا رفت این توحید شرک می‌شود؟ این چه توحیدی است که با رحلت پیغمبر توحید مبدل به شرک شد؟

بعد گفت آقا شما اسلام را خوب فهمیدید یا صحابه؟ گفتم مراد شما چیست؟ گفت ما نداریم صحابه یک مورد متوسل به قبر پیغمبر بشوند، این فقط مال شما شیعه‌ها است. گفتم ما ده‌ها روایت در کتب شما داریم بر این‌که مؤذن پیغمبر، «بلال ابن حارث» و افراد دیگر بعد از رحلت پیغمبر متوسل به قبر پیغمبر شدند.

در زمان خلافت عمر ابن الخطاب، «بلال ابن حارث» صحابی کنار قبر پیغمبر می‌آید «یا رسول الله» می‌گوید شما می‌گویید باید یا الله بگویید، یا رسول الله شرک است ولی او می‌گوید:

«يا رسول الله استسق لامتك فإنهم قد هلكوا»

فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب ج 2، ص 495

بعد پیغمبر را خواب می‌بیند پیغمبر می‌گوید برو به عمر بن الخطاب سلام برسان، بگو یارانه‌های مردم را بیشتر بکنید. این هم نزد عمر می‌آید می‌گوید آقا پیغمبر گفت یارانه‌ها را یک مقداری توسعه بدهید، عمر هم گریه کرد و گفت: عجب پیغمبر به ما لطف دارند، چشم یارانه‌ها را یک مقدار بیشتر می‌کنیم، پیغمبر نگفت آقای «بلال ابن حارث» شما مشرک شدی!

این آقای مفتی گفت این روایت ضعیف و جعلی است تعجب است که شما به روایات جعلی استدلال می‌کنید. گفتم آقا روایت جعلی است؟ «ابن حجر عسقلانی» از استوانه‌های رجالی‌شان است - این‌ها در تاریخ اهل‌سنت چهار نفر دارند به این‌ها می‌بالند این‌ها: «ذهبی»، «ابن حجر»، «مزی» و «زین الدین عراقی» هستند همان‌طور که ما «شیخ طوسی»، ‌«سید مرتضی» و «شیخ مفید» و «علامه حلی» داریم و افتخار می‌کنیم آن‌ها هم به همین شکلی دارند - آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «فتح الباری» در «شرح صحیح بخاری» جلد 2، صفحه 412 می‌گوید این روایت صحیح است.

«ابن کثیر» شاگرد «ابن تیمیه»‌ در «البدایه والنهایه» جلد 7، صفحه 105 می‌گوید روایت صحیح است، وقتی من این‌ها را محکم با جلد صفحه گفتم، مثل ماشینی که در حال افتادن به دره است و هر چه گاز می‌دهند بیشتر به سمت دره می‌رود، شروع کرد بله، مبانی شرک فلان است و مبادی توحید....

یکی از معاونینش که کنارش نشسته بود گفت آقا این چه حرفی است می‌زنی؟ این آقا دارد می‌گوید «ابن کثیر» و «ابن حجر» این روایت را صحیح دانستند، اگر راست می‌گوید در صحت روایت اشکال وارد کن، گفت کتاب را بیاورید ببینم راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید. کتاب را برایش آوردند و خواندند گفتند بله راست می‌گوید. هر دو می‌گویند روایت صحیح است. بعد بین خودشان دعوای زرگری مفصلی کردند. من به جناب آقای «نواب» گفتم آقای «نواب» ما کار خودمان را کردیم، زودتر برویم اگر بمانیم یا باید در سیاه چال‌های زندان «عربستان» برویم یا بالای چوبه دار! خداحافظی کردیم و برگشتیم.

ببینید امروز عصر، عصر این است که شما ده تا روایت نقل کنید یک وهابی می‌گوید آقا روایت ضعیف است، به نفع خودشان باشد روایت صحیح است به ضرر خودشان باشد روایت جعلی و ساختگی است.

و لذا ما باید بحث ‌کنیم تلاش کنیم بچه‌های‌مان از دوران کودکی ولایت در پوست و گوشت و استخوان‌شان عجین بشود، این بچه ا‌ی که در دوران کودکی بحث‌های استدلالی را یاد بگیرد، وقتی دبیرستان و دانشگاه می‌رود دیگر نمی‌لغزد، با یک باد مسموم وهابیت، این طرف و آن طرف نمی‌شود.

این بچه اگر چنان‌چه فردا در دریای کفر قدم بگذارد پایش خیس نمی‌شود، مسئول ما هستیم اول پدر و مادرها بعد شما عزیزان آموزشی و پرروشی! اگر یك وقت جوان‌های شما به دامن وهابیت سقوط می‌کنند، مسئول شما هستید، بدانید فردای قیامت بخشی از این کتک برای شما و بخشی‌ هم مال ما روحانیت است، اگر ما به وظیفه‌مان عمل بکنیم و این بچه‌ها را از اول کودکی، بچه‌های ولایی بار بیاوریم این بچه‌ها یک روز «وهابی»، «یمانی»، «سلفی» فلان و فلان نمی‌شوند.

باید ما این‌ها را همان‌طوری که آقا امام زین العابدین می‌فرمایند:

«وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ‏»

این بچه‌ی که در اختیار تو قرار دادند در برابر این مسئول هستی، اولین وظیفه‌ات خداشناسی است، و دومین وظیفه‌ات امام شناسی است كه باید به او یاد بدهید؛ بحث دیگر ندارد.

«وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّه‏»

تحف العقول عن آل الرسول؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص263

لذا ما می‌بینیم در جامعه ما هر باد مسمومی می‌وزد بچه‌ها به آن سمت کشیده می‌شوند.

فرقه ای که خطرش از خطر «وهابیت» و «داعش» بیشتر است!

دوستان گفتند در رابطه با «یمانی» صحبت کنید. الان قضیه «یمانی» در استان شما و در بعضی از استان‌های دیگر وجود دارد، من تأسف می‌خورم چون ما قضیه مهدویت را با خوبی برای بچه‌ها و جوان‌های‌مان تشریح نکردیم، فرهنگ مهدویت را باز نکردیم که این جوان‌ وقتی می‌شنود فلانی می‌گوید من فرزند امام زمان هستم فلانی می‌گوید من فرستاده امام زمان هستم، بچه روی عقیده مقدسی که دارد جذب این فتنه می‌شود!

امروز فتنه «یمانی» در «عراق»، «ایران»، «مصر»، «عربستان سعودی» منطقه شیعه نشین «احصاء و قطیف» دارد فتنه ایجاد می‌کند، این‌ها خطر است، من بارها گفتم این خطر از خطر «وهابیت»، «داعش» و «منافقین» به مراتب بیشتر است.

رهبرشان می‌گوید من با چهار نسب پسر امام زمان هستم، بابایم امام زمان به من گفته برو مراجع و علمای شیعه را بکش تا من ظهور کنم!! خواهران و برادران عزیز این فتنه، فتنه کمی نیست.

یک سری را جادو و سحر می‌کنند یا از هیپنوتیزم استفاده می‌کنند، آقا شما فلان شب خواب می‌بینید و همان شب شما خواب می‌بینید فردا زنگ می‌زند می‌گوید خوابی که دیدی آن آقای که در خوابت آمده بود و او را نشناختی حضرت علی بود آن‌ كسی هم که کنارش بود امام زمان بود. این خواب‌ یعنی این‌كه به پسر من «احمد الحسن» ایمان بیاور، این طلبه، این معلم، این سپاهی نمی‌داند هیچ پیغمبری نیامده با خواب مردم را جذب کند.

الان بحث هیپنوتیزم یک بحثی است که علم روز قبولش دارد. کسی که یک مقداری ریاضت کشیده باشد می‌تواند نه تنها در خواب، بلکه در بیداری چیزی اراده کند، اراده‌اش را به شما منتقل کند آن‌چه که از ذهن این می‌گذرد شما همان را صحبت کنید این طبیعی کار است؛ ولی این شخص توجه ندارد همین که دو تا خواب دید جذب می‌شود.

یا می‌گوید شما استخاره کن، ببین خوب می‌آ‌ید یا نه، طرف می‌گوید استخاره کردم بد آمد، می‌گوید نه نیتت خراب بوده دوباره استخاره کن، دوباره استخاره می‌کند آقا آیه عذاب آمد، می‌گوید نه آقا نیت تو بد بوده، خدا آقای «کافی» را بیامرزد می‌گفت یک آقای آمده بود می‌خواست کاری انجام بدهد به من گفت یک استخاره کن! استخاره کردم بد آمد. گفت: آقا دومی، سومی، در آخر گفت آقا شما بی‌کار هستی، من هم بی‌کار هستم؛ به قدری استخاره کن تا خوب بیاد! این‌ها هم به همین شکل است.

من حاضرم با این شخص مناظره و سپس مباهله کنم!

به نظرم سال 2008 بود این آقا به علمای شیعه نامه نوشته بود كه بیایید به من ایمان بیاورید و با من مباحثه کنید. اولین نفر مقام معظم رهبری و نفر دوم اسم بنده را آورده بود که شما به من بپیوندید و اگر مناظره می‌خواهید حاضرم با شما مناظره کنم.

من شاید بیش از 100 بار در ماهواره‌ها، رسانه‌های دیگر و فضای مجازی اعلام کردم من حاضر هستم هم مناظره و هم مباهله کنم. مناظره نه این‌که «احمد الحسن» فرزند و فرستاده امام زمان است نه، من مناظره می‌کنم که این آقا مرتد، نجس، کافر و مهدور الدم است! حاضر هستید بیایید. چرا سراغ ما نمی‌آیید؟

گفتم الحمد لله خدا به برکت اهل‌بیت به من یک آبروی داده، داخل و خارج کشور اگر من «احمد الحسنی» بشوم حداقل 500 هزار نفر به همراه خودم می‌آورم. چرا سراغ من نمی‌آیید؟ چرا سراغ چهار تا کشاورز، رعیت و بقال و طلبه بی‌سواد و معلمی که آگاهی ندارد می‌روید؟

ما نزدیک ده، دوازده سال است داد می‌زنیم که برای مناظره حاضر هستیم. یک جای در فضای مجازی معین بشود، الان فضای مجازی راه‌های ارتباطی همه را نزدیک کرده، شما هر کجای دنیا هستید در ماهواره یا اینترنت، در برنامه زنده بیایید با هم مناظره کنیم و مباهله هم می‌کنیم، مباهله از معجزات اسلام است اگر دو نفر با هم مباهله کنند خدای عالم طرف باطل را در جا نابود می‌کند.

ائمه (علیهم السلام) بارها فرمودند:

«بَاهِلُوهُمْ‏ فِي‏ عَلِي‏»

بحار الأنوار(ط - بيروت) ؛ مجلسى، محمد باقر، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏10؛ ص452

فرمود وقتی با «نواصب» و «خوارج» مناظره می‌کنید نتیجه نداد، سراغ مباهله بروید.

نمونه ای از ادعاهای کفرآلود «احمد الحسن»!

من یکی دو تا نمونه از ادعاهای این شخص را عرض کنم بعد اگر دوستان سوال دارند مطرح بفرمایند من در خدمت‌شان هستم.

این مطلب را متذكر بشوم ادعاهایی كه این آقا دارد، کفریاتی كه دارد، ملاحظه بفرمایید ادعا دارد که من امام و فرستاده حضرت مهدی هستم که به این‌ها اصلاً کار ندارم، اما اهانت به مقدساتی که ایشان دارد اهانت به پیامبران و... ببینید آیا آدم عاقل سراغ همچنین فردی می‌رود؟

می‌گوید حضرت ابراهیم نور ائمه را دید تصور کرد که آفریننده‌اش خدا است، این مطلب در کتاب «متشابهات» ایشان است، دارد كه کتاب «متشابهات» من مثل قرآن است!! هیچ کدام از مراجع شیعه و علما نمی‌توانند به این جواب بدهند، «متشابهات» جلد 1، صفحه 30؛ حضرت ابراهیمی که نمی‌تواند تشخیص بدهد آفریننده‌اش علی یا خدا است؛ یعنی در اول خداشناسی و بت‌پرستی گیر کرده قرآن می‌گوید:

(وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا)

و پيرو آيين خالص و پاک ابراهيم گردد

سوره نساء (4): آیه 125

پیغمبر! از آیین ابراهیم تبعیت کن؛ یعنی نستجیر بالله از کفریات حضرت ابراهیم است، در مورد حضرت یونس در کتاب «متشابهات» جلد 4، صفحه 104 ببینید چه تعبیری دارد؟ «من حقیقت را آشکار می‌کنم»؛ یعنی کفریات را؛ می گوید: «جسد حضرت یونس در بیابان عریان و بی‌سرپناه افتاد روحش (نستجیر بالله) در طبقات جهنم تا روز بر انگیخته شدن قیامت باقی ماند» این توهین به پیغمبر و انکار قرآن است. قرآن در سوره انبیاء دارد:

(وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ(

و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي‌دهيم!

سوره انبیاء (21): آیه 88

حضرت یونس، به خاطر ترک اولی که کرده بود در شکم نهنگ رفت آن‌جا استغفار کرد ما او را نجات دادیم، هر کس مثل حضرت یونس استغفار کند ما نجاتش می‌دهیم، اصلا خدای عالم برای تمام مؤمنین حضرت یونس را الگو قرار داده؛ ولی این شخص می‌‌گوید (نستجیر بالله) قرآن اشتباه کرده یونس به جهنم رفت و تا قیامت در جهنم است!

قرآن می‌گوید:

(وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يزِيدُونَ(

و او را به سوي جمعيت يکصد هزار نفري -يا بيشتر- فرستاديم!

سوره صافات (37): آیه 147

بعد از این‌که حضرت یونس از شکم ماهی بیرون آمد به طرف قومش رفت که بیش از صد هزار نفر بودند همه به او ایمان آوردند

(فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ)

آنها ايمان آوردند، از اين رو تا مدت معلومي آنان را از مواهب زندگي بهره‌مند ساختيم!

سوره صافات (37): آیه 148

ببینید این هم توهین و جسارت (نستجیر بالله) به یک پیغمبر است و خودش کفر است. شما از هر روحانی شیعه، سنی، وهابی حتی از مسیحی‌ها سوال کنید، اگر نسبت به یک پیغمبری کسی بگوید به جهنم رفته این کفر است یا نه؟ از یهودی‌ها سوال کنید، از یک خاخام یهودی سوال کنید کسی که در مورد پیغمبر همچنین عبارتی بگوید آیا این را شما کافر می‌دانید یا نه؟ اتفاق تمام ادیان ابراهیمی است کسی به پیغمبر جسارت کند کافر، مرتد و مهدور الدم است این آقا می‌گوید من فرزند امام زمان و امام هستم!

یا ادعا می کند ‌که می‌گویند پیغمبر خاتم انبیاء است، همه این‌ها دروغ است این را آخوندها گفتند. منِ «احمد الحسن» هم مقام نبوت و هم مقام رسالت دارم. حتی ائمه (علیهم السلام) و «مهدیین» - خودش می‌گوید من اولین مهدی هستم و یازده نفر بعد از من خواهند آمد - مقام نبوت دارند «وهم رسل»؛ همه این‌ها دارای مقام امامت و رسالت هستند، بعد در کتابش می‌گوید اگر کسی بگوید نبوت با رسالت رسول اکرم خاتمه یافت مخالف روایات استمرار نبوت است، شما از این بهتر کفر می‌خواهید؟

توهین به ائمه (علیهم السلام) دیگر دست گل این آقاست. شما این را بروید از یک وهابی سوال کنید نه از شیعه! بگویید آیا کسی همچنین تعبیری نسبت به امیر المؤمنین داشته باشد مسلمان است یا نه؟ ایشان دارد در وجود امیر المؤمنین (نستجیر بالله) یک منیّت و ظلمتی کم بوده که اگر این منیّت و ظلمت نبود علی همان محمد می‌شد!!

یعنی لازم نبود پیغمبر بیاید دیگر، علی ابن ابیطالب به عنوان پیغمبر آخر الزمان می‌آمد؛ ولی چون در وجودش یک منیّت و ظلمتی بوده قرعه پیغمبری به نام علی نیافتاد! من همین‌طوری مانده‌ام این‌های که جذب این آقا با این کفریاتش می‌شوند عقل دارند یا ندارند؟ من در عقل این‌ها شک می‌کنم این‌ها را افسون، جادو و یا سحر می‌کنند ما خودمان در آن ماندیم.

در رابطه با امام حسین (سلام الله علیه) دارد كه در وجود امام حسین (نستجیر بالله) یک شرکی بود، به این معنا که حضرت امام حسین دارای شرک بوده است. تعدادی از این‌ها که در هیئت‌های «تهران» در «هیئت می‌رفتند ما یکی از بچه‌ها را فرستادیم كه با ایشان مناظره و بحث کند، می‌گفت من حدود یک ساعت، یک ساعت و نیم با این شخص بحث کردم دیدم بحث فایده‌ی ندارد، گفتم آقا اگر کسی بگوید امام حسین مشرک بوده چه کار می‌کنی؟ گفت چهار تا فحش آبدار داد و گفت با مشتم می‌زنم دهانش را خرد می‌کنم!

گفتم بفرما این کتاب «متشابهات» جلد 2، صفحه 30 مطالعه کن، می‌گوید مطالعه کرد زمین گذاشت یک مقدار فکر کرد سه مرتبه مطالعه کرد کتاب را پرت کرد شروع کرد به «احمد الحسن» فحش‌های آبدار و ناموسی دادن، گفت این خبیث چقدر آدم ملعونی است که نسبت به امام حسین اهانت می‌کند.

مشکل ما این است که ما اطلاع رسانی نمی‌کنیم، ما بصیرت افزای نداریم، ما فرهنگ امامت را روشن نمی‌کنیم. ائمه (علیهم السلام) می‌دیدند در جامعه افراد فاسدی رشد می‌کردند، بلافاصله ائمه در برابرشان موضع می‌گرفتند.

ببینید وقتی «یونس ابن ظبیان» نسبت به ائمه ادعای الوهیت می‌کند، چقدر ما از ائمه (علیهم السلام) روایت در مذمت یونس داریم امام صادق فرمود:

«ولعن يونس بن ظبيان ألف لعنة تتبعها ألف لعنة»

خدا هزار بار «یونس ابن ظبیان» را لعنت کند، از هر لعنتی هم هزار لعنت منشعب بشود!

بحار الانوار، العلامة المجلسی، ج25، ص264، باب 10، ح 3

یا «مغیرة‌ ابن سعید» حدیث جعل می‌کند امام باقر می‌گوید:

«لَعَنَ اللَّهُ الْمُغِيرَةَ بْنَ سَعِيدٍ»

خدا «مغیرة ابن سعید» را لعنت كند

بحار الأنوار (ط - بيروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏25 ؛ ص297

افرادی که در عصر ائمه در جامعه به مسیر انحراف می‌رفتند، ائمه (علیهم السلام) این‌ها را رسوا و مفتضح می‌کردند، نمی‌گذاشتند همین‌طوری هر کسی مادرش خانه‌اش راه نمی‌دهد بیاید یک بساط و دکانی باز کند، و لذا ما وظیفه‌ داریم نسبت به فِرق انحرافی اطلاع رسانی کنیم.

قبل از این‌که شبهه بیاید باید جوان ما آگاه باشد که یک همچنین فرقه‌ی هم در راه است، همچنین فرقه‌ی هم دارند کار می‌کنند، این‌ها از کفریات و مزخرفات‌شان نزدیک به 300 تا کتاب نوشتند و در سایت‌ها گذاشتند.

«احمد الحسن» نسبت به مراجع، عبارات بسیار وقیحی دارد. مثلاً می گوید: آیت‌الله «سیستانی» نستجیر بالله همان شیطان است، در این‌جا تصویر آیت‌الله «سیستانی» را دارد، و تعبیر بدی نسبت به ایشان دارد كه من واقعاً خجالت می‌کشم بگویم خودتان مطالعه کنید، نسبت به آیت‌الله «مکارم شیرازی» نسبت به «مقام معظم رهبری» دارد كه رهبری همان طاغوت زمان است!

ببینید این‌ شخص به قدری بی‌سواد و احمق است كه می‌گوید منظور بنده شخص آقای «خامنه‌ای» است بگذار روشن‌گری و بت‌شکنی کنم «عمر ابن الخطاب» در «سقیفه» بدون حتی یک دلیل حاکم شد!

بابا «عمر الخطاب» نبود «ابوبکر» بود حاکم شد. این بابا دیگر این‌قدر هم سواد ندارد!!

شما این كلیپ را ببینید كه چطوری بچه‌های جوان ما را منحرف می‌کنند؟ این شخصی را كه شما می‌بینید «عباس فتحیه» یکی از شاگردان برجسته «آیت‌الله جوادی آملی» است كه منحرف شده است. البته چندی پیش كه خدمت آیت‌الله جوادی آملی بودیم گفتم حاج آقا از شاگردان شما آقای «عباس فتحیه» است؟ گفت نه شاگرد خیلی مهمی نبود، یکی از درس‌های ما را ایشان تقریر و تألیف کرده است!

وی می‌گوید: "ما باید سه نفر را از بین ببریم و نابود کنیم مادامی که این سه نفر هستند ما روی خوش نداریم، اول حاج آقای «خامنه‌ای»، باید حاج آقای «خامنه‌ای» را از مسیر بر داریم، دوم آقای «سیستانی» سوم آقای «مکارم شیرازی»، این سه را تا ما از بین نبریم ما روی خوش نمی‌بینیم برنامه‌های پیش نمی‌رود."

در این كلیپ یک جوان 14- 15 ساله شمشیری به دست گرفته می‌گوید من با این شمشیر می‌خواهم دشمنان «احمد الحسن» و شخص «مقام معظم رهبری» را گردن بزنم تا زمینه آمدن امام زمان را فراهم کنم!

دوستان عزیز! ما باید حواس‌مان را جمع کنیم، این‌ها یک سری آدمهایی هستند که دنبال شهرت هستند. همین «عباس فتحیه» را اول طلبگی در خیلی از مدارس «قم» كه رفته بود او را به خاطر حب ریاست، توهین به استاد و هم مباحثه‌هایش از مدرسه بیرون کرده‌بودند، مگر «بلعم باعورا» کم شخصی بود؟ که خدای عالم می‌گوید:

(وَاتْلُ عَلَيهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَينَاهُ آياتِنَا)

و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم؛

سوره اعراف (7): آیه 175

اسم اعظم در اختیار «بلعم باعورا» بود. ولی در آخر چه شد!؟

(وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيهِ يلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يلْهَثْ)

(اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کرديم) و او به پستي گراييد، و از هواي نفس پيروي کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کني، دهانش را باز، و زبانش را برون مي‌آورد

سوره اعراف (7): آیه 176

قرآن، خیلی از مسائل را واضح برای ما روشن کرده که شما کار به اشخاص نداشته باشید، ملاک و معیار دست شما باشد، معرفت ائمه را داشته باشید، «علی» میزان الله است هر کسی در هر مقامی با هر شئونی اگر با اهل‌‌بیت تطبیق کردند قبول می‌کنیم، یک هزارم میلی‌ متر از اهل‌بیت فاصله گرفتند ما طردشان می‌کنیم.

آن‌ كسانی که در زمان ائمه دکان باز کردند و مذهب تأسیس کردند شما در اینترنت سرچ کنید «علی ابن حمزه بطائنی»، «زیاد ابن مروان قندی» از وکلای مورد اعتماد امام کاظم بودند، اموالی در اختیارشان بود خواستند این اموال را بالا بکشند، بعد از شهادت امام کاظم، گفتند امام کاظم همان مهدی است به ما وصیت کرده این مال را نگه دارید وقتی من قیام کردم و جهان را پر از عدل و داد می‌کنم، این اموال را به او بدهیم.

تاریخ برای ما آیینه است اگر ما تاریخ را مطالعه کنیم خیلی از قضایا روشن می‌شود، من بارها به این آقایان گفتم و در رسانه‌ها هم اعلام کردم این امام زمانی که به خواب فلان بقال و بزاز و کارگر و غیره می‌آید، چرا این امام زمان به خواب مراجع نمی‌آید؟

مثلاً به خواب «مقام معظم رهبری» بیاید، به خواب آیت‌الله العظمی «سیستانی» بیاید آیت‌الله «مکارم شیرازی» بیاید و بگوید «احمد الحسن» پسر من است، این‌ها در جامعه تأثیرگذار هستند حرف فلان بقال سر کوچه را چه کسی قبول می‌کند؟ حرف فلان خانم خانه‌دار را چه کسی قبول می‌کند؟ این‌ها در روستاها می‌روند و تعداد زیادی از خانم‌ها را «احمد الحسنی» و پیرو خودشان کرده‌اند، به جای این‌که به خواب فلان خانم خانه‌داری که حتی بچه‌هایش از او حرف شنوی ندارند بیاید، به خواب یکی از مراجع بیاید دیگر مسئله تمام است.

این مطلب را من گفتم همین «فتحیه» گفت آقای «قزوینی» شاید امام زمان به خواب آقای «سیستانی» رفته؛ ولی این‌ها کتمان می‌کنند گفتم مسئله‌ی نیست، امام زمان به خواب چند تا خانم و آقا بیاید بگوید من به خواب آقای «سیستانی» رفتم کتمان کرده، این که مشکل ندارد، یا من به خواب «مقام معظم رهبری» رفتم، گفتم از این پسرم حمایت کن ولی ایشان کتمان کرده، این‌كه خیلی راحت است.

این‌ها سراغ افراد که نا آگاه هستند یا افرادی که دنبال ریاست هستند، هوا برشان داشته مثل «بلعم باعورا» هستند سراغ این‌ها می‌روند، سراغ یک روحانی وارد و مسلط نمی‌روند،

پرسش: (چرا نامی از امام علی و امامان در قرآن برده نشده است؟)

خداوند که قادر و مطلق است در «عید غدیر» حضرت علی را توسط پیامبر به جانشینی پیامبر معرفی کرد، چرا نامی از امام علی و امامان در قرآن برده نشده؟

آیت الله دكتر حسینی قزوینی:

از امام صادق (سلام الله علیه) سوال کردند که یابن رسول الله چرا نام علی در قرآن نیامده؟ حضرت فرمود به این‌ها بگویید خدای عالم در کجای قرآن نوشته نماز صبح دو رکعت است؟ گفته نماز بخوانید کجا گفته نماز ظهر و عصر چهار رکعت است؟ نماز رکوع و سجود دارد خدای عالم در قرآن آیه 44 سوره نحل می‌گوید:

(وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ)

و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي؛ و شايد انديشه کنند!

سوره نحل (16): آیه 44

پیغمبر ما قرآن را به تو نازل کردیم برای مردم تبیین کن. خدای عالم می‌گوید:

(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا)

سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده‌اند

سوره مائده (5): آیه 55

بعد پیغمبر اکرم می‌گوید مراد از (وَالَّذِينَ آمَنُوا)، علی ابن ابیطالب است. و یا فرمود:

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)

امروز، دين شما را کامل کردم

سوره مائده (5): آیه 3

امام صادق گفت پیغمبر فرمود مراد از «الْیوْمَ» روز ولایت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) است و اضافه بر این كمتر كسی از «قریش» بود كه امیر المؤمنین او را با شمشیرش به درک واصل نکرده باشد، کینه‌ای از امیر المؤمنین داشتند اگر نام علی در قرآن آمده بود به تعبیری که حضرت امام در «کشف اسرار» دارد چه بسا قرآن را تحریف می‌کردند، آیات قرآن را جابجا می‌کردند ولذا خدای عالم یک مشخصاتی برای علی گذاشته:

(وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)

و آنها که ايمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مي‌دارند، و در حال رکوع، زکات مي‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

این مصداق در تاریخ اسلام، یک بار آمده، دو بار نیامده حتی در بعضی از روایات است «عمر ابن الخطاب» 60 بار به یک سائل گفت من به رکوع می‌روم شما بیا من به تو انگشتر بدهم درباره من هم آیه نازل بشود ولی آیه نیامد!!

دوستان عزیز! ما باید دقت کنیم در جامعه‌مان «سلمان»، «ابوذر»، «میثم تمار» و «عمار یاسر»‌ تربیت کنیم که این‌ها قطعه قطعه هم شدند دست از علی بر ندارند، داستان «میثم تمار» را حتماً شنیدید امیر المؤمنین می‌گوید «میثم» روزی فرا خواهد رسید به تو می‌گویند از علی دست بر دار، گفت دست بر نمی‌دارم فرمود «میثم» دستت، پایت، زبانت را می‌برند؛

ببینید چه می‌گوید؟ می‌گوید یا علی دست من قابلی ندارد، پا و زبان من چه ارزشی به خاطر شما دارد؟ گفت وقتی «عبید الله زیاد» دستور داد دست و پای «میثم» را بریدن، بالای درخت نخل آویزان کردند، وقتی شاهرگ‌ را بزنند خون فواره می‌كند، تا چه برسد دو دست و پا را بریدند و آویزان کردند، به جای این‌که بگوید ای وای دستم، ای وای پایم فرزندانم ماندند همسرم بی‌سرپرست شد، همان‌جا بالای دار می‌گوید آی مردم چند دقیقه‌ی که از عمر من باقی است این سینه من مملو از فضائل علی است بیایید این‌جا از علی برای‌تان بگویم، از دست و پا خون جاری است دست از علی بر نمی‌دارد.

«عمرو ابن حریث» خبیث به «عبیدالله زیاد» می‌گوید اگر «عمار»‌ با این وضع سخنرانی کند مردم «کوفه» را علیه تو می‌شوراند. می‌گوید بروید زبانش را هم ببرید، ما باید این‌گونه جوان‌های تربیت کنیم که در بدترین حالت و موقعیت دست از اهل‌بیت بر ندارند.

آیا اگر مشکل اقتصادی آمد و یک وهابی چند میلیون پول به ما داد دست از علی بر داریم؟ خاک بر سر آن فکر و جوانی که بخواهد با چند میلیون پول دست از علی بر دارد.

یا حکومت آمد بین ما تبعیض گذاشت، فلان آقای فارس زبان چیزی گفت ما به خاطر این از علی دست بر داریم؟ البته من معتقد هستم این‌های که در استان شما گاهاً با باد مسموم وهابیت این ‌طرف و آن طرف می‌شوند مبانی اعتقادی ضعیفی دارند. اگر مبانی اعتقادی قوی باشد مگر یک شیعه حاضر است از علی دست بر دارد؟.

دوستانی از «قم»، به «زندان اهواز» رفته بودند، با این‌ها بحث کردند این‌ها برگشتند گفتند آقا چرا شما زود نیامده بودید؟ افکار ما را وهابی‌ها مسموم کرده بودند، چهار تا آیه برای ما خوانده بودند ما تصور کردیم تشیع شرک و کفر است، عزیزان این نشان می‌دهد كه ما روی جوان‌های‌مان کار نکردیم، آموزش و پرورش ما کار نکرده، حوزه ما کار نکرده، روحانیت ما کار نکردند، همه ما خواب هستیم آن‌ها دارند کار می‌کنند و از این نقطه ضعف ما، عدم آگاهی و جهل ما دارند سو استفاده می‌کنند.

پرسش: (نشانی سایتی در رابطه با شبهات فتنه «یمانی» را بدهید)

آیت الله دكتر حسینی قزوینی:

در اینترنت خیلی از سایت‌ها در این زمینه مطلب دارد، «سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر» نزدیک 30 سال است كه عمدتاً روی شبهات وهابیت و همچنین شبهات فِرَق انحرافی به چهار زبان «فارسی»، «عربی»، «اردو»، «انگلیسی» فعالیت دارد و مطالب بسیار غنی در این موضوعات دارد، وقتی شما به زبان فارسی وارد این سایت بشوید، در این قسمت، كل بحث‌های فتنه «احمد الحسن» را كه یك شخص باید بداند را آوردیم.

من در «قم» یک هفته در میان در «مسجد حضرت زینب پردیسان» كه تقریباً پر آخوندترین مسجد «قم» است؛ یعنی در نماز جماعتش 350- 400 تا روحانی هستند، بعد از مغرب و عشا آن‌جا بحث و سخنرانی دارم، موضوع بحث من «احمد الحسن یمانی» است و کل بحث‌های ما هم در سایت ولیعصر آمده است.

همچنین ما پخش اینترنتی داریم كه 24 ساعته آنلاین است، دوستان اگر از طریق «بازار» هم بیایند می‌توانند «شبکه جهانی حضرت ولیعصر» را از «بازار» بگیرند و با کمترین سرعت در گوشی موبایل با نرم افزار اندروید راحت می‌توانند برنامه‌ها را ببینند. ما هفته‌ی دو، سه شب برنامه زنده در نقد فرقه «یمانی» و «احمد الحسن» داریم.

پرسش:

آیا اگر پیامبر بیشتر عمر می‌کرد وحی بیشتری نازل می‌گردید؟

آیت الله دكتر حسینی قزوینی:

خدای عالم هر پیغمبری را به اندازه دوران رسالتش مأموریت داده، فرض كنید اگر بنا است «حضرت عیسی» 200 فصل در شریعت بگوید، خدای عالم به «حضرت عیسی» به اندازه 200 فصل عمر می‌دهد که تمام این را تکمیل کند.

«حضرت موسی» و حضرت «نوح» هم به همین شکل، به رسول اکرم هم خدای عالم از روز ازل این مأموریت را داده است، به اضافه‌ این‌كه در بحث قرآن، ما یک نزول دفعی داریم و یک نزول تدریجی داریم؛ نزول دفعی، در شب قدر آمده:

(ِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ)

ما آن [= قرآن‌] را در شب قدر نازل کرديم!

سوره قدر (97): آیه 1

ما همه قرآن را در (لَيلَةِ الْقَدْرِ) بر قلب مقدس بر قلب مقدس پیغمبر نازل کردیم و بعد همان قرآنی که از اول تا آخر از باء «بسم الله حمد» تا «الناس» در سوره «الناس» بر پیغمبر شب قدر نازل شده بعد در مناسبت‌های مختلف جبرئیل یک آیه‌ای را برای پیغمبر می‌خواند پیغمبر، این آیه را امروز برای مردم بگو، آیه ابلاغ و غیره همه در نزول دفعی بر قلب مقدس رسول اکرم آمده و در مورد غدیر جبرئیل می‌گوید آیه 67 سوره مائده را امروز برای مردم بخوان، آیه 3 را امروز بخوان آیه 10 را امروز بخوان ولذا این نزول تدریجی قرآن سایه ا‌ی از نزول دفعی قرآن است.

عرایض بنده تمام و ان شاء الله خدای عالم همه عزیزان را موفق بدارد،اجازه بدهید ما چند جمله دعا كنیم جلساتی که به نام نامی امیر المؤمنین است یقین داریم که دعا به اجابت می‌رسد و صدیقه طاهره به دعاهای ما آمین می‌گویند من شبهه‌ی در آن ندارم.

خدایا تو را قسمت می‌دهیم به آبروی امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب هر چه سریع‌تر لباس فرج بر اندام ملکوتی‌مان مولای‌مان ولیعصر بپوشان.

خدایا به آبروی زهرای مرضیه مقدمات ظهورش سریعاً فراهم بگردان. به آبروی زهرای مرضیه خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکار حضرتش قرار بده.

خدایا انقلاب ما به انقلاب جهانی‌اش متصل بفرما. خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدار. شر دنیا و آخرت از ما دور بگردان. رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. حوائج همه و حوائج جمع ما خدایا به آبروی امیر المؤمنین برآورده نما. دعاهای ما به اجابت برسان.

هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، صالحین، شهداء صدقین بالاخص «امام راحل» صلوات بفرستید.

والسلام علیکم و رحمة الله



مطالب مرتبط:
جایگاه رفیع امامت و ولایت در مکتب اسلامجهاد امروز ما، دفاع از ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با آیه ولایتولایت تکوینی ائمه اطهار (علیهم السلام)
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها