2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آیا امام علی علیه السلام برخی از احکام شرعی را نمی‌دانستند؟
کد مطلب: ١٢٧٧٤ تاریخ انتشار: ٠١ مرداد ١٣٩٨ - ١١:٥٣ تعداد بازدید: 5617
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
آیا امام علی علیه السلام برخی از احکام شرعی را نمی‌دانستند؟

توضیح سوال:

آیا امیرالمؤمنین علیه السلام برخی از احکام شرعی مثل حکم مذی را نمی‌دانست و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌پرسید؟

پاسخ:

عده‌ای با استناد به بعضی روایات که در برخی منابع شیعه و سنی آمده است، سعی بر این دارند که جایگاه علمی امیرالمؤمنین علیه السلام را زیر سؤال ببرند و به نوعی با این کار دیگر خلفای اهل سنت را که از نظر علمی دارای هیچ جایگاهی نبودند تطهیر کنند و می‌گویند امیرالمؤمنین علیه السلام برخی احکام مانند حکم مذی را نمی‌دانست و از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال می‌کرد؛ در پاسخ به این افراد باید گفت:

اولا: اين روايت در منابع اهل سنت مثل صحيح بخاري آمده است:

عن مُحَمَّدِ بن الْحَنَفِيَّةِ قال قال عَلِيٌّ كنت رَجُلًا مَذَّاءً فَاسْتَحْيَيْتُ أَنْ أَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَأَمَرْتُ الْمِقْدَادَ بن الْأَسْوَدِ فَسَأَلَهُ فقال فيه الْوُضُوءُ وَرَوَاهُ شُعْبَةُ عن الْأَعْمَشِ

محمد بن حنفیه گفت: پدرم علی گفت: من مردی مذاء بودم (بسیار مذی می‌شدم) حیا کردم که این در این رابطه از پیامبر سؤال کنم، به مقداد بن اسود دستور دادم که این مسئله را از پیامبر سؤال کند، پیامبر فرمود: باید بعد از آن وضو بگیری.

صحيح البخاري ج 1، ص 77 و ص 105، البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

همین روایت در منابع شيعه هم نقل شده ولی از آنجايي كه مطابق با روايات اهل سنت است، براي ما قابل قبول نيست؛ چرا كه ائمه علیهم السلام فرموده‌اند: روايتي را كه موافق عامه باشد رها کنید.

ثانیا: از اين روايت ثابت نمي‌شود كه حکم مسئله تشریع شده بود و امير مؤمنان عليه السلام حكم اين مسأله را نمي‌دانسته و در روايت نيز چنين مطلبي نيامده است؛ بلكه از این روایت مشخص می‌شود که تا آن زمان اين حكم تشريع نشده بود زیرا مقداد هم نسبت به این حکم آگاهی نداشته است؛ لذا امير مؤمنان عليه السلام به مقداد دستور مي‌دهد كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال كند تا اين كه ایشان به عنوان مشرّع و حاكم شرع، حكم را تشريع كند و ديگران هم آن را ياد بگيرند؛ چون تشريع احكام به دست رسول خدا صلی الله علیه و‌ آله بوده است.

ثالثا: این روایت هیچ منافاتی با علم گسترده امیرالمؤمنین علیه السلام ندارد؛ زیرا یکی از منابع علم اهل بیت علیهم السلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و در روایات بسیاری آمده است که امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید:

عن أبي جعفر عليه السلام قال قال علي عليه السلام علمني رسول الله صلى الله عليه وآله ألف باب يفتح ألف باب

رسول خدا صلی الله علیه و آله هزار باب از علم به من تعلیم دادند که از آن هزار باب دیگر باز شد.

الخصال جلد ۲ صفحه ۱۷۹، الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، تحقيق: علي أكبر الغفاري، ناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية ـ قم، 1403هـ ـ 1362ش

در منابع اهل سنت هم آمده است:

عن بريدة الأسلمي قال سمعت رسول الله يقول لعلي إن الله أمرني أن أعلمك

بریده اسلمی می‌گوید: از پیامبر شنیدم که به امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمود: خداوند به من دستور داده است تا به تو آموزش دهم.

جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير الطبري)، ج 29، ص 56، الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ

رابعا: در صورتی که این روایت با علم اهل بیت علیهم السلام منافات داشته باشد باید دقت کرد روایات قطعی و متواتری در کتب شیعه و سنی در رابطه با علم امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که این روایت با آنان در تعارض است؛ لذا این روایت از اعتبار خارج و کنار گذاشته می‌شود.

در این زمینه به لینک زیر مراجعه نمایید:

https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5038

خامسا: برخی از وهابیون و اهل تسنن این اشکال را به امیرالمؤمنین علیه السلام می‌گیرند؛ در حالی که موارد بسیار بیشتری در این زمینه نسبت به خلفای اهل سنت وجود دارد که برای نمونه به چند مورد آن می‌پردازیم:

الف) رسول خدا صلی الله علیه و آله حكم تيمم را براي عمر توضیح داده بودند ولي عمر نسبت به آن توجه نكرده و در زمان حكومتش وقتي شخص ديگری از او حكم تيمم را سؤال كرد گفت: من وقتی آب پیدا نکنم نماز نمی‌خوانم ؛ اما عمار آبروي رفته‌ خلیفه را به جوی بازگرداند:

عن عبد الرحمن بن أبزي قال كنا عِنْدَ عُمَرَ فَأَتَاهُ رَجُلٌ فقال يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ رُبَّمَا نَمْكُثُ الشَّهْرَ وَالشَّهْرَيْنِ ولا نَجِدُ الْمَاءَ فقال عُمَرُ أَمَّا أنا فإذا لم أَجِدْ الْمَاءَ لم أَكُنْ لِأُصَلِّيَ حتى أَجِدَ الْمَاءَ فقال عَمَّارُ بن يَاسِرٍ أَتَذْكُرُ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَيْثُ كُنْتَ بِمَكَانِ كَذَا وَكَذَا وَنَحْنُ نَرْعَى الْإِبِلَ فَتَعْلَمُ أَنَّا أَجْنَبْنَا قال نعم أَمَّا أنا فَتَمَرَّغْتُ في التُّرَابِ فَأَتَيْنَا النبي صلى الله عليه وسلم فَضَحِكَ فقال إن كان الصَّعِيدُ لَكَافِيكَ وَضَرَبَ بِكَفَّيْهِ إلى الأرض ثُمَّ نَفَخَ فِيهِمَا ثُمَّ مَسَحَ وَجْهَهُ وَبَعْضَ ذِرَاعَيْهِ فقال اتَّقِ اللَّهَ يا عَمَّارُ فقال يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إن شِئْتَ لم أَذْكُرْهُ قال لا وَلَكِنْ نُوَلِّيكَ من ذلك ما تَوَلَّيْتَ

عبد الرحمن بن أبزی می‌گوید: نزد عمر بودیم که مردی آمد و گفت: گاهی اوقات یک ما یا دو ماه آب پیدا نمی‌کنیم در این صورت چه کاری باید انجام دهیم؟ عمر گفت: من وقتی آب پیدا نکنم نماز نمی‌خوانم تا این که آب پیدا کنم، عمار بن یاسر گفت: عمر آیا به خاطر داری که در فلان مکان بودیم و شتر می‌چراندیم و در آنجا جنب شدیم، عمر گفت: آری به خاطر دارم، عمار گفت: من در خاک غلتیدم؛ سپس به خدمت پیامبر رسیدیم و حضرت خندید و تیمم را به ما آموزش داد، عمر گفت: ای عمار تقوا پیشه کن، عمار گفت: اگر می‌خواهید دیگر این مسئله را به یاد شما نمی‌آورم.

سنن النسائي (المجتبى)، ج 1، ص 168، أحمد بن شعيب أبو عبد الرحمن النسائي الوفاة: 303 ، دار النشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب - 1406 - 1986 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبدالفتاح أبو غدة

در این روایت به صراحت آمده است که عمر حکمی را که پیامبر صلی الله علیه و آله برای او توضیح داده است نمی‌داند و بعد هم که عمار می‌گوید از او می‌خواهد که دیگر این مسئله را نگوید و انگار دوست ندارد که یاد بگیرد.

ب) خليفه دوم قصد داشته است كه زني ديوانه را به خاطر اين كه باردار شده بوده، سنگسار كند؛ ولي علي بن أبي طالب (عليه السلام) جلوي او را مي گيرد و به او گوشزد مي‌كند كه دیوانه را نباید مجازات کرد:

و قال عَلِيٌّ لِعُمَرَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ رُفِعَ عن الْمَجْنُونِ حتي يُفِيقَ وَ عَنْ الصَّبِيِّ حتي يُدْرِكَ وَ عَنْ النَّائِمِ حتي يَسْتَيْقِظَ

علي به عمر گفت: آيا نمي دانستي كه شخص ديوانه تا زماني كه به هوش آيد و كودك تا زماني كه بالغ شود و خواب تا زماني كه بيدار شود تكليف ندارند.

صحيح البخاري ج6، ص2499، البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

همین روایت به صورت مفصل در سنن ابی داود به این شکل آمده است:

عن بن عَبَّاسٍ قال أُتِيَ عُمَرُ بِمَجْنُونَةٍ قد زَنَتْ فَاسْتَشَارَ فيها أُنَاسًا فَأَمَرَ بها عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ فمر بها علي عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عليه فقال ما شَأْنُ هذه قالوا مَجْنُونَةُ بَنِي فُلَانٍ زَنَتْ فَأَمَرَ بها عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ قال فقال ارْجِعُوا بها ثُمَّ أَتَاهُ فقال يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ قد رُفِعَ عن ثَلَاثَةٍ عن الْمَجْنُونِ حتي يَبْرَأَ وَعَنْ النَّائِمِ حتي يَسْتَيْقِظَ وَ عَنْ الصَّبِيِّ حتي يَعْقِلَ قال بَلَي قال فما بَالُ هذه تُرْجَمُ قال لَا شَيْءَ قال فَأَرْسِلْهَا قال فَأَرْسَلَهَا قال فَجَعَلَ يُكَبِّرُ

از ابن عباس روايت شده است كه زني ديوانه را كه زنا كرده بود، به نزد عمر آوردند؛ وي در مورد آن زن با ديگران مشورت كرد؛ و سپس دستور داد تا آن زن را سنگسار كنند. علي بن ابي طالب از آنجا مي گذشت؛ پس فرمود: اين زن را چه شده است؟ پاسخ دادند: اين زن، ديوانه اي است از بني فلان كه زنا كرده است و عمر نيز دستور سنگسار وي را داده است فرمود: او را بازگردانيد و سپس به نزد عمر آمده و گفت: آيا نمي دانستي كه شخص ديوانه تا زماني كه به هوش آيد و كودك تا زماني كه بالغ شود و خواب رفته تا زماني كه بيدار شود تكليف ندارند ؟ پاسخ داد: بلي مي دانستم! فرمود: پس براي چه اين زن بايد سنگسار شود؟ عمر گفت: براي هيچ! فرمود: او را بازگردان؛ عمر نيز دستور بازگرداند او را داد و سپس شروع به تكبير گفتن كرد!

سنن أبي داود ج4، ص140، السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاى 275هـ)، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

المصنف ج7، ص80، الصنعاني، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفاى211هـ)، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

فضائل الصحابة ج2، ص707، الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.

مسند أحمد بن حنبل ج1، ص140، الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

برای اطلاع بیشتر از جهالت‌های خلیفه دوم نسبت به احکام اسلامی به لینک زیر مراجعه کنید:

https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=8268#_Toc437086179

موفق و مؤید باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)



مطالب مرتبط:
چرا در حادثه عاشوراء با آن همه جنایاتی که مرتکب شدند؛ ولی امام سجاد علیه السلام را نکشتند؟آیا می‌توان امام زمان را فقط از قرآن اثبات کرد؟آیا جناب عبد الله و جناب عبدالمطلب مومن بودند یا خیر؟آيا علماي مذاهب چهارگانه ، درباره تبرّك و يا مس منبر و قبر پيامبر ( ص ) و يا قبور صالحين ، نظر مثبت دارند؟موضع حضرت علي عليه السلام در قبال بيت المال چگونه بوده است؟
Share
1 | سید مرتضی | | ١٢:٣٦ - ٠١ مرداد ١٣٩٨ |
عبارت لولا علی لهلک عمر خود دلیل دیگری بر مرجعیت علمی امیرالمؤمنین است
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب