بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هشتاد و پنجم 97/02/10
آشنایی با مذاهب فقهی اهل سنت (3)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
جلسه گذشته در رابطه با پیدایش مذاهب اسلامی و اینکه از میان این 10- 12 تا مذهب این چهار مذهب جهانی و تثبیت شد بحث کردیم.
اولین مذهب از این چهار مذهب، حنفی است که در مورد موسس این مذهب میگویند:
«أول الائمة الاربعة»
و عرض شد که از ابو حنیفه حتی یک کتاب و تألیف نداریم. شاگردان او آمدند مبانی فکری و اعتقادی او را بحث کردند و نشر دادند.
مفصلترین کتاب فقهی حنفی ها مبسوط سرخسی است که تقریبا 27- 28 جلد است مثل جواهر ما است.
پرسش:
این آثار چند سال بعد از ایشان نوشته شده است؟
پاسخ:
بعد از اینکه مرد دو تا از شاگردانش افکارش را گردآوری و منتشر کردند.
پرسش:
استاد! قال مؤلف هذا الکتاب آیا خود شیبانی میگوید؟
پاسخ:
بله، خود شیخ مفید هم دارد قال محمدبن نعمان المفید، شیخ طوسی هم دارد، قال محمد بن حسن الطوسی، در قدیم اینطوری رسم بوده است.
نسبت به ابو حنیفه دو بحث است یک مطالبی که در مدح او آوردند و جعل کردند، اینها خیلی برجسته نیست خودش میگوید من یک شب دیدم قبر پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم را دارم نبش میکنم و استخوانهای پیغمبر را بغل گرفتم خیلی ناراحت بودم. نزد محمد ابن سیرین -معبری که هم عصر امام صادق علیه السلام بوده- رفتم ایشان گفت اگر رؤیای تو رؤیای صادقه باشد
«لتحیین سنة نبیک»!
تو سنت پیغمبر را احیا خواهی کرد!
یا میگویند پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم روایتی گفته است:
«يكون في أمتي رجل اسمه النعمان وكنيته أبو حنيفة هو سراج أمتي هو سراج أمتي هو سراج أمتي»!!
تاريخ بغداد ، ج 13، ص 335، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
البته خطیب بغدادی میگوید:
« وهو حديث موضوع »
این حدیثی است که جعل کردند.
سیوطی و شوکانی هم به همین شکل دارند. انس از پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم نقل میکند:
«عن أبان عن أنس مرفوعا : سيأتي من بعدي رجل يقال له النعمان بن ثابت ويكنى أبا حنيفة ليحيين دين الله وسنتي على يده»!
اللآلىء المصنوعة في الأحاديث الموضوعة ، ج 1، ص 417، اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي الوفاة: 911 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417 هـ - 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عويضة
«قال الخطيب باطل موضوع»
تاريخ بغداد ، ج 2، ص 287، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
امثال این فراوان درباره ایشان آوردهاند، اما در مذمت ایشان هم حرف زیاد است خطیب بغدادی نقل میکند که اصلا ابوحنیفه نسبت به سنت پیغمبر خیلی بدبین بود.
راوی میگوید من مطلبی را از او سوال کردم جواب داد و گفتم پیغمبر اینطوری فرموده است شما خلاف پیغمبر نظر میدهید. گفت:
«دع من هذا»
این روایتها را رها کن!
یا روای میگوید من رفتم
«و سألته يوما آخر عن مسألة، قال: فأجاب فيها، قال: فقلت له: إن هذا يروى عن النبي صلى الله عليه و سلم فيه كذا و كذا»
تاريخ بغداد، ج13، ص387، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
از پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم روایتی بر خلاف گفته شما نقل شده است گفت:
« حك هذا بذنب خنزير»
تاريخ بغداد، ج13، ص387، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
این روایت را با دم خنزیر پاک کن!
حدیث:
« البيعان بالخيار مالم یتفرقا»
را برای ایشان خواندیم، حدیثی که قاعده فقهی است گفت:
«هذا رجز»!
تاريخ بغداد، ج13، ص387، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
این پلیدی است!
امثال این قضایا زیاد است، یوسف ابن اسباط میگوید ابوحنیفه چهارصد و یا بیشتر از چهارصد روایت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم را رد کرده است.
مصنف ابن ابی شیبه میگوید که کتابی تألیف کردند به نام الرد علی ابی حنیفة که ابو حنیفه 125 مورد روایت پیغمبر را رد کرده است.
از آن طرف ابو اسحاق فزازی نقل کرده ابوحنیفه میگفت ایمان ابلیس و ایمان ابی بکر در یک سطح است.
نقل کردند که عمر بن خطاب این چنین قضاوت کرده است ابوحنیفه گفت این قضاوت عمر قول شیطان است. یا میگویند عبارتی را از عمر نقل کردیم ایشان گفت:
«هذا قول الشیطان»!
تاريخ بغداد، ج13، ص388، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
از آن طرف در مورد ایشان از مالک نقل میکنند:
« ما ولد فی الاسلام مولود اشئم من ابی حنیفة»
تاريخ بغداد، ج13، ص401، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
در اسلام فرزندی شومتر از ابوحنیفه به دنیا نیامده است!
مالک میگوید اگر ابوحنیفه با شمشیر در امت اسلامی قیام میکرد بهتر بود از فتاوایی که داده است، بازهم از مالک نقل میکنند:
« كانت فتنة أبي حنيفة اضرّ علی هذه الامة من فتنة ابلیس»
تاريخ بغداد، ج13، ص396، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
فتنهی ابوحنیفه بر مسلمانها از فتنهی شیطان ضررش بیشتر است
ولید ابن مسلم میگوید مالک به من گفت: کجا ساکن هستی؟ گفتم در کوفه همان جایی که ابوحنیفه است. گفت:
«ما ینبغی لبلدکم أن تسکن»
تاريخ بغداد، ج13، ص421، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
شهر شما ارزش سکونت ندارد.
از امام شافعی نقل میکنند -اینها از بزرگان هستند و مالک رئیس مالکیها است. آدمهای سطح پایینی نیستند. شافعی میگوید:
«نظرت فی کتاب لابی حنیفة فیه عشرون ومأة او ثلاثین و مأة ورقة»
حلية الأولياء لأبي نعيم، ج10، ص103
یک کتابی که مطالب ابو حنیفه را داشت نگاه کردم 120 یا 130 مورد دیدم از ابو حنیفه نقل شده و هشتاد ورقه آن در مورد وضو و نماز بود اینها را یا خلاف قرآن و یا خلاف سنت پیغمبر یافتم.
از احمد ابن حنبل روایت شده است:
« ما قول أبی حنیفة والبعر عندی إلا سواء»
سخن ابو حنیفه و نعره شتر در نزد من یکسان هستند!
تاريخ بغداد ، ج 13، ص 439، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
سفیان ابن عیینه که از ائمه اهلسنت است وقتی که شنید ابوحنیفه از دنیا رفته است گفت: الحمدلله !
«كان ينقض الإسلام عروة ما ولد في الإسلام أشأم منه»
اسلام را ابو حنیفه تکه تکه میکرد، در اسلام شومتر از او نیامده است
التاريخ الصغير (الأوسط) ، ج 2، ص 100، اسم المؤلف: محمد بن إبراهيم بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار الوعي , مكتبة دار التراث - حلب , القاهرة - 1397 - 1977 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمود إبراهيم زايد
راوی میگوید نزد سفیان ابن عیینه بود خبر مرگ ابو حنیفه را آوردند
«فقال لعنه اللّه، كان يهدم الإسلام عروة عروة»
الإنتقاء في فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء، ص149 - 150
اسلام را تکه تکه نابود میکرد.
بعد میگوید بخاری هم همین تعبیر را نقل کرده است.
از اوزاعی هم به همین شکل نقل شده است.
«ما ولد مولود فی الاسلام اضر علی الاسلام من أبی حنیفة»
تاريخ بغداد ، ج 13، ص 399، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت.
بخاری از کسانی است که خیلی سرسخت مخالف ابو حنیفه است و نسبت به ابو حنیفه هم هیچ مطلبی در کتابهایش نیاورده است.
میگوید ایشان جزء مرجئه بوده و نسبت به احادیثش و رأیش همه ساکت ماندند.
پرسش:
آیا بخاری از امامان اهلسنت روایت نقل کرده است؟
پاسخ:
بله، از مالک دارد، از احمد دارد، از شافعی دارد.
پرسش:
طرفداران ابی حنیفه این مطالب را ندیدند؟
پاسخ:
دیدند و فحش هم نثار اینها کردند. نسبت به اینها فحش زیاد دارند.
پرسش:
استاد! الان 400 تا 450 میلیون نفر پیرو دارد.
پاسخ:
بله الان اکثریت اهلسنت حنفیها هستند.
پرسش:
با این همه مخالفتها و مذمتها چطور شد که این همه طرفدار دارد؟
پاسخ:
این هم نیاز به نگاه و بررسی دارد که چطور شد با این همه مذمتها این همه طرفدار دارد!
پرسش:
من یک نگاهی کردم نوشتهاند یکی از علل این است که حکومت سامانیان، غزنویان و عثمانی اینها همه حنفی مذهب بودند.
پاسخ:
بله دیروز هم من عرض کردم که حکومتها این را باعث شدند در میان اینها هم خود سلاطین حنفی آمدند اینها را منتشر کردند.
از ابو داود سجستانی صاحب کتاب سنن نقل شده است که یک روز به اصحاب و شاگردانش گفت:
«ما تقولون في مسألة اتفق عليها مالك وأصحابه والشافعي وأصحابه والأوزاعي وأصحابه والحسن بن صالح وأصحابه وسفيان الثوري وأصحابه وأحمد بن حنبل وأصحابه »
تاريخ بغداد ، ج 13، ص 394، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
خیلی عبارت عجیب است یعنی از تمام این عبارتها این دقتش بیشتر است. میگوید در مسألهای که مالک و پیروانش، شافعی و پیروانش، اوزاعی و اصحابش، حسن بن صالح و اصحابش، سفیان ثوری و اصحابش، احمد ابن حنبل و اصحابش اتفاق نظر داشته باشند نظر شما چیست؟
گفتند:
« لا تكون مسألة أصح من هذه»
از این صحیحتر که مسألهای نیست
ابو داود سجستانی گفت:
«هؤلاء كلهم اتفقوا على تضليل أبي حنيفة»
اینها همه در گمراهی ابو حنیفه اتفاق نظر دارند.
البته ما همه اين مطالب را قبلا در شبکه سلام مطرح کردیم و گفتیم این اقوال بزرگان اهل سنت است اگر شیخ مفید، یا شیخ طوسی یا علامه حلی چنین حرفی زده بودند اینها آسمان را بر سر علمای شیعه خراب میکردند.
یکی از آقایان گفته بود آقای قزوینی هم میکشد و هم عزاداری و نوحه سرایی میکند! گفتم این عبارتهایی است که خود بزرگان شما دارند. اینها عبارت های علمای شیعه نیست.
بله! این هست که ابو حنیفه با آقا امام صادق سلام الله علیه با هم در مباحث علمی مناظره میکنند و آقا امام صادق علیه السلام استدلال میآورد که مبنای ایشان خلاف کتاب و سنت است. همچنین اصحاب امام صادق با ایشان مناظرات مختلفی داشتهاند ولی این طور تعابیر را ندارند، اینطور تعابیر و عبارتهای تند را ما در کتابهای شیعه نه نسبت به ابوحنیفه و نه نسبت به مالک و نه نسبت به شافعی و نه نسبت به احمد ابن حنبل نداریم. اینطور عبارتها از دیدگاه ما محکوم است. ما کاری به مسائل شیعه و سنی نداریم یک فردی که مورد احترام یک عدهای است اینطور بی پروا سخن گفتن اصلا خلاف عقل و خلاف تعایش سلمی و اجتماعی است.
پرسش:
آیا از علمای اهلسنت مدحی هم در این مورد وارد شده است؟
پاسخ:
همان سه چهار موردی که عرض کردم، بود.
پرسش:
استاد! این همه اختلاف به خاطر آن روش و نوع فنونی که ابو حنیفه داشت نسبت به احادیث و یا رد کردن احادیث این هجمهها به این خاطر است.
پاسخ:
یک مقدار به خاطر بحث خلق قرآن بود، بحث ارجاء بود، بحث طرفداری ابوحنیفه از قیام زید بود. اینها همه دست به دست هم داد، یکی دو تا نبود، عوامل مختلفی باعث شد که این هجمهها علیه ابو حنیفه گسترش پیدا کرد.
پرسش:
ایشان طرفدار زید بود؟
پاسخ:
بله از قیام زید طرفداری کرد به خاطر آن زندان رفت و شلاق خورد. حالا روی چه انگیزهای بوده است ما نمیدانیم ولی از آن طرف با آقا امام صادق علیه السلام کاملا مخالفت داشته و تمام تلاشش این بوده است که بر خلاف امام صادق علیه السلام عمل کند، این را شیخ انصاری و دیگران دارند.
يا وقتي كه امام صادق علیه السلام از دنیا رفت مؤمن الطاق را میبیند -که سنیها به او شیطان الطاق میگویند چون خیلیها را در مناظره شکست داده است!- ابو حنیفه با صدای بلند گفت:
«یا مؤمن الطاق مات امامک»
امامت مرد
مؤمن الطاق هم همانجا گفت:
«إمامُکَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ »
اشاره به آیه قرآن دارد که خداوند در مورد شیطان میگوید:
(قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ؛ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ الی یوم یبعثون)
سوره حجر (15): آیه 36 و 37
ابو حنیفه مناظرات زیادی با هشام با مؤمن الطاق و دیگران داشته است و اینها کاملا مشخص و روشن است حتی یک روز به مؤمن الطاق گفت تو طبق نظر امامت قائل به رجعت هستی، شما یک مبلغی به من قرض بده ان شاء الله در رجعت که برگشتیم قرض تو را پس میدهم!
مومن الطاق گفت حرفی ندارم چقدر میخواهی؟ گفت فلان مبلغ، گفت باید یک ضمانتی به من بدهی. گفت چه ضمانتی بدهم؟ گفت در رجعت یک عده به صورت آدم میآیند و یک عده به صورت سگ و خوک میآیند؛ ضمانت بده که در رجعت به صورت سگ و خوک نیایی! من هم حاضرم هر چقدر که بخواهی به تو پول قرض بدهم.
مؤمن الطاق خیلی حاضر جواب بود شما شرح حال ایشان را در رجال کشی بخوانید یعنی در حاضر جوابی ایشان واقعا جزء اولینها بود.
ابوخالد کابلی میگوید در مدینه بودم، دیدم که مؤمن الطاق با علمای اهلسنت بحث و مناظره میکند و ادله محکم برای امامت امام صادق علیه السلام و بطلان خلافت دیگران میآورد.
«رأيت أبا جعفر صاحب الطاق، و هو قاعد في الروضة قد قطع أهل المدينة ازراره و هو دائب يجيبهم و يسألونة، فدنوت منه فقلت: إنّ أبا عبد اللّه نهانا عن الكلام، فقال: أمرك أن تقول لي؟ فقلت: لا! ولكنّه أمرني أن لا أكلّم أحدا، قال: فاذهب فأطعه فيما أمرك.»
من در مسجد مدینه، مؤمن الطاق را دیدم که در روضه منوره نشسته بود و مردم دور او را گرفته بودند و او پیوسته جواب مردم را می داد و از آنها سؤال می کرد. به او نزدیک شدم و گفتم: امام صادق ما را از بحث و گفتگو نهی کرده است. گفت: آیا امام صادق فرمودند که این را به من بگوئی؟ گفتم: نه. ولی به من دستور داد تا با هیچ کسی بحث نکنم. مؤمن الطاق گفت: پس برو و دستور امام را اطاعت کن.
-ببینید چقدر آدم دقیقی است! اگر ما باشیم میگویم به من چه، ما یک چنین حرفهایی میزنیم ولی ایشان سوال میکند به تو گفت که به مؤمن الطاق هم بگو که چنین حرفی نزند-.
«فدخلت على أبي عبد اللّه عليهالسلام فأخبرته بقصّة صاحب الطاق و ما قلت له و قوله لي اذهب و أطعه فيما أمرك.»
ابوخالد کابلی می گوید که بر امام صادق وارد شدم و ماجرای برخوردم با مؤمن الطاق را به امام گفتم. گفتم که به او چه گفتم و او به من گفت که برو و آنچه که امام دستور داده اطاعت کن.
«فتبسّم أبو عبد اللّه عليهالسلام و قال: يا أبا خالد إنّ صاحب الطاق يكلّم الناس فيَطير و يَنقُض، يهبط، يخرب. و أنت إن قصّوك لن تطير»
امام صادق لبخندی زدند و فرمودند: ای خالد! همانا مؤمن الطاق، مباحثه می کند، پرواز می کند و می کوبد. می زند و خراب می کند. در حالی که تو اگر با اینها بحث کنی پرهایت را می چینند و نمی توانی پرواز کنی.
رجال الكشي؛ ج 2، ص 423، ح 325؛ بحار الأنوار ج 75، ص 287
یعنی شما مناظره بلد نیستید! روش دفاع از ما را نمیدانید وقتی که مناظره میکنید برای خودتان دردسر درست میکنید ولی مؤمن الطاق نه! یک طوری دو پهلو و سه پهلو حرف میزند که برایش مشکل ایجاد نمیشود وقتی هم که گیر بیفتد میآید توجیه میکند، و توجیهاتش هم اثر میگذارد.
در هر صورت ... شما این تعبیر را در مورد ابوحنیفه ببینید:
«استتيب أبو حنيفة من الكفر مرتين»
تاريخ بغداد، ج 1، ص 303، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - -
قضیه در مورد خلق قرآن است. سفیان ثوری میگوید مرتین نه! بلکه مرارا!
یا دارند:
« إن أبا حنيفة استتيب من الزندقة مرتين»
تاريخ بغداد، ج 13، ص 392، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
ابن حبان از علمای بزرگ اهلسنت است ایشان در کتاب المجروحین خودش اصلا ابو حنیفه را تضعیف میکند میگوید روایت ابو حنیفه مورد وثوق نیست.
در تعبیر دیگر در مورد ابو حنیفه دارد:
«خمار خير من أن يكون فيه رجل من أصحاب أبي حنيفة»
تاريخ بغداد، ج 13، ص 417 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
میگوید اگر در یک منطقه شراب فروشی باشد آن شرف دارد از پیروان ابو حنیفه.
پرسش:
استاد ببخشید! ائمه اربعه خیلیهایشان شاگرد ابی حنیفه بودند چرا اینطور در موردش میگویند؟ نمک خوردن و نمکدان شکستن!
پاسخ:
جالب است راوی میگوید ابوهریره یک مطلبی نقل کرد بعد گفتم عمر بن خطاب این طوری دارد نظر شما چیست؟
« قلت قال ابو حنیفه»
ابو حنیفه هم اینطوری نظر دارد.
قال فقال : خاك بسر! قلت : تفسيره تراب على رأسك!
تاريخ بغداد، ج 13، ص 402 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت
اینها چنین تعابیری دارند این هم در تاریخ بغداد آمده است میگوید همین که گفتم ابو حنیفه گفته است، گفت خاک بر سرت که داری از ابو حنیفه نقل میکنی!
شیخ انصاری در رسائل در جلد اول صفحه 615 چاپ جدید جلد 4 صفحه 125 و محدث جزائری در زهر الربیع صفحه 522 نقل میکند که ابو حنیفه میگوید:
«خالفت جعفراً فی کل ما یقول او یفعل»
من با امام صادق علیه السلام در هر کدام از روایات و کارهایش مخالفم ولی نمیدانم که آیا در سجده دو چشمش را میبندد و یا باز میکند و بعد میگوید شما یک چشم تان را ببندید و یک چشم تان را باز کنید تا مخالفت قطعیه با نظر اقا امام صادق سلام الله علیه داشته باشید!
اینها نمونههایی از مخالفتها است.
ابن قیم جوزیه شاگرد ابن تیمیه یک مناظرهی خیلی جالب بین امام صادق سلام الله علیه و ابوحنیفه آورده است البته این عبارت در کتابهای شیعه هم هست ولی خود ابن قیم در اعلام الموقعین جلد اول صفحه 349 این مناظره را آورده است.
دوستان دقت کنند اگر این مطالب نقل میشود مخصوصا در مناطق اهل سنت این اضافه بشود که ما با این طور برخورد با ائمه اهلسنت کاملا مخالفیم خلاف آیه قرآن:
(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)
سوره بقره (2): آیه83
است و این چنین بی پروا حرف زدن درست نیست و اینها عمدتا ریشهی سیاسی دارد و علمای شیعه از شیخ مفید تا عصر حاضر نسبت به ابو حنیفه و دیگر ائمه اهلسنت چنین برخوردی نداشتهاند.
گفتن اینها خوب است ولی این مطالب را که میگویید در کنارش مدحهایی که از ابو حنیفه است آنها هم مطرح بشود که اینها تصور نکنند ما داریم عقیده گشایی میکنیم و فقط همین که 20- 30 تا از علما در مورد ابو حنیفه مذمت کردند فقط اینها را نقل میکنیم .
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته