بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهل و ششم96/10/23
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (45) – آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت (14)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در اصول و مبادی احمد ابن حنبل بود که سر منشأ انحراف وهابیت شده است. هشتمین اصلی كه اینها در رابطه با افضلیت خلفا دارند این است
«خلافات الصحابة يجب العدول عن التعرّض لها والاقتصار على ذكر محاسنهم»
واجب است که از اختلافاتی كه بين صحابه بوده عدول کنیم و متعرض آن نشویم و فقط خوبیهای صحابه را مطرح کنیم!
ما در اینجا مباحثی را مطرح کردیم و گفتیم که عمده اختلاف اساسی ما با اهل سنت همین بحث صحابه است.
اینها برای صحابه یک مقام فوق عصمت قائل هستند و میگویند:
«الصحابة كلهم من أهل الجنة قطعا»
الإصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 11، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي
از طرفی میگویند پیامبر صلی الله علیه واله و سلم فرموده است:
اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ»
الجامع الصحيح المختصر، ج 3، ص 1095، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
سفیان ثوری هم میگوید:
« وَأَيُّ إِسْنَادٍ هذا»!
این روایت چه سند با ارزشی دارد!
بر همین مبنا میگویند:
«سنة الصحابة رضي الله عنهم سنة يعمل عليها ويرجع إليها»
عقيدة أهل السنة والجماعة في الصحابة الكرام - (ج 2 / ص 802)
در رابطه با قضیهی محو بدیهای صحابه اینها سخنان زیادی دارند که بخشی از آن را ما قبلا اشاره کردیم ذهبی به صراحت میگوید:
«تقرر عن الكف عن كثير مما شجر بين الصحابة وقتالهم »
سير أعلام النبلاء - (ج 10 / ص 92)
لازم است از مشاجرات و کشت و کشتاری که بین صحابه اتفاق افتاده صرف نظر کنیم و واجب است که اینها را نابود کنیم و از بین ببریم.
هیتمی کتابی به اسم تطهیر الجنان واللسان عن ثلب معاویة ابن سفیان دارد من هر وقت این کتاب را میخوانم با تمام وجودم به ابن حجر هیتمی لعنت میفرستم، این آدم پست آنچنان از معاویه دفاع کرده كه قطعا از پیغمبر اینطوری دفاع نکرده است.
يعني هركس بخواهد بغض یاران معاويه را بفهمد این کتاب را بخواند. به حق زهرای اطهر (سلام الله علیها) خداوند او را با معاویه و یا هردو را هر آنجای که مستحق هستند محشور کند.
بعضیها فریب برخی از روایاتی را که در الصواعق المحرقه در فضیلت ائمه علیهم السلام آورده میخورند و برای او دعا و ثنا میگویند!
او آنچنان بر روی جنایات معاویه چشم بسته و او را فرشتهی امین معرفی کرده است، هرکس خبر نداشته باشد تصور میکند که معاویه جز انس و جن نیست و یکی از فرشتهها است که خدای عالم به صورت انسی اینجا فرستاده است!
هیتمی میگوید واجب است امساک از ما شجر بین الصحابه، یعنی هرچه که بین صحابه اتفاق افتاده است واجب است که ما از اینها صرف نظر کنیم.
در بحث بغات و اینکه امیرالمؤمنین با بغات جنگیده است، میگوید: این دلیل بر ضعف بغات نیست! آنها هم اجتهاد کردند! و بر مبنای اجتهادشان هم یک ثواب بردهاند چه معاویه یا طلحه و زبیر باشد!
بعد روایتی را نقل میکند من هر وقت این روایت را میخوانم بدنم میلرزد که امیرالمؤمنین فرمود:
«قتلیٰ و قتْلَیْ معاویة کلاهما فی الجنة»
بعد میگوید:
«وبعض جهلة النقلة»
بعضی از اهل علم و نویسندههای جاهل
«ینقلون کل ما رووه ویترکونه علی ظاهره غیر طاعنین فی سنده ولا مثیرین لتأویله»
عین روایاتی را که در مذمت صحابه میبینند نقل میکنند بیآنکه در سندش اشکال وارد کرده و یا آنها را تأویل کنند!
«وهذا شديد التحريم»
این حرام مشدد است!
«لما فیه من الفساد العظیم»
چنین روایاتی که در طعن صحابه است اگر ما تأویل نکنیم و در سندش اشکال نکنیم فساد عظیم دارد.
« وهو اغراء العامة»
در حقیقت فریب دادن عموم مردم است
«ومن فی حکمهم علی تنقیص اصحاب رسول الله الذین لم یقم الدین الا بنقلهم الیها»
این باعث میشود که ما اصحاب را تنقیص کنیم، آن اصحابی که دین اسلام به نقل اینها به ما رسیده است.
این هم پيراهن عثمان آقایان است همانطوری که در عبارتهای شعبی میگوید آن کسانی که صحابه را طعن میکنند در دین ما طعن میکنند هدف آنها نابود کردن دین است.
چون دین ما از کانال صحابه رسیده وقتی صحابه مورد طعن قرار گرفتند و زیر سوال رفتند دین زیر سوال میرود. این یکی از مصیبتهای اساسی است.
ما باید در رابطه با حدیث ثقلین نهایت تلاشمان را در جامعه داشته باشیم، حتی فرزندان کوچکمان را از اول کودکی تربیت کنیم و تلاش کنیم که با کتاب و سنت و جایگاه اهل بیت در نقل سنت آشنا شوند. ما اینها را طوری پرورش دهیم وقتی که در دبستان و دبیرستان و دانشگاه وارد شدند بتوانند با قدرت از اهلبیت دفاع کنند.
هیتمی در ادامه میگوید:
«وکلهم علی هدیً من ربهم»
تمام اینها هدایت پروردگاری دارند.
پس این جنایاتی که کردهاند اینها را چه کار کنیم؟
«لان ما صدر منهم لم یکن إلا عن اجتهاد»
یعنی اگر چنانچه کسی زنا کرده، دزدی کرده و شراب خورده، عن اجتهاد بوده است!
«وقد بیّن الصادق علیه السلام أن من اجتهد فأصاب فله اجران؛ وفی روایة فله عشرة اجورٍ، ومن اجتهد واخطأ فله أجر واحد»
پرسش:
ببخشید این من اجتهد عام است شامل ما هم میشود چرا اختصاص به صحابه دادند؟
پاسخ:
بله ولی آنجا ما دو تا جواب داریم:
1- اجتهاد یا باید از کتاب و یا از سنت باشد، این آقایانی که آمدهاند در برابر امیرالمؤمنین جنگیدهاند دلیلشان از کتاب چیست؟ و دلیلشان از سنت چیست؟ اینها که رفتهاند قرآن به آنها میگوید:
(إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَينُوا)
سوره حجرات(49):6
از این واضحتر و روشنتر چه میخواهند! اینها با چه رفتند اجتهاد کردند، شراب خوردند و زنا کردند؟
2- اگر اینها اجتهاد کردند و ثواب دارند شما باید خود رسول اکرم را تخطئه کنید آن کسی که شراب خورده اجتهاد کرده است. چرا پیامبر به این شخص حد زده است؟ پس نستجیر بالله پیامبر اشتباه کرده است، باید یک تشویقی هم به شخص خطاکار میداد!
پرسش:
ابوبکر میگوید من اجتهاد میکنم اگر درست از آب درآمد از من است و اگر نه از شیطان است این را چه کار کنیم؟
پاسخ:
از کجا بفهمیم از شیطان است یا غیر شیطان؟! این هم یک اشکال اساسی دارد، البته ابوبکر نمیگوید من اجتهاد میکنم میگوید من به رأیم عمل میکنم، ان شاء الله اگر فرصت بشود من مبانی اجتهاد از دیدگاه اهلسنت را میآورم که اینها اجتهاد را منحصر به کتاب و سنت و اجماع میدانند، قیاس را هم همه اینها قبول ندارند.
پرسش:
از حرف ایشان پیدا است که اجتهاد به رأی میکنند.
پاسخ:
اگر اجتهاد به رأی میکنند
«من فسّر القرآن»
یا:
«من فسّر السنة برأیه فلیتبوأ مقعده من النار»
در هر صورت ابوبکر میگوید هر وقت من غضبناک شدم از من دوری کنید من به به سر و صورت شما چنگ میاندازم و شما را زخمی میکنم.
هیتمی در ادامه میگوید:
«فمخطئهم کمصیبهم فی اصل الثواب»
صحابه، مخطئ و مصیبشان در اصل ثواب مشترک هستند.
اینها یک ثواب میبرند آنها دو ثواب و یا ده ثواب میبرند! پس باید به هیتمی گفت: خلیفه دوم افرادی را که حد زده؛ پس خلاف کرده که حد زده است و طبق آیه قرآن
(وَمَنْ لَمْ يحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ)
سوره مائده(5):44
(وَمَنْ لَمْ يحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
سوره مائده(5):47
پس بنابراین خلیفه دوم بر خلاف ما انزل الله حکم کرده است، یعنی این کار آقایان سر از کفر خلیفه در میآورد. یا نستجیر بالله خود رسول اکرم را زیر سوال میبرد.
پرسش:
حدود که انزل الله است.
پاسخ:
هیتمی میگوید اجر و پاداش دارد، گناه نکرده برای چه حد میزند؟! یعنی کسی که نماز میخواند و روزه میگیرد او را حد میزنند! این میگوید این کسی که رفته زنا کرده، شراب خورده اجتهاد کرده است.
قدامة ابن مظعون صحابی بدری است و در مورد اهل بدر هم دارند:
«إعملوا ما شئتم»
چرا عمر او را به خاطر شراب خوردنش شلاق زد؟ هم در مورد
«إعملوا ما شئتم»
عمر بن خطاب خلاف دستور پیامبر عمل کرده و هم خلاف مبنای خود اهلسنت عمل کرده است.
من معتقدم ما باید این چالشها را مؤدبانه و منطقی بیان کنیم و سوال کردن، چه بسا یک سوال دهها و صدها و هزاران جوان را بیدار و متوجه کند. ما به ولله دلمان برای اینها میسوزد. فردای قیامت بیایند چشم باز کنند میبینند آنچه را که تصور میکردند حق است، همه باطل بوده است، و چشمشان را باز کنند و ببینند آنچه که کردهاند و آنچه را که گفتهاند همه خلاف بوده است.
ما میگوییم قبل از اینکه آن روز برسد بیدار بشوید و ببینید قضیه چیست؟ قرآن و سنت پیامبر، مگر حدیث ثقلین جزء سنت پیامبر نیست؟ سنت پیامبر فقط این است که
«من اجتهد فأخطاء فله اجر واحد»
فقط همین یک مورد سنت پیامبر است؟!
بعد خیلی عجیب است ایشان میآید در مورد عمار که پیامبر گفته است
«تقتلک الفئة الباغیة»
پس:
«فقاتل عسکر معاویة حتی قتلوه فهذا اخبار من الصادق المصدوق أنّ معاویة باغ علیٰ علی وأن علیاً هو الخلیفة الحق»
و در ادامه دارد:
«وجوابه غایة ما یدل علیه هذ الحدیث أنّ معاویة واصحابه بغاتٌ وقد مرّ أن ذلک لا نقص فیه»
باغی بودن نقصی برای معاویه نیست!
«وأنهم مع ذلک مأجورون غیر معذورین»
اینها هم معذور هستند و هم وزر و وبالی برگردن اینها نیست، چرا؟
چون پیامبر فرموده است:
«إن المجتهد اذا اجتهد فأخطاء فله اجر، و مرّ مستوفاً ومبسوطاً أنّ معاویة مجتهدٌ أیّ مجتهد»
ابن حجر! خدا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها تو را با معاویهی «أیّ مجتهد» و هر آنجای که معاویه را محشور میکند تو را هم در آنجا محشور کند!
بعد میگوید:
«باغی لایفسد ولایأثم»
در ادامه میگوید امیرالمؤمنین گفت
«اصحابی اعذرونی و...»
میگوید اینکه پیامبر فرموده است:
«عمار تقتلک الفئة الباغیة»
معاویه گفت:
«اسکت نحن قتلنا!»
مگر ما عمار را کشتیم!
اجتهاد را ببینید أیّ مجتهدٍ! ای خاک بر سرت ابن حجر! عذاب جهنم نوش جانت باشد! میگوید ما عمار را نکشتیم
«إنما قتله من جاؤوا به والقوه بین رماحنا»
فئه باغیه علی است! چون علی عمار را از خانهاش بیرون کشید و در جلوی تیرها و شمشیرهای ما قرار داد و کشته شد.
پرسش:
عمار مع الحق پس چه میشود؟
پاسخ:
عمار مع الحق! علی مع الحق که بالاتر از آن است، خود امیرالمؤمنین را زیر سوال برده است.
پرسش:
علت این همه طرفداری چیست، آیا بغض حضرت را داشته یا انگیزه دیگری داشته است؟
پاسخ:
عزیز من! ما باید برویم، دعایی برای مادرمان بکنیم که در حق پدرانمان خیانت نکردند، این جواب شما است.
امیرالمؤمنین سلام الله علیه جواب داد اگر بنا باشد قاتل عمار ما باشیم قاتل حمزه هم پیامبر اکرم است؛ چون پیامبر حمزه را از خانهاش در جنگ احد بیرون آورد و در برابر شمشیر کفار قریش قرار داد.
اینها را میآورد ولی اینکه امیرالمؤمنین چه جواب داد را نمیآورد این مریض است، معاویه که چنین حرف غلطی زد امیرالمؤمنین برای او چه جوابی داد؟ اگر تو محقق هستی جواب علی علیه السلام را هم بیاور، تا کسی که کتاب تو را میخواند جواب امیرالمؤمنین را هم خوانده باشد.
بحثهای مفصلی دارد شما اگر هر از قسمت این کتاب را بخوانید بغض و عداوت شما نسبت به طرفداران بنی امیه و کسانی که از معاویه و یزید طرفداری میکنند بیشتر میشود.
ابن حجر هیتمی در کتاب الصواعق المحرقه هم میگوید:
«ومما يوجب أيضا الإمساك عما شجر أي وقع بينهم من الاختلاف والإضراب صفحا عن أخبار المؤرخين سيما جهلة الروافض وضلال الشيعة والمبتدعين القادحين في أحد منهم فقد قال إذا ذكر أصحابي فأمسكوا»»
از چیزهایی که واجب است خودداری از مشاجرات و اختلافاتی است که بین صحابه بوده است. چه رسد به اخبار مورخین، نادانهای روافض و گمراهان شیعه و بدعتگذارانی که در صحابه قدح میکنند. پیامبر فرمود: وقتی اسم صحابهی من آمد دیگر در آنجا سکوت کنید.
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 621، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط
آقای ابن حجر! اينکه بر بالای بیش از هفتاد هزار منبر امیرالمؤمنین را سب میکردند؛ نص صریح مسلم است که معاویه دستور سب داده، آنجا زبانت کجا بود؟! مگر حضرت علی علیه السلام که معاویه او را سب و لعن میکند جزء صحابه نیست؟! چرا فقط از معاویه دفاع میکنی ولی از امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر نیستی دفاع کنی؟
این همه صحابه را به دستور معاویه کشتند و آواره کردند مثل حجر بن عدیها و... مگر اینها صحابه نبودند؟ خیلی عجیب است.
پرسش:
استاد راجع به قاتلین عثمان چیزی میگوید؟
پاسخ:
الی ماشاء الله! میگوید آنها مجتهد نبودند اراذل و اوباش بودند! مفصل در رابطه با قتل عثمان حرف میزند و میگوید آنها مجتهد نبودند آنها از پشت کوه آمده بودند و اصلا اجتهاد بلد نبودند!
دوستان، کتاب تطهیر الجنان ابن حجر هیتمی را بخوانند.
اقای بدرالدین عینی متوفای 855 در شرح صحیح بخاری در رابطه با اینکه میگویند معاویه باغی بوده و علی ابن ابیطالب به حق بوده پس کشتههایشان چه میشود؟
«قتلیٰ وقَتْلَیْ معاویة کلهما فی الجنة»
بعد
«فالقاتل والمقتول فی النار»
را مطرح میکند و اقوال را هم مختلف نقل میکند قول ابوسعید خدری و دیگران را نقل میکند که چه گفتهاند در ادامه میگوید:
«وقال معظم الصحابة والتابعين وغيرهما : يجب نصر الحق وقتال الباغين لقوله تعالى : ) فقاتلوا التي تبغي حتى تفيء إلى أمر الله ( الحجرات : 9 ) وهذا هو الصحيح»
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج1، ص212، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت
در ادامه میگوید:
« والحق الذي عليه أهل السنة الإمساك عما شجر بين الصحابة وحسن الظن بهم ، والتأويل لهم وأنهم مجتهدون متأولون لم يقصدوا معصية»
... اصلا اينها نیت گناه هم نکردند!
ولی همینطوری پشهها از آسمان آمدند 30 هزار نفر را در جنگ جمل نیش زدند و همه مردند! و ملخهای آسمان هم 110 هزار نفر را در صفین کشتند! اینها هیچ گناهی نکرده بودند! خیلی عجیب است.
« ولا محض الدنيا»
پرسش:
در مورد جنگهای ردّه و کشتن مالک بن نویره هم همین تعبیر را دارد؟
پاسخ:
نه در آنجا این تعبیرات را ندارند.
پرسش:
نمیگوید مجتهد بودند؟
پاسخ:
درباره مالک بن نویره میگوید در برابر امام به حق قیام کرد! بهترین این موارد قتل عثمان است.
« فمنهم المخطىء في اجتهاده والمصيب ، وقد رفع الله الحرج عن المجتهد المخطىء في الفروع ، وضعف أجر المصيب»
ضعف یعنی چند برابر کرده است بعد میگوید:
« وتوقف الطبري وغيره في تعيين المحق منهم»
طبری و دیگران میگویند ما نمیدانیم علی محق بود و یا معاویه، علی محق بود یا طلحه و زبیر.
این روایاتی که شما نقل کردید که پیامبر اکرم به علی بن ابیطالب دستور داد که با مارقین و ناکثین و قاسطین بجنگد میگوید با سند صحیح بلکه مستفیض نقل شده است قاسطین چه کسانی هستند؟ معاویه و یارانش هستند قرآن چه میگوید:
(وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا)
سوره جن(72):15
قرآن میگوید قاسطین هیزم جهنم هستند.
از این روشنتر و از این دلیل واضحتر؟! پیامبر هم میگوید معاویه و دار و دستهاش
«کلهم من القاسطین»
ما چه کار کنیم؟ میگویند جمهور گفته علی مصیب بوده و معاویه غیر مصیب بوده ولی مجتهد مخطیء بوده است!
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته