2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
نگاهي به برخي از خصائص ام المؤمنين، حضرت خديجه کبري سلام الله عليها
کد مطلب: ١١٠٥٦ تاریخ انتشار: ٢٣ فروردين ١٤٠٠ - ٠٩:٠٩ تعداد بازدید: 7158
مقالات » پیامبر اکرم (ص)
نگاهي به برخي از خصائص ام المؤمنين، حضرت خديجه کبري سلام الله عليها

ابلغ سلام الهي، اولين زن مسلمان، برتري بر حوا، از برترين زنان بهشتي، بهشت مشتاق ايشان، داشتن مقام شفاعت

بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت خديجه بنت خويلد اولين همسر رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد. اين بانوي با كرامت از آنجايي كه به جهت حسب و نسب و جايگاه مالي، از مَكانت ويژه اي برخوردار بود، بسياري از بزرگان مشركين عرب آرزوي ازدواج با ايشان را داشتند اما اين بانوي بزرگوار كه تمام هم و غمش تعالي الهي بود، دست رد به سينه تمامي آنها زد و ازدواج با حضرت محمد صلي الله عليه وآله را برگزيد. اين امر سبب اعتراض تعداد زيادي از زنان اشراف و قريش به آن حضرت شد به گونه اي كه حتي هنگام تولد ثمره اين ازدواج، يعني اجلال نزول حضرت زهرا صلوات الله و سلامه عليها، حضرت خديجه سلام الله عليها را رها كردند و در كنار ايشان حضور پيدا نکردند. حضرت خديجه سلام الله عليها در راستاي تبليغ دين مبين اسلام و اعتلاي پرچم توحيد و يکتاپرستي از هيچ تلاشي فروگذار نكرد و با تمامي توان به ياري آخرين فرستاده الهي شتافت و همه اموال خويش را در اين راه صرف نمود.

در اين نوشتار بر آنيم تا به برخي از فضايل و ويژگيهاي آن بانوي بزرگوار اشاره اي داشته باشيم.

1.سلام خدا و جبرئيل بر حضرت خديجه کبري سلام الله عليها

يکي از خصائص حضرت خديجه کبري سلام الله عليها، سلام خداوند متعال و جبرئيل بر ايشان مي باشد چنانچه بخاري در كتاب صحيح بخاري [معتبرترين منبع حديثي اهل سنت] مي نويسد:

أتى جِبْرِيلُ النبي صلى الله عليه وسلم فقال يا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِيجَةُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فيه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِي أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عليها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّي وَبَشِّرْهَا بِبَيتٍ في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فيه ولا نَصَبَ.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1389 ، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 1987م .

جبرئيل به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و عرضه داشت: اي رسول خدا! اين خديجه است که آمده و همراه او ظرفي است که در آن خورش و يا غذا و يا نوشيدني است. هنگامي که به نزد تو آمد، از جانب پروردگارت و من به او سلام برسان و او را به خانه اي در بهشت بشارت ده که از جنس ني مي باشد و در آن صدا و آزاري نيست [محل آرامش است].

مشابه همين روايت نيز در صحيح مسلم نقل شده است:

النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج 4 ص 1887، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

شمس الدين ذهبي بعد از نقل اين حديث مي نويسد:

متفق على صحته.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 2 ص 113، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

بر صحيح بودن ين حديث اتفاق نظر وجود دارد.

در منابع اماميه نيز پيرامون سلام خدا و جبرئيل چنين آمده است:

عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال حدث أبو سعيد الخدري أن رسول الله ص قال: إن جبرئيل ع قال لي ليلة أسري بي حين رجعت و قلت يا جبرئيل هل لك من حاجة قال حاجتي أن تقرأ على خديجة من الله و مني السلام و حدثنا عند ذلك أنها قالت حين لقاها نبي الله صلى الله عليه و آله فقال لها الذي قال جبرئيل فقالت إن‏ الله‏ هو السلام‏ و منه السلام و إليه السلام و على جبرئيل السلام‏.

عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العياشي ؛ ج‏2 ؛ ص279 المطبعة العلمية - تهران، چاپ: اول، 1380 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏16 ؛ ص7 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: وقتي که در شب معراج ، جبرئيل مرا به سوي آسمانها برد ، هنگام بازگشت به جبرئيل گفتم : «آيا حاجتي داري؟» جبرئيل گفت: « حاجت من اين است که سلام خدا و سلام مرا به خديجه برساني» پيامبر صلي الله عليه وآله وقتي که به زمين رسيد ، سلام خدا و جبرئيل را به خديجه ابلاغ کرد. حضرت خديجه فرمود: همانا خدا سلام است، و از او است سلام، و درود به سوي او باز گردد و بر جبرئيل سلام باد.

2. فضائل حضرت خديجه کبري سلام الله عليها نزد خداوند متعال، پيامبر و اهل بيت عليهم السلام

با مراجعه به منابع روايي، در ميابيم که حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مورد مباهات خداوند متعال، پيامبر اکرم و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بوده است که به برخي از موارد اشاره مي شود:

الف: خداوند متعال

از جمله خصائص حضرت خديجه کبري سلام الله عليها، مباهات خداوند متعال بر آن حضرت مي باشد. رسول خدا صلي الله عليه و آله وقتي برنامه چهل روزه از جانب پروردگارش دريافت نمود و مقرر شد که چهل روز از همسرش به دور باشد، توسط عمار ياسر رضوان الله تعالي عليه براي آن حضرت پيغام فرستادند که:

يا خديجة لا تظني أن انقطاعي عنك [هجرة] و لا قلى‏ و لكن ربي عز و جل أمرني بذلك لتنفذ [لينفذ] أمره فلا تظني يا خديجة إلا خيرا فإن الله عز و جل ليباهي‏ بك‏ كرام‏ ملائكته‏ كل يوم مرارا.

علي بن يوسف المطهر الحلي (متوفي حدود 750 هـ)، العدد القوية لدفع المخاوف اليومية ص 220، محقق : السيد مهدي الرجائي / إشراف : السيد محمود المرعشي، چاپ اول، سال چاپ 1408 هـ، ناشر : مكتبة آية الله المرعشي العامة؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏16 ؛ ص78، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

اى خديجه! گمان نكنى كه دليل دورى من از تو به سبب غضبى است كه نسبت به تو دارم، بلكه خداوند متعال اين دورى را امر فرموده و من براى امتثال فرمان او چنين مى‏كنم و تو جز خير، در اين مورد هيچ انديشه ديگرى نداشته باش كه خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائكه مباهات مى‏ورزد.

ب. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله

رسول مکرم اسلام نیز به فضائل حضرت خديجه کبري سلام الله عليها اشاره داشته و به داشتن چنين همسري افتخار مي کرده و با عظمت از ايشان ياد مي کردند چنان چه فرمودند:

خَدِيجَةُ وَ أَينَ‏ مِثْلُ‏ خَدِيجَةَ صَدَّقَتْنِي حِينَ كَذَّبَنِي النَّاسُ وَ آزَرَتْنِي عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِي عَلَيهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَةَ بِبَيتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَب‏.

الموفق ابن احمد بن محمد المكي الخوارزمي (متوفاي 568هـ)، المناقب، ص 350 ، تحقيق : الشيخ مالك المحمودي - ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ : الثانية 1414 هـ .

الإربلي، أبي الحسن علي بن عيسي بن أبي الفتح (متوفاى693هـ)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1 ص 370 ، ناشر: دار الأضواء ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1405هـ ـ 1985م.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص 131، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

خديجه و کجاست مانند خديجه! مرا تصديق کرد هنگامي که مردم مرا تکذيب کردند. و بر دين خدا يارى ‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خديجه را به قصري از زمرد كه در بهشت دارد و هيچ رنج و زحمتى در آن نيست بشارت دهم.

و همچنين نقل شده است که روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله در مسجد و در حضور مردم امام حسن و امام حسين سلام الله عليهما را چنين معرفي کردند:

يا أَيهَا النَّاسُ أَ لَا أُخْبِرُكُمُ الْيوْمَ بِخَيرِ النَّاسِ‏ جَدّاً وَ جَدَّةً؟ قَالُوا بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلَيكُمْ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَينِ فَإِنَّ جَدَّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتَهُمَا خَدِيجَةُ الْكُبْرَى بِنْتُ خُوَيلِدٍ سَيدَةُ نِسَاءِ الْجَنَّة.

الطبري، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم (متوفاي525هـ)، بشارة المصطفى (صلى الله عليه وآله) لشيعة المرتضى عليه السلام، ص 115 ، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، طبع ونشر: مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة الطبعة: الأولى1420 ه‍ .

اي مردم آيا امروز به شما خبر ندهم بهترين مردم را از جهت جد و جده [چه کسي است]؟ پاسخ دادند: آري اي رسول خدا! پيامبر فرمود: بر شما باد به حسن و حسين چرا که جد آن دو رسول خدا و جده آنان خديجه کبري دختر خويلد و سرور زنان بهشت است.

رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگامي که در بستر شهادت قرار گرفت، حضرت زهرا سلام الله عليها پريشان و گريان بودند. رسول خدا حضرت زهرا سلام الله عليها را دلداري داده و در فرازي حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را چنين ياد کردند:

إِنَّ عَلِياً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ، هُوَ وَ خَدِيجَةُ أُمِّك‏.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالي، ص 607 ، تحقيق : قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم ، الطبعة: الأولى، 1414هـ .

همانا علي و خديجه مادرت نخستين شخص از اين امت هستند که به خدا و رسول او ايمان آوردند.

و رسول خدا صلي الله عليه و آله روزي امام حسين عليه السلام را چنين معرفي کردند:

أَيهَا النَّاسُ هَذَا الْحُسَينُ بْنُ عَلِي خَيرُ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّةً جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ سَيدُ وُلْدِ آدَمَ وَ جَدَّتُهُ خَدِيجَةُ سَابِقَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ.

ابن طاووس الحلي، ابي القاسم علي بن موسي (متوفاي664هـ)، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج 1 ص 119 ، چاپخانه: الخيام ـ قم، چاپ: الأولى1399 هـ.

اي مردم اين حسين بن علي است که از جهت جد و جده بهترين مردم است. جدش رسول خدا، آقاي فرزندان آدم و جده اش خديجه، بر همه زنان عالم در ايمان به خدا و رسولش سبقت جسته است (کنايه از اينکه در بين زنان اولين مسلمان است).

ج: اميرالمؤمنين سلام الله عليه

وجود مقدس اميرالمؤمنين سلام الله عليه نيز از حضرت خديجه سلام الله عليها به نيکي ياد کرده و در فراق از دست دادن ايشان و پدر گراميشان حضرت ابوطالب سلام الله عليه اشک ماتم مي ريختند و اين ابيات را سرودند:

أَعَينَي جُودَا بَارَكَ اللَّهُ فِيكُمَا

عَلَى هَالِكَينِ لَا تَرَى لَهُمَا مِثْلًا

عَلَى سَيدِ الْبَطْحَاءِ وَ ابْنِ رَئِيسِهَا

وَ سَيدَةِ النِّسْوَانِ أَوَّلِ مَنْ صَلَّى‏

مُهَذَّبَةٌ قَدْ طَيبَ اللَّهُ خِيمَهَا

مُبَارَكَةٌ وَ اللَّهُ سَاقَ لَهَا الْفَضْلَا

فَبِتُّ أُقَاسِي مِنْهُمَا الْهَمَّ وَ الثَّكْلَا

مُصَابُهُمَا أَدْجَى إِلَى الْجَوِّ وَ الْهَوَا

لَقَدْ نَصَرَا فِي اللَّهِ دِينَ مُحَمَّدٍ

عَلَى مَنْ بَغَا فِي الدِّينِ قَدْ رَعَيا إِلًّا.

ميبدى، حسين بن معين الدين‏، (متوفاي 911 هـ) ديوان أمير المؤمنين عليه السلام،‏ ص 359 ، مترجم: زمانى، مصطفى‏، دار النشر: دار نداء الإسلام للنشر، الطبعة الاولي، سنة الطبع: 1411 ق‏.

هان اي دو چشم من! باران اشك از آسمان ديدگانم فرو باريد. خدا اين باران اشك را در سوگ دو از دست رفته [و دو يار فداكار اسلام و قرآن و دو پشتيبان بي همانند پيامبر خدا] بر شما مبارك گرداند؛ چرا كه آن دو به راستي بي نظير بودند.
هان اي دو چشم من! در سوگ غمبار سالار مكه و فرزند رئيس آن (ابو طالب) و در رحلت جانگداز سرور بانوان، اولين زني كه [به همراه رسول خدا صلي الله عليه و آله] نماز گزارد، باران اشك فرو باريد!
بر همان بانوي خودساخته و پاك روش و پاك منشي كه خداوند خيمه و سراي او را پاك و پاكيزه ساخت؛ بانوي پر بركتي كه خدا او را [به خاطر ايمان و كردار شايسته اش] به شاهراه فضيلت ها رهنمون ساخت.

اين دو شخص آيين محمد صلي الله عليه و آله را براي خدا ياري کردند و با ستمکاران و ياغيان با آخرين توان مبارزه کردند.

شب کردم در حالي که دچار اندوه جانکاه رحلت اين دو بزرگوار و فراق آنها شدم و مصيبت جانسوز آنها، شبانه روزِ مرا تيره و تار ساخته است.

همچنين آن حضرت، خديجه کبري سلام الله عليها را يکي از چهار سرور زنان دنيا معرفي کرده است:

سادات نساء العالمين أربع : خديجة بنت خويلد ، وفاطمة بنت محمد ، وآسية بنت مزاحم ، ومريم بنت عمران.

إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 10 ص 156، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

سروران زنان دنيا چهار نفرند: خديجه دختر خويلد، فاطمه بنت محمد، آسيه دختر مزاحم و مريم دختران عمران.

د: امام حسن مجتبي سلام الله عليه

امام حسن مجتبي سلام الله نيز از جمله بزرگاني است که با توجه به مقام والاي حضرت خديجه کبري صلوات الله عليها، به آن بانوي يکتا مباهات مي کرده است.

امام مجتبي صلوات الله عليه در ذيل آيه 18 سوره انفطار که خداوند متعال فرموده است: فِي أَي صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ فرمودند:

صَوَّرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِي بْنَ أَبِي طَالِبٍ فِي ظَهْرِ أَبِي طَالِبٍ عَلَى صُورَةِ مُحَمَّدٍ فَكَانَ عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ الْحُسَينُ بْنُ عَلِي أَشْبَهَ النَّاسِ بِفَاطِمَةَ وَ كُنْتُ أَنَا أَشْبَهَ‏ النَّاسِ‏ بِخَدِيجَةَ الْكُبْرَى.

ابن شهرآشوب، رشيد الدين أبي عبد الله محمد بن علي السروي المازندراني (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبي طالب، ج 4 ص 2 ، تحقيق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المكتبة والمطبعة الحيدرية، 1376هـ ـ 1956م.

خداوند متعال علي بن ابي طالب را –هنگامي که در پشت ابو طالب بود- به چهره رسول خدا صلي الله عليه و آله آفريد و علي بن ابي طالب عليه السلام شبيه رسول خدا صلي الله عليه و آله بود و حسين بن علي به فاطمه شبيه بوده و من به جده ام خديجه کبري صلوات الله عليهم اجمعين شبيه ام.

در زمان خلافت امام حسن مجتبي سلام الله عليه، زماني که معاويه خلافت را به دست گرفت، بر روي منبر مسجد کوفه نشست و از حضرت علي بن ابي طالب سلام الله عليهما بد گويي کرد. امام حسن مجتبي سلام الله عليه که در مجلس حاضر بود، ضمن پاسخ به معاويه، با اشاره به نسب خود با افتخار چنين فرمودند:

أَيهَا الذَّاكِرُ عَلِياً أَنَا الْحَسَنُ وَ أَبِي عَلِي وَ أَنْتَ مُعَاوِيةُ وَ أَبُوكَ صَخْرٌ وَ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أُمُّكَ هِنْدٌ وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدُّكَ حَرْبٌ وَ جَدَّتِي خَدِيجَةُ وَ جَدَّتُكَ قُتَيلَةُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَخْمَلَنَا ذِكْراً وَ أَلْأَمَنَا حَسَباً وَ شَرَّنَا قَدَماً وَ أَقْدَمَنَا كُفْراً وَ نِفَاقاً- فَقَالَ طَوَائِفُ مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ آمِينَ آمِينَ.

البغدادي، الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان، العكبري ، _متوفاي 413 ق_ ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 2 ص 15 ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، سال چاپ : 1414 - 1993 م.

اى آنكه على عليه السلام را [به بدى] ياد كردى، منم حسن و پدرم على است، توئى معاويه و پدرت صخر است، مادر من فاطمه است و مادر تو هند مي باشد، جد من رسول خدا و جد تو حرب است، جده من خديجه است و جده تو قتيله است، پس خدا لعنت كند از ما آن كس كه نامش پليدتر، و حسب و نسبش پست‏تر، و سابقه‏اش بدتر، و كفر و نفاقش پيش‏تر بوده است، گروههاى مختلف كه در مسجد بودند دو مرتبه آمين گفتند.

در اين عبارت امام حسن مجتبي سلام الله عليه در مقام مقايسه نسب مبارک خود با نسب معاويه، با افتخار نامي از حضرت خديجه کبري سلام الله عليها برده و اين چنين به آن بانو مباهات مي کند.

همچنين هنگامي که معاويه در مدينه قصد بد گويي از اميرالمؤمنين سلام الله عليه را داشت، هنگامي که بر فراز منبر نشست و به دنبال حضرت مي گشت، امام حسن مجتبي عليه السلام در مقابل او ايستاده و با افتخار به نسب خويش اشاره و نام مبارک ام المؤمنين حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را بردند چنان چه فرمودند:

كَانَ وَصِي رَسُولِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنَا ابْنُ عَلِي وَ أَنْتَ ابْنُ صَخْرٍ وَ جَدُّكَ حَرْبٌ وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ أُمُّكَ هِنْدٌ وَ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ جَدَّتِي‏ خَدِيجَةُ وَ جَدَّتُكَ نَثِيلَةُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَلْأَمَنَا حَسَباً وَ أَقْدَمَنَا كُفْراً وَ أَخْمَلَنَا ذِكْراً وَ أَشَدَّنَا نِفَاقاً فَقَالَ عَامَّةُ أَهْلِ الْمَجْلِسِ آمِين‏.

الطبرسي، أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب _متوفاى 548 ق_، الاحتجاج، ج 1 ص 282 ، تحقيق: تعليق وملاحظات: السيد محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.

بى‏ شک على بن ابى طالب عليهماالسلام وصى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از اوست، و من پسر على، و تو فرزند صخرى، و جد تو حرب است و جد من رسول خدا است و مادر تو هند و مادر من فاطمه است، و جده من خديجه است و جده تو نثيله، پس خدا لعنت كند از ما آن كس كه نامش پليدتر، و حسب و نسبش پست‏تر، و سابقه‏اش بدتر، و كفر و نفاقش پيش‏تر بوده است. اکثر اهل مجلس [در اين هنگام] آمين گفتند.

نکته: در ذکر نام جده معاويه سه نام ذکر شده است: نثيله، فتيله و قتيله.

هـ: امام حسين سلام الله عليه

وجود مقدس و نازنين امام حسين سلام الله عليه نيز در موارد متعددي همچون رويارويي با سپاه دشمن در صحراي کربلا، با ذکر نسب خود؛ نام حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را ذکر مي کنند. با توجه به اينکه جبهه مخالف به خوبي آن حضرت را شناخته و نسب و اجداد ايشان بر هيچ کسي مخفي نبود، نام بردن از بزرگاني همچون ام المؤمنين حضرت خديجه کبري سلام الله عليها، حاکي از اهميت موضوع و چيزي جز مباهات و افتخار را ثابت نمي کند.

سيد الشهداء سلام الله عليه در روز عاشوراء در مقابل سپاه دشمن ايستاد و با نگاهي به صفوف آنان و نظر به عمر سعد، خطبه اي ايراد فرمودند و در ضمن خطبه، چنين فرمودند:

فَإِنِّي‏ ابْنُ‏ بِنْتِ‏ نَبِيكُمْ‏ وَ جَدَّتِي خَدِيجَةُ زَوْجَةُ نَبِيكُم.‏

المجلسي، محمد باقر _متوفاى1111ق_، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 45 ص 6 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

به درستي که من فرزند دختر پيامبر شما هستم و جده من خديجه، همسر پيامبر شماست.

همچنين امام حسين عليه السلام در بخشي ديگر خطاب به سپاه مقابل چنين فرمودند:

أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِي عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّي فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى ص قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِي خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيلِدٍ أَوَّلُ‏ نِسَاءِ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ إِسْلَاماً قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَم‏.

السيد ابن طاووس، الحسيني، علي بن موسي _متوفاي 664 ق_ ، اللهوف في قتلى الطفوف، ص 86 ، ناشر : أنوار الهدى - قم – ايران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1417 هـ..

شما را به خدا قسم آيا مى‏دانيد كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله جد من است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آيا مى‏دانيد كه مادرم فاطمه دختر محمد مصطفي صلي الله عليه و آله است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آيا مى‏دانيد كه پدرم على بن ابى طالب است؟ گفتند: آرى. شما را به خدا قسم آيا مى‏دانيد كه جده‏ام خديجه دخت خويلد اول زن مسلمان از اين امت است؟ گفتند: آرى.

مرحوم شيخ كليني رحمه الله در زيارت حضرت علي اکبر عليه السلام چنين مي نويسد:

السلام عليك يا ابن خديجة وفاطمة.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

سلام بر تو اي فرزند خديجه و فاطمه.

و همين عبارت در برخي از زيارت نامه هاي حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه نيز ذکر شده است.

رک: ابن طاووس، رضي الدين علي بن موسي بن جعفر السيد ابن طاووس (متوفاي664هـ)، الاقبال باالاعمال الحسنة فيما يعمل مرة في السنة، ج 2 ص 63 ، تحقيق: جواد القيومي الاصفهاني، ناشر : مكتب الإعلام الإسلامي، الطبعة الأولى 1416 هـ.

و: امام سجاد سلام الله عليه

پس از حادثه جانکاه کربلا و پيروزي حق برباطل، کاروان اسرا به سمت کوفه و سپس شام در حرکت بود. حجت خدا؛ امام سجاد سلام الله عليه و حضرت زينب سلام الله عليها بزرگان اين کاروان غمبار بودند. آزار و اذيت خاندان آل الله صلوات الله عليهم اجمعين از طرفي، دوري مسير و بد رفتاري ظالمين و ستمگران يزيدي از طرفي ديگري باعث رنجش خاطر فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله شده بود. پس از بي احترامي هاي آنان نسبت به اهل بيت عليهم السلام، وقتي خاندان عصمت و طهارت در مسجد اموي دمشق اجلال نزول کردند، و مجلس يزيد لعنة الله عليه نيز برپا بود. يزيد در صدد اين بود تا با جسارت تمام، خاندان اهل بيت عليهم افضل الصلاة و السلام را خارجي و افراد ياغي و سركش معرفي کند.

پس از آنکه اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين بر مجلس يزيد وارد شدند، يزيد عنان سخن را به دست گرفته و شروع به ياوه سرايي نمود.

وجود مقدس امام سجاد سلام الله عليه نيز با مشاهده اين سخنان باطل و دروغ گويي يزيد، ايستاد و خطبه اي مفصل در رسوا سازي بني اميه بيان كردند و پس از حمد الهي، در معرفي خود چنين فرمودند:

يا مَعْشَرَ النَّاسِ فَمَنْ عَرَفَنَي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يعْرِفْنِي فَأَنَا أُعَرِّفُهُ نَفْسِي أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ مَرْوَةَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى‏ ... أَنَا ابْنُ عَلِي الْمُرْتَضَى أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ‏ خَدِيجَةَ الْكُبْرَى‏ أَنَا ابْنُ الْمَقْتُولِ ظُلْما... .

ابن شهرآشوب، رشيد الدين أبي عبد الله محمد بن علي السروي المازندراني (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبي طالب، ج 4 ص 168 ، تحقيق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المكتبة والمطبعة الحيدرية، 1376هـ ـ 1956م.

اي گروه مردم هر کسي مرا مي شناسد که مي شناسد و هر کسي که مرا نمي شناسد خودم را معرفي مي کنم. من فرزند مکه و مني هستم. من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند محمد مصطفي صلي الله عليه و آله هستم ... من فرزند علي مرتضي و فاطمه زهرا و خديجه کبري و کسي که به ظلم کشته شده [يعني امام حسين عليه السلام] هستم.

همچنين امام سجاد سلام الله عليه در ضمن صلواتي بر اهل بيت عليهم السلام، نام حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را برده اند چنان چه فرمودند:

اللهم صل على محمد المصطفى ، وعلى علي المرتضى ، و فاطمة الزهراء ، وخديجة الكبرى ، والحسن المجتبى ... .

الإمام زين العابدين (ع)، الصحيفة السجادية (ابطحي)، ص 400 ، تحقيق : السيد محمد باقر الموحد الابطحي الإصفهاني، الأولى، 25 محرم الحرام 1411 هـ، مؤسسة الإمام المهدي (ع) / مؤسسة الأنصاريان للطباعة والنشر - قم – ايران.

خدايا بر محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و خديجه کبري و حسن مجتبي صلوات الله عليهم اجمعين درود بفرست.

ز: امام صادق سلام الله عليه

وجود مقدس امام صادق سلام الله عليه نيز از حضرت خديجه کبري سلام الله عليها به بزرگي ياد کرده و چنين فرمودند:

وَ هِي‏ سَيدَةُ نِسَاءِ قُرَيشٍ‏، وَ قَدْ خَطَبَهَا كُلُّ صِنْدِيدٍ وَ رَئِيسٍ قَدْ أَبَتْهُمْ، فَزَوَّجَتْهُ نَفْسَهَا لِلَّذِي بَلَغَهَا مِنْ خَبَرِ بحيراء.

الحميري القمي، عبد الله بن جعفر (متوفاي 304ق)، قرب الاسناد، ص 325 ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ، چاپخانه : مهر - قم، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1413 هـ .

و او سرور زنان قريش بود و هر زمامدار و رئيسي او را خاستگاري کرده بود ولي او خودش را به عقد کسي در آورد که خبر بحيراء به او رسيده بود.

بحيراء راهب مسيحي بود که پيغمبر صلي الله عليه و آله را به صفت و نشانه و نژاد و نام پيش از ظهور نبوتش شناخته و منتظر بعثت او بود.

ح: امام حسن عسكري سلام الله عليه

مرحوم سيد بن طاووس رضوان الله تعالي عليه دعايي را از امام حسن عسکري سلام الله عليه نقل کرده که آن حضرت در نيايش خود ضمن صلوات بر حضرت فاطمه زهرا صلوات الله عليها، بر مادر ايشان حضرت خديجه کبري سلام الله عليها نيز درود مي فرستد چنان چه آمده است:

فَصَلِ‏ عَلَيهَا وَ عَلَى‏ أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى صَلَاةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ أَبِيهَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه‏.

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460 ق)، مصباح المتهجد، ناشر : مؤسسة فقه الشيعة - بيروت – لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1411 هـ - 1991 م.

خدايا بر او [حضرت زهرا سلام الله عليها] و بر مادرش خديجه کبري درود بفرست. درودي که به واسطه آن مقام پدرش محمد صلي الله عليه و آله گرامي داشته شود.

ي: حضرت زينب کبري سلام الله عليها

پيام آور کربلا، حضرت زينب کبري سلام الله عليها در روز يازدهم محرم پس از آنکه از کنار جنازه مطهر شهدا عبور مي کرد، خطاب به خداوند متعال چنين فرمود:

بِأَبِي مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي‏ خَدِيجَةُ الْكُبْرَى‏.

السيد ابن طاووس، الحسيني، علي بن موسي _متوفاي 664ق_ ، اللهوف في قتلى الطفوف، ص 134 ، ناشر : أنوار الهدى - قم – ايران، چاپخانه : مهر، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1417 هـ..

پدرم به فداي محمد مصطفي، به فداي خديجه کبري باد.

ک: زيد بن علي عليهماالسلام

زيد بن علي عليهماالسلام از جمله بزرگاني است که احقيت اهل بيت عليهم السلام را بيان کرده است و در ضمن به نام حضرت خديجه کبري سلام الله عليها اشاره کرده است چنان چه فرات کوفي از قول او چنين مي نويسد:

فَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمَوَدَّةِ أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُنَا خَدِيجَةُ وَ أُمُّنَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَ أَبُونَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليهم السلام.

الكوفي، فرات بن إبراهيم الكوفي( متوفاي352هـ)، تفسير الفرات الكوفي، ص 246 ، تحقيق: محمد الكاظم، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي ـ تهران،‌ الطبعة‌ الأولى1410 - 1990م.

ما نسبت به مودت سزاوار تر هستيم. پدر ما رسول خدا صلي الله عليه و آله و جده ما خديجه و مادر ما فاطمه زهراء و پدر ما علي بن ابي طالب سلام الله عليهم اجمعين است.

همچنين زيد عليه السلام خطاب به ابوالخطاب چنين گفته است:

[فَإِنَ‏] رَسُولَ اللَّهِ ص جَدُّنَا وَ الْمُؤْمِنُ الْمُهَاجِرُ مَعَهُ أَبُونَا وَ زَوْجَتُهُ‏ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيلِدٍ جَدَّتُنَا وَ بِنْتُهُ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ أُمُّنَا.

الكوفي، فرات بن إبراهيم الكوفي( متوفاي352هـ)، تفسير الفرات الكوفي، ص 402 ، تحقيق: محمد الكاظم، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي ـ تهران،‌ الطبعة‌ الأولى1410 - 1990م.

رسول خدا صلي الله عليه و آله جد ما و مومني مهاجر که همراه او بود پدر ماست و همسر او خديجه دختر خويلد جده ماست و دختر او فاطمه زهرا سلام الله عليها مادر ماست.

با دقت در متون تاريخي به دست آمده در ميابيم که شخصيت والاي حضرت خديجه کبري سلام الله عليها حتي مورد افتخار دشمنان اهل بيت عليهم السلام نيز بوده است.

عبدالله بن زبير که در عداوت و دشمني با خاندان آل الله عليهم افضل الصلاة و السلام وضعيت مشخصي دارد، به حضرت خديجه کبري سلام الله عليها نيز افتخار مي کرده است چنان چه در گفتگويش با ابن عباس چنين آمده است:

وأن عمتي‏ خديجة سيدة نساء العالمين‏.

إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 9 ص 188 ، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

و عمه من خديجه، سرور زنان عالم است.

3.برتري حضرت خديجه کبري سلام الله عليه در کلام حضرت آدم عليه السلام

مقام والاي حضرت خديجه کبري سلام الله عليه بس والا و در بسياري از روايات ذکر شده است. از جمله رواياتي که از حضرت آدم عليه السلام نقل شده است، وفاداري حضرت خديجه کبري سلام الله عليها نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد که سال ها قبل از ولادت ايشان چنين فرمودند:

إني لسيد البشر يوم القيامة إلا رجل من ذريتي نبي من الأنبياء يقال له : محمد صلى الله عليه وآله، فضل علي باثنتين : زوجته عاونته وكانت له عونا ، وكانت زوجتي على عونا.

المجلسي، محمد باقر _متوفاى1111ق_، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 16 ص 12 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

الدولابي، الإمام الحافظ ابوبشر محمد بن أحمد بن حماد (متوفاى 310هـ)، الذرية الطاهرة النبوية، ج 1 ص 38 ، تحقيق: سعد المبارك الحسن، ناشر:الدار السلفية - الكويت، الطبعة: الأولى، 1407هـ .

در روز قيامت من آقاي همه بشر هستم مگر مردي از نسلم که پيامبري از پيامبران است و به او محمد گفته مي شود. او در دو چيز بر من برتري دارد [يکي از آن اين است] همسرش او را کمک کرد و ياور او بود و همسر من هم ياور من است.

شکي نيست که برخي از همسران رسول خدا صلي الله عليه و آله همواره ياور و در مسير ايشان بوده اند؛ ولي جانفشاني ها و کمک هاي مادي و معنوي حضرت خديجه کبري سلام الله عليه از همه برتر و در اين مورد هم ايشان متمايز از ديگران بوده اند.

با مراجعه به منابع اهل تسنن، در ميابيم که اين روايت نيز با اندکي اختلاف نقل شده است.

عاصمي مکي در سمط النجوم العوالي چنين نقل مي کند:

قال آدم عليه الصلاة والسلام إني لسيد البشر يوم القيامة إلا رجلا من ذريتي نبيا من الأنبياء يقال له أحمد فضل علي باثنتين زوجته عاونته فكانت له عونا وكانت زوجتي عونا علي.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاى1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 431 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

الزرقاني المالكي، ابو عبد الله محمد بن عبد الباقي بن يوسف بن أحمد بن شهاب الدين بن محمد (متوفاي 1122 هـ)، شرح الزرقاني على المواهب اللدنية بالمنح المحمدي، ج 4 ص 370 ، دار النشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الأولى 1417 هـ - 1996 م.

مرحوم شيخ صدوق رحمه الله روايتي را نقل و در آن تصريح مي کند که حضرت خديجه کبري سلام الله عليها از همه همسران پيامبر برتر بوده است:

حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقاني رضي الله عنه قال حدثنا الحسين بن علي بن الحسين السكري قال حدثنا محمد بن زكريا الجوهري عن جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه عن أبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع قال: تزوج رسول الله ص بخمس عشرة امرأة و دخل بثلاث عشرة منهن و قبض عن تسع فأما اللتان لم يدخل بهما فعمرة و السنى‏ و أما الثلاث عشرة اللاتي دخل بهن فأولهن خديجة بنت خويلد ثم سورة [سودة] بنت زمعة ثم أم سلمة و اسمها هند بنت أبي أمية ثم أم عبد الله عائشة بنت أبي بكر ثم حفصة بنت عمر ثم زينب بنت خزيمة بن الحارث أم المساكين ثم زينب بنت جحش ثم أم حبيبة رملة بنت أبي سفيان ثم ميمونة بنت الحارث ثم زينب بنت عميس ثم جويرية بنت الحارث ثم صفية بنت حيي بن أخطب و التي‏ وهبت نفسها للنبي‏ ص خولة بنت حكيم السلمي و كان له سريتان يقسم لهما مع أزواجه مارية و ريحانة الخندفية و التسع اللاتي قبض عنهن عائشة و حفصة و أم سلمة و زينب بنت جحش و ميمونة بنت الحارث و أم حبيبة بنت أبي سفيان و صفية بنت حيي بن أخطب و جويرية بنت الحارث و سورة [سودة] بنت زمعة و أفضلهن‏ خديجة بنت خويلد ثم أم سلمة بنت أبي أمية ، ثم ميمونة بنت الحارث.

ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، ص419، محقق: علي اكبر غفاري، جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1362ش.

حضرت رسول صلي الله عليه و آله با پانزده زن عقد ازدواج برقرار نمود که با سيزده نفر از آنان همبستر شد و وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله از دنيا رفت نُه تن از همسران ايشان در قيد حيات بودند. نام دو نفرى كه حضرت رسول صلي الله عليه وآله با ايشان آميزش نكرد، «عمرة و سنا» بود، اما سيزده زني که آن حضرت با آنها همبستر شد عبارتند از:

خديجه دختر خويلد، سوده دختر زمعه، اُمّ سلمه هند دخترأبي اُميه، عايشه دختر ابي­بکر، حفصه دختر عمر، زينب دختر خزيمه بن حارث (معروف به اُمّ المساكين)، زينب دخترجحش، اُمّ حبيبه رمله دختر أبي سفيان، ميمونه دختر حارث، زينب دختر عميس، جويريه دختر حارث، صفيه دختر حي بن أخطب. يک زن هم خود را به پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله هديه نمود که «خوله دختر حكيم سلمي» نام داشت. پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله دو کنيز هم به نام «ماريه قبطيه و ريحانه خندفيه» داشت که با آنها مانند بقيه زنان خود برخورد مي نمود و مانند بقيه همسران، روزهايي را براي آنان قرار داده بود. و نُه همسري که در زمان وفات آن حضرت در قيد حيات بودند، عبارتند از: «عايشة، حفصة، اُمّ سلمة، زينب دخترجحش، ميمونة دخترحارث، اُم حبيبة، صفية، جويرية، سودة. و با فضيلت ترين همسران آن حضرت به ترتيب:ام المؤمنين حضرت خديجه، سپس ام المؤمنين اُم سلمه، و بعد از ايشان ام المؤمنين ميمونه سلام الله عليهن مي باشند.

4. پيش قدم بودن حضرت خديجه سلام الله عليها در اظهار اسلام

پس از دعوت رسول خدا صلي الله عليه و آله، آن حضرت با مخالفت هاي شديدي برخورد داشتند. عده اي انگشت اتهام را به سمت ايشان گرفته و گروهي ديگر ايشان را از اين کار منع مي کردند.

اما کساني که در اين مسير فقط رضايت الهي را در پيش گرفته بودند، از هيچ تهديدي نهراسيده و در مسير اسلام وارد شدند. اولين نفر از مردان حضرت علي بن ابي طالب سلام الله عليه و اولين زن مسلمان حضرت خديجه کبري سلام الله عليها بوده است که اظهار اسلام کردند.

اين مساله به تنهايي فضيلتي براي ايشان محسوب مي شود که خود حاکي از بينش ژرف و شعله هاي توحيدي است که در جان آن دو بزرگوار شعله ور بوده است و کسي در اين فضيلت بر آنان پيشي نگرفته است.

اين نکته بايد مورد دقت قرار گيرد حضرت خديجه کبري سلام الله عليها قبل از اظهار اسلام، ذره اي از شرک و رجس در وجود ايشان رخنه نکرده است و بر روش توحيد و يکتاپرستي بوده اند.

آن حضرت در زمان جاهليت به «طاهره» معروف بود و قطعا طاهره در اينجا فقط به معناي دوري ايشان از اعمال منافي عفت نيست زيرا انجام اين کارها در ميان زنان قريش مرسوم نبوده که بخواهند ايشان را با اين لقب از آنها استثناء کنند بلکه اعمال منافي عفت در ميان بزرگان قريش امري منفور بوده و به تصريح قرآن برخي از افراد کنيزان خود را مجبور به اين کار مي­کردند چنانچه قرآن كريم مي فرمايد:

لَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ.

سوره نور، آيه 33

«و كنيزان خود را براى دستيابى متاع ناپايدار زندگى دنيا مجبور به خود فروشى نكنيد اگر خودشان مى‏خواهند پاك بمانند! و هر كس آنها را (بر اين كار) اجبار كند، (سپس پشيمان گردد،) خداوند بعد از اين اجبار آنها غفور و رحيم است!»

بنابراين طاهره بودن ايشان به اين معناست که از تمامي رجس­ها و پليدي­هاي جاهليت به دور بودند.

محمد بن علوي مالكي يکي از علماي معاصر مالکي مذهب نيز به اين مطلب تصريح مي­کند:

وقد حفظها الله تعالى من أرجاس الجاهلية ، فأحاط عرض هذه السيدة الزكية وصانه من كل أذية و بلية برعايته وعنايته الباهرة ولذلك كانت تلقب بالسيدة الطاهرة.

محمد بن علوي المالكي، مناقب خديجة الكبرى، ص5 ، طبق نرم افزار مکتبة اهل البيت عليهم السلام.

خداوند متعال ايشان را از تمامي پليدي­هاي جاهليت حفظ نمود و اين بانوي پاک را از هر جهت با خير ونيکي احاطه نمود و با عنايت نوراني و ويژه خود، او را از هر آزار و سختي و اندوهي حفظ نمود و به همين خاطر (در جاهليت) به «بانوي پاک» ملقب گرديد.

در زيارت امام حسين عليه السلام [زيارت وارث] مي­خوانيم: لم تنجسک الجاهلية بأنجاسها.

از اين عبارت به دست مي­آيد که تمامي پدران و مادران اهل بيت عليهم السلام از جمله حضرت خديجه سلام الله عليها، موحد و يکتا پرست بوده­اند و ذره­­اي شرک و کفر در وجود آنها راه نداشته است.

صاحب مكيال المكارم درباره اينكه اهل بيت عليهم السلام امانت الهي هستند، چنين مي نويسد:

المحفوظة يعني حفظها الله عز وجل عن أقذار الجاهلية وأنجاسها وأدناس الضلالة وأرجاسها بأن لم يودعها إلا الأصلاب الطاهرة والأرحام المطهرة فإن اعتقادنا كما عليه الإجماع بل الضرورة أن آباءهم الذين استودعوا تلك الأمانة الإلهية من الخاتم إلى آدم ، كانوا بأجمعهم مؤمنين طاهرين ، لم يشركوا بالله تعالى طرفة عين وكذلك أمهاتهم اللاتي استودعن تلك الأمانة كما في الزيارة " لم تنجسك الجاهلية بأنجاسها ولم تلبسك من مدلهمات ثيابها " .

الموسوي الأصفهاني، ميرزا محمد تقي (متوفاي1348هـ)، مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم (عليه السلام)، ج 1 ص 368 ، تحقيق العلامة السيد علي عاشور، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت – لبنان، الطبعة الأولى1421 ه‍ - 2001 م .

حفظه يعني خداوند عزوجل اين امانت را از پليدي هاي جاهليت و کثافت ها و نجاست هاي ضلالت نگهداري کرده و به اين که آنان را جز در صلب هاي پاکيزه و رحم هاي مطهره به وديعت نسپرده است زيرا که اجماع علماي شيعه -بلکه ضرورت مذهب- بر اين است که پدران ائمه عليهم السلام که امانت الهي در آنان به وديعه نهاده شده بود -از خاتم تا آدم- همگي مؤمن و پاکيزه بودند و حتي يک چشم به هم زدن به خداوند شرک نورزيدند. همچنان مادران ايشان که اين امانت به ايشان سپرده مي شد، چنان چه در زيارت آمده است: پليدي هاي جاهليت تو را نيالود و از جامه هاي تيره و تارش بر تو نپوشيد.

مرحوم امام خميني نيز چنين مي فرمايند:

أشهد أنك كنت نورا في الأصلاب الشامخة والأرحام المطهرة ، لم تنجسك الجاهلية بأنجاسها ، ولم تلبسك من مدلهمات ثيابها. فإن هذه الفقرات الشريفة تدل على ما ذكرنا من دخالة المادة النورية التي في الأصلاب ، وشموخ الأصلاب ، وطهارة الأرحام ، وتنزيه الآباء والأمهات من قذارات الجاهلية من الكفر وذمائم الأخلاق وقبائح الأعمال ، في طهارة الولد ونورانيته

الخميني، السيد روح الله، (متوفاي 1410 هـ)، أنوار الهداية، ج 1 ص 83 ، تحقيق : مؤسسة تنظيم ونشر آثار الإمام الخميني، الطبعة: الأولى، المطبعة: مكتب الإعلام الإسلامي، دار النشر: مؤسسة تنظيم ونشر آثار الإمام الخميني قدس سره، ذي القعدة 1413 - 1372 ش.

شهادت مي دهم که تو نوري در صلب هاي شريف و رحم هاي پاک که پليدي هاي جاهليت تو را نيالود و از جامه هاي تيره و تارش بر تو نپوشيد. اين فقره شريفه بر آنچه که ما ذکر کرديم که ماده نوريه در صلب ها بوده و شرافت صلب ها و پاکي رحم ها و به دور بودن پدران و مادران از کثيفي هاي جاهليت در کفر و بدي هاي اخلاقي و زشتي اعمال در طهارت فرزند و نورانيت او، دلادت دارد.

از طرفي با توجه به اينكه در قرآن مشركان نجس خوانده شده اند «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» سوره توبه آيه 28 ، اگر حتي يكي از پدران و مادران اهل بيت عليهم السلام مشرك باشند . اطلاق عبارت زيارت وارث «لم تنجسک الجاهلية بأنجاسها» صحيح نخواهد بود. بنابراين حضرت خديجه سلام الله عليها قطعا قبل از رسالت هم موحد بوده اند.

حال بعد از اين مقدمه، به بحث پيش قدمي حضرت خديجه کبري سلام الله عليها در اسلام مي پردازيم.

در امالي شيخ طوسي رحمه الله آمده است:

سلمان الفارسي (رضي الله عنه)، قال: دخلت على رسول الله (صلى الله عليه و آله) في مرضه الذي قبض فيه، ...... قال: إن عليا أول من آمن بالله (عز و جل) و رسوله من هذه‏ الأمة، هو و خديجة أمك‏.

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص606 دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏22 ؛ ص502 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

سلمان فارسي مي گويد:‌ در بيماري كه حضرت رسول صلي الله عليه وآله بعد از آن به لقاء الله پيوست، محضر ايشان شرفياب شدم ... ايشان [خطاب به حضرت زهرا سلام الله عليها] فرمود: همانا علي (عليه السلام)، نخستين شخص از اين امت است كه به خدا و رسولش ايمان آورد، علي (عليه السلام) و خديجه (سلام الله عليها) مادر تو اولين افرادي هستند كه اسلام آوردند.

شيخ طوسي نيز روايت ديگري را چنين نقل کرده است:

أخبرنا أبو عمر، قال: أخبرنا أحمد، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى الجعفي، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا الحسين بن عبد الكريم- و هو أبو هلال الجعفي-، قال: حدثنا جابر بن الحر النخعي، قال: حدثني عبد الرحمن بن ميمون أبو عبد الله، عن أبيه، قال: سمعت ابن عباس يقول: أول من آمن برسول الله (صلى الله عليه و آله) من الرجال علي، و من‏ النساء خديجة (رضي الله عنهما).

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي، ص259 ، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق.

ابن عباس گفت: اولين مردي که به رسول خدا صلي الله عليه و آله ايمان آورد، علي و از زنان، خديجه بود.

مرحوم کراجکي رحمه الله روايت ديگري را از محدثين چنين نقل کرده است:

روى المحدثون و سطر المصنفون .. فكان أول من آمن به من‏ النساء خديجة و من الذكور أمير المؤمنين علي بن أبي طالب و عمره يومئذ عشر سنين‏.

كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد ؛ ج‏1 ؛ ص ۲۵۲- 256 دارالذخائر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏35 ؛ ص44 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

محدثين نقل و مصنفين نوشته اند ...اولين زني که به پيامبر صلي الله عليه و آله ايمان آورد، خديجه و از ذکور [مردان] اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب سلام الله عليهما بود در حالي که سنش در آن روز، ده ساله بود.

مرحوم سيد بن طاووس رضوان الله تعالي عليه نيز چنين مي نويسد:

وذلك أن رسول الله (ص) نبئ يوم الاثنين واسلم على يوم الثلاثاء ، ثم أسلمت خديجة بنت خويلد زوجة النبي.

السيد ابن طاووس الحسني الحسيني، على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس، (المتوفى 664 ه‍) سعد السعود، ص 86 ، ص 106، الناشر : منشورات الرضى – قم، الطبعة : أمير – قم.

رسول خدا در روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علي در روز سه شنبه مسلمان شد و سپس خديجه دختر خويلد همسر پيامبر ايمان آورد.

ابن کثير دمشقي پيرامون اولين زني که اسلام آورده است، چنين مي نگارد:

أن خديجة أول من أسلمت من النساء.

ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاى774 هـ)، البداية والنهاية، ج 7 ص 223 ، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

خديجه اولين زني است که اسلام آورد.

ابن هشام نيز در فصلي پيرامون اسلام حضرت خديجه و ايمان ان بانوي بزرگ چنين مي نويسد:

إسلام خديجة بنت خويلد ... وكانت أول من آمن بالله وبرسوله وصدق بما جاء منه.

الحميري المعافري، ابومحمد عبد الملك بن هشام بن أيوب (متوفاى213هـ)، السيرة النبوية، ج 2 ص 77 ، تحقيق: طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ .

[فصلي در] اسلام خديجه ... او اولين [زني] بود که به خدا و رسولش ايمان آورد و هر چه که او از جانب خدا آورده بود تصديق کرد.

ذهبي نيز در ذيل شرح حال قثم بن العباس تصريح مي کند که مادرش دومين زني است که بعد از حضرت خديجه کبري سلام الله عليها ايمان آورده است:

أمه هي أم الفضل لبابة بنت الحارث الهلالية ، وكانت ثانية امرأة أسلمت ، أسلمت بعد خديجة . قاله الكلبي.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3 ص 440 ، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ .

مادرش ام الفضل، لبابه دختر حارث الهلاليه است. او دومي زني است که مسلمان شد. بعد از خديجه اسلام آورد. اين کلام را کلبي گفته است.

5. برتري ام المؤمنين حضرت خديجه کبري سلام الله عليها برترين همسر

در بخش قبل گذشت که اولين زني که به دين مبين اسلام گرويد و تسليم امر الهي گرديد، حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مي باشد که خود بهترين منقبت و فضيلت براي ايشان مي باشد.

عيني از علماي اهل سنت پيرامون برتري حضرت خديجه کبري سلام الله عليها را چنين نقل مي کند:

وهل هي أفضل من خديجة بنت خويلد فيه خلاف فقال بعضهم عائشة أفضل وقال آخرون خديجة أفضل وبه قال القاضي والمتولي وقطع ابن العربي المالكي وآخرون وهو الأصح.

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابو محمد محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 1 ص 38 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

و آيا او [عايشه] از خديجه دختر خويلد برتر است؟ در اين مساله اختلاف است. برخي از علما گفته اند عايشه برتر است و ديگران گفته اند که خديجه افضل است و اين قول قاضي و متولي بوده و به اين قول ابن عربي مالکي و ديگران يقين کرده اند و قول صحيح تر همين است.

عاصمي مکي نيز ديدگاه علماي اهل سنت پيرامون برتري ايشان را چنين نقل مي كند:

قال الشيخ ولي الدين العراقي خديجة افضل أمهات المؤمنين على الصحيح المختار.

وقال شيخ الإسلام زكريا الأنصاري في شرح بهجة الحاوي المسمى بالغرر البهية في شرج البهجة الوردية افضلهن خديجة وعائشة وفي افضليتهما خلاف صحح ابن العماد تفضيل خديجة لما ثبت أنه قال لعائشة حين قالت له لا تزال تلهج بذكر خديجة إن هي إلا عجوز من عجائز قريش كأنى انظر إلى حمرة شدقيها ودردرها وقد رزقك الله خيرا منها فقال عليه الصلاة والسلام لا والله ما رزقني خيرا منها آمنت حين كفر بي الناس وصدقتني حين كذبني الناس واعطتني مالها حين حرمني الناس.

وسئل ابن داود ايهما افضل فقال عائشة اقرأها النبي السلام عن جبريل وخديجة اقرأها السلام جبريل من ربها على لسان محمد فهي أفضل.

وسئل العلامة السبكي عن ذلك فقال الذي نختاره وندين الله به إن فاطمة بنت محمد افضل من امها خديجة ثم امها خديجة ثم عائشة.

وقال ابن النقاش إن سبق خديجة وتأثيرها في أول الإسلام ومؤازرتها ونصرتها وقيامها في الدين لله بمالها ونفسها لم يشركها فيه أحد لا عائشة ولا غيرها من أمهات المؤمنين.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاى1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 431-434 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

شيخ ولي الدين عراقي چنين گفته است: خديجه بنابر بر قول صحيحي که اختيار کرده ام، برترينِ مادر مؤمنان است.

شيخ الاسلام زکريا انصاري در شرح بهجة الحاوي که نامش الغرر البهية في شرح البهجة الوردية مي باشد چنين گفته است: افضل زنان خديجه و عايشه هستند و در اينکه کدام يک برتر است، ابن عماد [حنبلي] برتري خديجه را [بر عايشه] صحيح شمرده است به خاطر [روايتي که] پيامبر به عايشه هنگامي که هيچ وقت از ياد آوري حضرت خديجه سلام الله عليها خوشش نمي آمد و مي گفت که او فقط پيرزني از پيرزنان قريش بود و انگار که من به لثه هاي قرمز رنگ او و دهانش نگاه مي کنم در حالي که خداوند بهتر از او را روزي تو کرده است، فرمود: به خداقسم چنين نيست [يعني خداوند بهتر از خديجه را به من نداده است]، او به من ايمان آورد هنگامي که مردم به من کافر شده بودند و مرا تصديق کرد هنگامي که مردم مرا تکذيب مي کردند و مالش را به من داد هنگامي که مردم مرا [از مالشان] منع کرده بودند.

از ابو داود [ظاهري] سوال شدکدام يک افضل اند؟ گفت: عايشه، پيامبر سلام جبرئيل را به او ابلاغ کرد و خديجه، جبرئيل از جانب خداوند سلام را بر محمد خواند [و ايشان به حضرت خديجه سلام الله عليها سلام خداوند را رساندند] پس او [حضرت خديجه سلام الله عليها] برتر است.

از سبکي نيز در اين مورد سوال شد. پاسخ داد: آنچه ما آن را پسنديده و به واسطه آن خدا را دينداري مي کنيم، فاطمه دختر محمد از مادرش خديجه برتر است و سپس خديجه و سپس عايشه برتر است.

ابن نقاش چنين گفته است: سبقت خديجه و تاثير او در اول اسلام و کمک و نصرت و قيام او در راستاي دين خدا با اموال و جان خويش، کسي در اين زمينه با او مشارکت نکرد چه عايشه و چه غير او از مادران مؤمنان.

همين عبارت سبکي که عاصمي از او نقل کرده است نيز ابن حجر در فتح الباري آورده است.

رک: العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7 ص 109 ، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

وي در ادامه به نکته اي اشاره مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله هر گاه چيزي را براي ايشان مي آوردند، آن را براي دوستان حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مي فرستادند چنان چه مي نويسد:

وعن أنس رضي الله عنه قال كان رسول الله إذا أتى بشيء يقول اذهبوا به إلى بيت فلانة فإنها كانت صديقة لخديجة.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، الأدب المفرد، ج 1 ص 90 ، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م.

التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، ج 15 ص 467 ، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ناشر:مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ ـ 1993م.

الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 4 ص 194 ، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990 م .

و انس از نقل است که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگامي که چيزي براي ايشان مي آوردند، مي فرمودند: به خانه فلان زن برويد چرا که او دوست خديجه بوده است.

حاکم نيشابوري بعد از نقل اين روايت مي نويسد:

هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.

اين حديث صحيح السندي است که بخاري و مسلم آن را نقل نکرده اند.

همچنين در نقلي ديگر آمده است هنگامي که گوسفندي ذبح مي شد، رسول خدا صلي الله عليه و آله دستور مي دادند تا از آن گوسفند براي دوستان حضرت خديجه کبري سلام الله عليها ببرند و اين امر موجب عصبانيت عايشه شده و وي پيامبر ار خشمگين ساخته است چنان چه مسلم بن حجاج نيشابوري مي نويسد:

حدثنا سَهْلُ بن عُثْمَانَ حدثنا حَفْصُ بن غِيَاثٍ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ قالت ما غِرْتُ على نِسَاءِ النبي صلى الله عليه وسلم إلا على خَدِيجَةَ وَإِنِّي لم أُدْرِكْهَا قالت وكان رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إذا ذَبَحَ الشَّاةَ فيقول أَرْسِلُوا بها إلى أَصْدِقَاءِ خَدِيجَةَ قالت فَأَغْضَبْتُهُ يَوْمًا فقلت خَدِيجَةَ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إني قد رُزِقْتُ حُبَّهَا.

النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج 4 ص 1888 ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

عايشه مي گويد: بر هيچ يک زنان پيامبر جز خديجه حسادت نکردم در حالي که او را درک نکرده بودم و رسول صلي الله عليه و آله هنگامي که گوسفندي را ذبح مي کرد، دستور مي داد تا براي دوستان خديجه بفرستند. عايشه مي گويد: روزي پيامبر ار خشمگين کردم. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: محبت او روزي من شده است.

شايد همين قضيه محبت بي حد و حصر رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است که عايشه نسبت به حضرت خديجه کبري سلام الله عليها حسادت مي ورزيده است. بخاري در صحيح خود از قول عايشه چنين مي نويسد:

حدثني أَحْمَدُ بن أبي رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرني أبي عن عَائِشَةَ أنها قالت ما غِرْتُ على امْرَأَةٍ لِرَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كما غِرْتُ على خَدِيجَةَ لِكَثْرَةِ ذِكْرِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِياهَا وَثَنَائِهِ عليها وقد أُوحِي إلى رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنْ يبَشِّرَهَا بِبَيتٍ لها في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ص 1332 ، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عايشه مي گويد: آن قدر که بر خديجه حسادت مي کردم، بر هيچ يک از همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله حسادت نمي کردم، زيرا آن حضرت از ايشان بسيار ياد مي کرد و از او تمجيد مي نمود. به پيامبر وحي شد که به او بشارت خانه اي از قصب (نوعي سنگ سبز رنگ) در بهشت بدهد.

وقتي عايشه رفتار هاي محبت آميز رسول خدا صلي الله عليه و آله را نسبت به حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مي ديد، دريافته بود که حضرت خديجه صلوات الله عليها مقامي ويژه نزد رسول خدا دارد و آن حضرت حتي هدايايي براي دوستان و آشنايان حضرت خديجه کبري سلام الله عليها ارسال مي کنند. او در صدد بود تا اينگونه وانمود کند که او بهتر از ام المؤمنين، حضرت خديجه کبري سلام الله عليها بوده است در حالي که پيامبر خدا صلوات الله عليه و آله با پاسخ خود به عايشه، به او فرمودند که هيچ کسي خديجه نمي شود چنان چه احمد در مسند خود با سند معتبر چنين نوشته است:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا علي بن إِسْحَاقَ انا عبد اللَّهِ قال انا مُجَالِدٌ عَنِ الشعبي عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ قالت كان النبي صلى الله عليه وسلم إذا ذَكَرَ خَدِيجَةَ أَثْنَى عليها فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ قالت فَغِرْتُ يوْماً فقلت ما أَكْثَرَ ما تَذْكُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قد أَبْدَلَكَ الله عز وجل بها خَيراً منها قال ما أبدلني الله عز وجل خَيراً منها قد آمَنَتْ بي إِذْ كَفَرَ بي الناس وصدقتني إِذْ كذبني الناس وواستني بما لها إذا حرمني الناس ورزقني الله عز وجل وَلَدَهَا إِذْ حرمني أَوْلاَدَ النِّسَاءِ.

الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6 ص 117، ح24908، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

عايشه مى‏گويد: رسول خدا هرگاه به ياد خديجه مي‌افتاد از او به نيكي ياد مي‌كرد. روزي حسادت بر من چيره شد و گفتم: چه زياد از آن پير زن بي‌دندان ياد مى‏كنيد؟ همانا خداوند بهتر از او نصيب شما فرموده است. رسول خدا فرمود: خداوند بهتر از او نصيب من نفرموده است، زيرا هنگامى كه همه مردم مرا تكذيب مى‏كردند، او مرا تصديق مى‏كرد و هنگامى كه مردم مرا محروم مى‏داشتند او با اموال خود من را ياري مى‏كرد و خداوند فرزندان مرا ، از او به من عنايت فرمود و حال آنكه از غير او فرزندى به من عنايت نفرمود.

تصحيح سند روايت:

ابن كثير دمشقي بعد از نقل اين روايت مي‌گويد:

تفرد به أحمد أيضا وإسناده لا بأس به.

ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي774هـ)، السيرة النبوية، ج 2 ص 135، طبق برنامه الجامع الكبير؛

ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر ابوالفداء القرشي (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3 ص 128، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

تنها احمد اين رايت را نقل كرده است، سند آن اشكالي ندارد.

و هيثمي نيز مي‌گويد:

رواه أحمد وإسناده حسن.

الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ص 224، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

احمد آن را نقل كرده و سند آن «حسن» است.

اين سخن عايشه آنقدر بر پيامبر سخت بود که خود وي تصريح مي کند رسول خدا صلي الله عليه و آله از اين سخن خشمگين شده است:

حدثنا محمد بن الْفَضْلِ السَّقَطِي ثنا سَعِيدُ بن سُلَيمَانَ ثنا مُبَارَكُ بن فَضَالَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ أَنّ رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم كان يكْثِرُ ذِكْرَ خَدِيجَةَ فقلت ما أَكْثَرَ ما تُكْثِرُ ذِكْرَ خَدِيجَةَ وقد أَخْلَفَ اللَّهُ لك من خَدِيجَةَ عَجُوزٌ حَمْرَاءُ الشِّدْقَينِ قد هَلَكَتْ في دَهْرٍ فَغَضِبَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم غَضَبًا ما رَأَيتُهُ غَضِبَ مثله قَطُّ وقال إِنَّ اللَّهَ رَزَقَهَا مِنِّي ما لم يرْزُقْ أَحَدًا مِنْكُنَّ قلت يا رَسُولَ اللَّهِ أعف عَنِّي عَفَا اللَّهُ عَنْكَ وَاللَّهِ لا تَسْمَعُنِي أَذْكُرُ خَدِيجَةَ بَعْدَ هذا الْيوْمِ بِشَيءٍ تَكْرَهُهُ .

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 23 ص11، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.

از عائشه نقل شده است كه رسول خدا زياد از خديجه ياد مي‌كرد، من گفتم: چه قد زياد از خديجه ياد مي‌كني؛ خداوند به جاي خديجه كه پيرزن بي‌دندان بود و در زمان‌هاي گذشته هلاك شده (بهتر از او) را به تو داده است؛ پس رسول خدا خشمگين شد ؛ به طوري كه تا كنون او را هرگز اين چنين خشمگين نديده بودم و فرمود: خداوند از او چيزي نصيب من كرده است كه از هيچ يك از شما نكرده است . من گفتم: اي پيامبر خدا مرا ببخش، خداوند شما را ببخشد، سوگند به خدا كه ديگر درباره خديجه از من سخني نخواهي شنيد كه تو را ناراحت كند.

تصحيح سند روايت:

هيثمي بعد از نقل اين روايت مي‌گويد:

رواه الطبراني واسانيده حسنة.

الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ص 224، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

طبراني اين روايت را نقل كرده و سند‌هاي آن «حسن» است.

ابن عبد البر در الإستيعاب، ابن جوزي در المنتظم ، ابن اثير در اسد الغابه و ديگر بزرگان اهل سنت نقل كرده‌اند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله از سخن عائشه آن قدر عصباني شد كه از شدت ناراحتي موهاي جلوي سرش شروع به لرزش كرد:

عن مسروق عن عائشة قالت كان رسول الله (ص) لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها فذكرها يوما من الأيام فأدركتني الغيرة فقلت هل كانت إلا عجوزا فقد أبدلك الله خيرا منها فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ثم قال لا والله ما أبدلني الله خيرا منها آمنت بي إذ كفر الناس وصدقتني إذ كذبني الناس وواستني في مالها إذ حرمني الناس ورزقني الله منها أولادا إذ حرمني أولاد النساء قالت عائشة فقلت في نفسي لا أذكرها بسيئة أبدا.

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4 ص1823ـ1824، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ؛

ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، ج 3 ص 18 ، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1358؛

ابن الجوزي الحنبلي، جمال الدين ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاي 597 هـ)، صفة الصفوة، ج 2 ص 8، تحقيق: محمود فاخوري - د.محمد رواس قلعه جي، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1399هـ – 1979م؛

الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 7 ص 95، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996م؛

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب،ج 18 ص 113، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م؛

الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 13 ص 182، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.

مسروق از عائشه نقل كرده است كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچگاه از خانه خارج نمي‌شد، مگر اين كه يادي از خديجه سلام الله عليها نموده و او را ستايش مي‌كرد؛ روزي از او روزها كه از او ياد كرد، حسادت من برانگيخته شد و گفتم: آيا او جز پيرزني بود، خداوند بهتر از او را نصيب تو كرده است. رسول خدا از شنيدن اين سخن آن قدر خشمگين شد كه موهاي جلوي سر آن حضرت مي‌لرزيد، سپس گفت: نه قسم به خدا، خداوند بهتر از او را به من نداده است، او به من ايمان آورد ، زماني كه مردم كافر بودند، مرا تصديق كرد، زماني كه مردم مرا تكذيب مي‌كردند، مالش را به من ايثار كرد در آن زمان كه همه مرا محروم كرده بودند، خداوند از او فرزنداني نصيبم كرد كه از ديگر زنانم نداد. عائشه گفت: با خودم گفتم كه ديگر هيچگاه از او به بدي ياد نخواهم كرد.

6. حضرت خديجه سلام الله عليها در خانه‌هاي بهشتي در کنار حضرت آسيه و مريم

روايتي را شيخ طوسي درباره جايگاه بهشتي حضرت خديجه عليها السلام چنين نقل مي‌کند:

أخبرنا محمد بن محمد، قال: أخبرنا أبو القاسم جعفر بن محمد، عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن العباس بن عامر القصباني، عن أبان بن عثمان الأحمر، عن بريد العجلي، قال: سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد (عليهما السلام) يقول: لما توفيت خديجة (رضي الله عنها) جعلت فاطمة (صلوات الله عليها) تلوذ برسول الله (صلى الله عليه و آله) و تدور حوله، و تقول: يا أبت، أين أمي قال: فنزل جبرئيل (عليه السلام) فقال له: ربك يأمرك أن تقرئ فاطمة السلام، و تقول لها: إن أمك في بيت من قصب، كعابه‏ من ذهب، و عمده ياقوت أحمر، بين آسية و مريم بنت عمران، فقالت فاطمة (عليها السلام): إن‏ الله‏ هو السلام‏، و منه السلام، و إليه السلام.

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي (للطوسي) ص175، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414ق.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: هنگامى كه حضرت خديجه (سلام الله عليها) رحلت کرد حضرت فاطمه سلام الله عليها كه كودكى بيش نبود دائما به رسول خدا پناه مي‌برد و در اطراف ايشان مى چرخيد و مي فرمود: اى پدر! مادرم كجاست؟ امام فرمود: در اين حال جبرئيل بر پيامبر ( صلي الله عليه وآله) نازل شد و گفت: خداوند مى‏فرمايد: به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در يك خانه‏اى است از نى كه ديوارهاى آن از طلا و ستونهاى آن از ياقوت سرخ است‏، . و در كنار «آسيه» همسر فرعون و «مريم» دختر عمران قرار دارد. و حضرت فاطمه سلام الله عليها مى‏فرمود: خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوى اوست‏ سلام.

7. مقام شفاعت حضرت خديجه کبري سلام الله عليها

در روايتي نقل شده است كه حضرت خديجه عليها السلام در کنار پنج تن آل عبا، در آخرت محبان و شيعيان را شفاعت مي‌کند:

علي بن محمد بن علي بن سعد الأشعري‏ عن حمدان بن يحيى‏ عن بشر بن حبيب، عن أبي عبد الله ع‏ أنه سئل عن قول الله عز و جل‏ و بينهما حجاب و على الأعراف رجال‏ قال: «سور بين الجنة و النار، قائم عليه محمد صلي الله عليه وآله و علي و الحسن و الحسين و فاطمة و خديجة ع فينادون: أين محبونا أين شيعتنا، فيقبلون إليهم فيعرفونهم بأسمائهم و أسماء آبائهم، و ذلك قوله تعالى‏ يعرفون كلا بسيماهم‏ فيأخذون بأيديهم (فيجوزون بهم) الصراط و يدخلونهم الجنة»

حلى، حسن بن سليمان بن محمد، مختصر البصائر ،ص174 مؤسسة النشر الإسلامي - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1421 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏24 ؛ ص255، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

بشر بن حبيب مي گويد از امام صادق عليه السلام راجع به تفسير آيه « ‏ بين آن دو پرده‏اي است و در اعراف مرداني هستند» ، سوال شد، امام فرمود ديواري بين بهشت و جهنم است، پيامبر صلي الله عليه وآله، على، حسن، حسين، فاطمه و خديجه عليهم السلام بر روي آن ايستاده‌اند فرياد مي‌زنند كجايند دوستداران ما؟ كجايند شيعيان ما؟ دوستان و شيعيان را به خدمت آن بزرگواران مى‏آورند که آنها را به نام و نام پدرهاشان مي‌شناسند اين است تفسير آيه‏ «هر كدام آنها را به چهره مي شناسند»‏ دست آنها را مي‌گيرند و از پل صراط عبور مي دهند و وارد بهشت مي‌نمايند.

در اين روايت حضرت خديجه در کنار معصومين عليهم السلام محبين و شيعيان را شفاعت مي‌کند.

8. بهشت مشتاق حضرت خديجه سلام الله عليها

در روايتي نقل شده است که بهشت مشتاق چهار زن مي‌باشد که يکي از آنها حضرت خديجه عليها السلام است؛ علامه مجلسي روايت را چنين نقل مي‌کند:

و من كتاب مولد فاطمة لابن بابويه روي أن النبي ص قال: اشتاقت‏ الجنة إلى‏ أربع‏ من النساء مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم زوجة فرعون و هي زوجة النبي ص في الجنة و خديجة بنت خويلد زوجة النبي ص في الدنيا و الآخرة و فاطمة بنت محمد ص.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ، ج‏43 ، ص53 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

در کتاب «مولد فاطمه» نوشته ابن بابويه روايت شده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بهشت مشتاق چهار زن مى‏باشد: مريم دختر عِمران، آسيه زن فرعون که در بهشت همسر پيامبر (صلي الله عليه وآله) است و خديجه (سلام الله عليها) که همسر حضرت در دنيا و آخرت مي‌باشد و حضرت فاطمة (سلام الله عليها).

در روايت ديگري نقل شده است که حضرت خديجه عليها السلام در بهشت داراي خيمه مخصوصي مي‌باشد:

حدثنا أحمد بن محمد عن جعفر بن محمد بن مالك الكوفي عن محمد بن عمار عن أبي بصير قال: كنت عند أبي عبد الله ع فركض برجله الأرض فإذا بحر فيه سفن من فضة فركب و ركبت معه حتى انتهى إلى موضع فيه خيام من فضة فدخلها ثم خرج فقال رأيت الخيمة التي دخلتها أولا فقلت نعم قال تلك خيمة رسول الله ص و الأخرى‏ خيمة أمير المؤمنين ع و الثالث خيمة فاطمة و الرابعة خيمة خديجة و الخامسة خيمة الحسن و السادسة خيمة الحسين و السابعة خيمة علي بن الحسين و الثامنة خيمة أبي و التاسعة خيمتي و ليس أحد منا يموت إلا و له خيمة يسكن فيها.

صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ؛ ج‏1 ؛ ص405 مكتبة آية الله المرعشي النجفي - ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

ابو بصير مي‌گويد: خدمت امام صادق ( عليه السلام) بودم که با پاى خود به زمين زد، دريائى پيدا شد كه در آن كشتيهائى از نقره بود من و حضرت سوار يك كشتى شديم تا رسيديم به محلى كه خيمه‏هائى از نقره برپا بود حضرت داخل آنها شد و خارج شد به من فرمود ديدى خيمه اولى كه داخل شدم. گفتم آرى فرمود آن خيمه پيامبر (صلي الله عليه وآله) است ديگري خيمه امير المؤمنين ( عليه السلام) سومى خيمه فاطمه (سلام الله عليها) چهارم خيمه خديجه (سلام الله عليها) پنجم خيمه امام حسن (عليه السلام) ششم خيمه حضرت حسين ( عليه السلام) هفتم خيمه على بن الحسين ( عليه السلام) هشتم خيمه پدرم و نهم خيمه من هر يك از ما از دنيا برود در يكى از اين خيمه‏ها ساكن مى‏شود.

9. حضرت خديجه سلام الله عليها از مقربين و سابقين

علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه روايتي را چنين نقل مي‌کند:

عن جابر بن عبد الله رضي الله عنه عن النبي ص قال: قوله تعالى‏ و مزاجه من تسنيم‏ قال هو أشرف شراب في الجنة يشربه محمد و آل محمد و هم المقربون‏ السابقون‏ رسول الله ص و علي بن أبي طالب و الأئمة و فاطمة و خديجة صلوات الله عليهم و ذريتهم الذين اتبعتهم بإيمان ليتسنم عليهم من أعالي دورهم.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏8 ص150،دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

جابر بن عبد الله از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آيه: «و مزاجه من تسنيم‏» نقل كرده است که حضرت فرمودند: عاليترين آشاميدنى است كه در بهشت وجود دارد كه محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله از آن مي‌نوشند، مصداق مقربين و سابقون از رسول الله (صلي الله عليه وآله) و على بن ابى طالب، فاطمه، خديجه عليهم السلام و فرزندان آنها هستند كه از نظر ايمان پيروشان بوده‏اند اين نهر از بالاي قصر بهشتى آنها فرو مي‌ريزد.

10. انفاق تمام اموال در راه اسلام و پيامبر(صلي الله عليه وآله)

در روايتي از ابن عباس در ذيل آيه «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‏» آمده است که مراد بي‌نياز کردن پيامبر صلي الله عليه و آله توسط اموال حضرت خديجه مي‌باشد.

شيخ صدوق روايت را چنين نقل مي‌کند:

حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال حدثنا أحمد بن يحيى بن زكريا القطان قال حدثنا بكر بن عبد الله بن حبيب قال حدثنا تميم بن بهلول عن أبيه عن أبي الحسن‏ العبدي عن سليمان بن مهران عن عباية عن ابن عباس قال: سألته‏ عن قول الله عز و جل‏ أ لم يجدك يتيما فآوى‏ قال إنما سمي يتيما لأنه لم يكن له نظير على وجه الأرض من الأولين و لا من الآخرين فقال الله عز و جل ممتنا عليه بنعمته- أ لم يجدك يتيما أي وحيدا لا نظير لك- فآوى‏ إليك الناس و عرفهم فضلك حتى عرفوك و وجدك ضالا يقول منسوبا عند قومك إلى الضلالة فهداهم لمعرفتك- و وجدك عائلا يقول فقيرا عند قومك يقولون لا مال لك فأغناك‏ الله بمال خديجة ثم زادك من فضله فجعل دعاءك مستجابا حتى لو دعوت على حجر أن يجعله الله لك ذهبا لنقل عينه إلى مرادك و أتاك بالطعام حيث لا طعام و أتاك بالماء حيث لا ماء و أغاثك بالملائكة حيث لا مغيث فأظفرك بهم على أعدائك.

ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص52 دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: اول، 1403 ق.

عبايه گويد از ابن عباس از معنى آيه: ألم يجدك يتيما فآوى‏، آيا خداوند تو را يتيم نيافت پس در پناه خود حفظ فرمود (كه چرا آن حضرت را يتيم ناميده؟). پرسيدند.

گفت از اين جهت آن حضرت را يتيم ناميدند چون روى زمين از اولين و آخرين همانند نداشت پس خداوند براى اظهار امتنان نعمت بر حضرت فرمود: «ألم يجدك يتيما فآوى»‏، يعنى آيا تنها نبودى و همانند و نظير نداشتى پس خداوند مردم را به طرف تو جمع کرد و فضيلت تو را بر مردم آشكار کرد تا آنكه تو را شناختند «و وجدك ضالا فهدى»‏، در ميان اقوام و طائفه خود تو را گمراه مي‌‌خواندند پس خداوند آنها را بوسيله معرفت تو هدايت كرد «و وجدك عائلا فأغنى‏»، و به تو مي‌گفتند كه فقير هستى و اموال و ثروتى ندارى پس خداوند بسبب اموال خديجه سلام الله عليها تو را ثروتمند و بى‏نياز کرد و فضيلت و عزت تو را زياد كرد و دعاهاى تو را مستجاب نمود تا جايى كه اگر دعا كنى و از خدا درخواست کني كه سنگى را برايت طلا گرداند در همان لحظه طلا مي‌کند و در مواقعى كه غذا نداشتى براى تو غذا فرستاد و هر گاه تشنه مي‌شدى آب برايت مهيا كرد، و در آن روزهائى كه ياور نداشتى تو را بسبب ملائكه يارى كرد و تو را بر دشمنانت پيروز ساخت.

سمرقندي از مفسرين اهل سنت نيز چنين مي نويسد:

ثم قال عز وجل (ووجدك عائلا فأغنى) يعني وجدك فقيرا بلا مال فأغناك بمال خديجة.

السمرقندي، نصر بن محمد بن أحمد ابوالليث (متوفاى367 هـ)، تفسير السمرقندي المسمي بحر العلوم، ج 3 ص 568 ، تحقيق: د. محمود مطرجي، ناشر: دار الفكر - بيروت.

سپس خداوند عزوجل فرمود: ووجدك عائلا فأغنى. يعني تو را يافت در حالي که فقير بودي و مالي نداشتي و به واسطه مال خديجه تو را غني گردانيد.

11.حضرت خديجه سلام الله عليها مصداق «ازواجنا» در آخر سوره فرقان

در تفسير فرات کوفي چنين نقل شده است:

[فرات‏] قال حدثني علي بن حمدون [قال حدثنا علي بن محمد بن مروان قال حدثنا علي بن يزيد عن جرير عن عبد الله بن وهب عن أبي هارون‏] عن أبي سعيد في قوله [تعالى‏] «هب لنا من أزواجنا و ذرياتنا قرة أعين و اجعلنا للمتقين إماما» قال النبي ص قلت [لجبرئيل‏ ع يا جبرئيل‏] من أزواجنا قال خديجة قال قلت و من ذرياتنا قال فاطمة قلت و من قرة أعين قال الحسن و الحسين قلت‏ و اجعلنا للمتقين إماما [و من للمتقين إماما] قال علي بن أبي طالب عليه السلام.

كوفى، فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفي ، ص294، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي - تهران، چاپ: اول، 1410 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ، ج‏24 ، ص135، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن ، ج‏4 ، ص156، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش.

از ابو سعيد خدري درباره آيه «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مايه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهيزگاران پيشوا گردان» نقل شده است که پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود به جبرائيل گفتم اي جبرائيل مقصود از «ازواجنا» چه کسي است؟ فرمود: خديجه (سلام الله عليها) گفتم من «ذرياتنا» چه کسي است؟ گفت فاطمه (سلام الله عليها) گفتم «قره اعين= نور چشم» کيست؟ گفت حسن (سلام الله عليها) و حسين (سلام الله عليها) گفتم «واجعلنا للمتقين اماما» چه کسي است؟ گفت علي بن ابي طالب (سلام الله عليها).

‏علي بن ابراهيم روايت ديگري را نيز چنين نقل کرده است:

و روى غيره‏ أن‏ «أزواجنا» خديجة و ذرياتنا فاطمة «و قرة أعين‏» الحسن و الحسين «و اجعلنا للمتقين إماما» علي بن أبي طالب عليه السلام.

قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، ج‏2 ، ص117 دار الكتاب - قم، چاپ: سوم، 1404ق.

بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن ، ج‏4، ص156، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش.

12. بيعت حضرت خديجه با حضرت علي بن ابي طالب صلوات الله عليهم اجمعين

پيامبر صلي الله عليه و آله بعد از اينکه به رسالت مبعوث شد، حضرت علي عليه اسلام و حضرت خديجه کبري سلام الله عليها به ايشان ايمان آورده و بيعت کردند بعد از بيعت پيامبر صلي الله عليه و آله‌، حضرت از همسرش خواست که با امامِ بعد از پيامبر ‌يعني حضرت علي عليه السلام بيعت کند و به ولايت ايشان اقرار کند که حضرت خديجه سلام الله عليها بي‌درنگ با حضرت علي عليه السلام بيعت کرد:

ثم قال يا خديجة هذا علي مولاك و مولى المؤمنين و إمامهم بعدي قالت صدقت يا رسول الله قد بايعته‏ على‏ ما قلت‏ أشهد الله‏ و أشهدك‏ و كفى بالله شهيدا عليما.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏18 ؛ ص233دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: اي خديجه! اين علي است مولاي تو و مولا و امام مومنين بعد از من. خديجه فرمود: راست فرمودي اي رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودي با او بيعت کردم؛ خداوند و تو را بر اين کار شاهد مي گيرم و همانا براي شهادت خداوند گواه و دانا کفايت مي کند.

13. حضرت خديجه سلام الله عليها، زن مبارک و صديقه

سيد بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال خود، نقلي را آورده است که خداوند ويژگي‌هايي و خصوصيات پيامبر آخر الزمان را براي حضرت عيسي عليه السلام مي‌شمرد که يکي از خصوصيات آن، وجود همسر مبارک و راستگو براي ايشان بود:

نسله‏ من‏ مباركة صديقة يكون له منها ابنة لها فرخان سيدان يستشهدان.

ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص509 دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: دوم، 1409 ق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏21 ؛ ص317 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

نسل پيامبر صلي الله عليه وآله از زن مبارکه و صديقه اي است كه آن پيامبر از آن زن دختري دارد و آن دختر دو فرزند دارد [حسنين عليهما السلام] که سرور و آقايند و شهيد مي شوند.

همچنين در زيارتنامه منسوب به حضرت خديجه عليها السلام چنين آمده است:

السلام على أزواجك الطاهرات‏ الخيرات‏ أمهات المؤمنين خصوصا الصديقة الطاهرة الزكية الراضية المرضية خديجة الكبرى أم المؤمنين.

‏مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏97 ؛ ص189 دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

سلام بر همسران پاك و نيك تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوي راستين و پاك و پاكيزه، خشنود و پسنديده، خديجه بانوي بزرگ، مادر مومنان عليها السلام.

14.حضرت خديجه کبري سلام الله عليها مايه آرامش و تسکين قلب پيامبر صلي الله عليه و آله

وقتي که پيامبر صلي الله عليه و آله کفار و مشرکين و بت پرستان را به دين اسلام دعوت مي‌کرد، قريش ايشان را اذيت کرده و مورد طعن و ناسزا قرار مي‌دادند، اما وقتي با باري از غم و اندوه به خانه بر مي‌گشت، با ديدن حضرت خديجه عليها السلام و تسکين و دلداري ايشان، غم و اندوه از چهره پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رفت كه خود حاکي از اين است که در بين زنان رسول خدا صلي الله عليه و آله، هيچ کس مقامش به مقام حضرت خديجه کبريسلام الله عليها نمي رسيده است چنان چه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

خَدِيجَةُ وَ أَينَ‏ مِثْلُ‏ خَدِيجَةَ صَدَّقَتْنِي حِينَ كَذَّبَنِي النَّاسُ وَ آزَرَتْنِي عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِي عَلَيهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَةَ بِبَيتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَب‏.

الموفق ابن احمد بن محمد المكي الخوارزمي (متوفاي 568هـ)، المناقب، ص 350 ، تحقيق : الشيخ مالك المحمودي - ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ : الثانية 1414 هـ .

الإربلي، أبي الحسن علي بن عيسي بن أبي الفتح (متوفاى693هـ)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1 ص 370 ، ناشر: دار الأضواء ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1405هـ ـ 1985م.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص 131، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

خديجه و کجاست مانند خديجه! مرا تصديق کرد هنگامي که مردم مرا تکذيب کردند. و بر دين خدا يارى ‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خديجه را به قصري از زمرد كه در بهشت دارد و هيچ رنج و زحمتى در آن نيست بشارت دهم.

ابن حيون نيز پيرامون اين فضيلت حضرت خديجه چنين مي نويسد:

و كان رسول الله صلى الله عليه و آله في ابتداء أمره إذا دعا قومه فكذبوه، و نالوا منه و هموا به، منعه منهم عمه أبو طالب. و كان سيدا مطاعا فيهم، و كان يأتي خديجة مغموما لما يناله منهم، فتهدئه، و تصبره، و تهون عليه. و بذلت ما لها له، فكان ذلك مما يعزبه. فلما كثر الاسلام و المسلمون بمكة مات أبو طالب عم رسول الله صلى الله عليه و آله ثم ماتت خديجة بعده بثلاثة أيام. و كان رسول الله صلى الله عليه و آله يقول:

ما اغتممت بغم أيام حياة أبي طالب و خديجة لما كان أبو طالب يدفعه عنه و خديجة تعزيه و تصبره و تهون عليه.

ابن حيون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏3 ص 16-17، جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1409 ق.

پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله در ابتداي دعوت زماني که قوم خود را دعوت مي‌کر آنها تکذيبش کرده و نسبت ايشان بدگويي کردند و همت کردند او را بکشند که عمويش ابوطالب مانع مي‌شد و او ابوطالب در نزد قوم خود سيد و سرور و مورد اطاعت بوده است در اين موقع (هنگامى که با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد)، قلب حضرت پر از غم واندوه مي‌شد و با اين حالت به حضور حضرت خديجه سلام الله عليها مي‌آمد در اين موقع حضرت خديجه سلام الله عليها آن حضرت را تسکين مى داد و دعوت به صبر مي‌کرد و مايه آرامش ايشان بود و تمام اموال خود را در راه پيامبر صلي الله عليه وآله خرج کرد و اين کارها مايه تسلي پيامبر صلي الله عليه وآله بود. زماني که مسلمانان در مکه زياد شدند حضرت ابوطالب عليه السلام عموي پيامبر صلي الله عليه وآله از دنيا رفت سپس بعد از سه روز حضرت خديجه نيز از دنيا رحلت کرد لذا پيامبر صلي الله عليه وآله ‌هميشه مي‌فرمود در ايام حيات ابوطالب و خديجه عليهما السلام غمي من را غمناک نکرد زيرا ابوطالب از او دفاع مي‌کرد و حضرت خديجه نيز او را تسلي مي‌داد و مايه آرامش حضرت بود.

در جاهاي ديگر نيز به اين مضمون نقل شده است:

..كانت له وزيرة صدق على الإسلام و كان يسكن إليها

طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، ص53 ، اسلاميه - تهران، چاپ: سوم، 1390 ق.

حضرت خديجه سلام الله عليها براى پيامبر صلي الله عليه وآله به منزله وزيرى بود که به اسلام مصدق بود، و رسول خدا بوسيله او آرامش دل پيدا مي‌كرد.

اين در حالي است که بعد از انتشار دعوت علني اسلام و آرام شدن اوضاع به نفع دين اسلام و شخص رسول خاتم، باز هم برخي از همسران پيامبر صلي الله عليه و آلله نه تنها کمک حال ايشان نبودند، بلکه پيامبر را آزار و اذيت مي کردند چنان چه بخاري به نقل از عمر بن الخطاب مى‌نويسد كه عائشه و حفصه با هم پيمانى خود بر ضد رسول خدا صلى الله عليه وآله بوند:

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

عن يحيى عن عُبَيْدِ بن حُنَيْنٍ أَنَّهُ سمع بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يحدث أَنَّهُ قال مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ عن آيَةٍ فما أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً له حتى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ معه فلما رجعت وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إلى الْأَرَاكِ لِحَاجَةٍ له قال فَوَقَفْتُ له حتى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ معه فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على النبي صلى الله عليه وسلم من أَزْوَاجِهِ فقال تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 4 ص 1866 ، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987م .

از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: يكسالي صبر كردم تا از عمر در مورد آيه اي سوال کنم که هيبت او مانع از سوالم مي شد تا هنگمي که او براي سفر حج خارج شد و من نيز با او همراه شدم. هنگامي که بر مي گشتيم و در راه بوديم، و براي حاجتي به کنار درختي رفت. منتظر ماندم تا [کارش] تمام شود و سپس با او همراه شدم. به او گفتم: اي اميرالمؤمنين! آن دو زنى از زنان رسول خدا که ضد او هم‌پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.

همچنين رواياتي در منابع اهل سنت با سند معتبر وجود دارد كه عايشه در نوبت رسول خدا صلي الله عليه و آله شک داشته است:

وروى أبو يعلى بسند لا بأس به وأبو الشيخ بن حيان بسند جيد قوي عن عائشة - رضي الله تعالى عنها - قالت كان في متاعي خف وكان على جمل ناج وكان متاع صفية فيه ثقل ، وكان على جمل ثقال فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ' حولوا متاع عائشة على جمل صفية ، وحولوا متاع صفية على جمل عائشة حتى يمضي الركب ' ، قلت : يا لعباد الله ، غلبتنا هذه اليهودية على رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت : فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ' يا أم عبد الله ، إن متاعك فيه خف ، وكان متاع صفية فيه ثقل ، فأبطأ الركب فحولنا متاعها على بعيرك وحولنا متاعك على بعيرها ، قالت : فقالت : ألست تزعم أنك رسول الله صلى الله عليه وسلم فتبسم رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال : أوفي شك ؟ أنت يا أم المؤمنين يا أم عبد الله ، قالت : قلت : ألست تزعم أنك رسول الله صلى الله عليه وسلم ، فهلا عدلت وسمعني أبو بكر وكان فيه غرب أي حدة ، فأقبل علي فلطم وجهي فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ' مهلا يا أبا بكر ' ، فقال : يا رسول الله ، أما سمعت ما قالت ؟ فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ' إن الغيرى لا تبصر أسفل الوادي من أعلاه ، ورواه الامام أحمد بسند لا بأس به عن صفية - رضي الله تعالى عنها - ' .

الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج 9 ص 71 ، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ .

ابو يعلي با سندي که اشکالي بر آن نيست و ابو الشيخ بن حسان با سند خوبي که قوي است روايت کرده اند که عبد الله بن زبير از عائشه نقل مي کند که گفت: (در سفر حجه الوداع) توشه من سبکتر و شترم نيز تندرو بود؛ ولي توشه صفيه سنگين تر و شترش نيز کندروتر بود و سبب شده بود که کاروان آرام حرکت کند، رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفيه و توشه صفيه را بر شتر عائشه بار کنيد، تا کاروان تندتر حرکت کند. عائشه مي گويد: وقتي اين چنين ديدم گفتم: اي واي اين زن يهودي پيش پيامبر از ما عزيزتر شد؟ رسول خدا فرمود: اي ام عبد الله (کنيه عائشه) توشه تو سبک و توشه صفيه سنگين است، اين سبب شده است که کاروان به آرامي حرکت کند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار کرديم.

عائشه مي گويد که من گفتم: آيا تو نيستي که خيال مي کني که پيامبر خدا هستي؟ رسول خدا تبسم کرد و فرمود: آيا در اين مسأله ترديد داري؟ عائشه مي گويد: دو باره گفتم: آيا تو نيستي که خيال مي کني رسول خدا هستي! پس چرا عدالت را رعايت نمي کني؟ ابوبکر که بسيار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سيلي زد، رسول خدا فرمود: صبر کن اي ابوبکر!. ابوبکر گفت: اي پيامبر خدا مگر نشنيدي که او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتي غيرتشان به جوش مي آيد، ته دره را از بالاي آن تشخيص نمي دهند. امام احمد به سندي که اشکالي ندارد از صفيه نقل کرده است.

نتيجه:

با توجه به مطالبي که گذشت، در يافتيم كه حضرت خديجه کبري سلام الله عليها از همه لحاظ از ديگر همسران رسول خدا صلي الله عليه و آله برتر و فضايل و مناقبي که در منابع فرقين براي آن بانو نقل شده است، گواهي بر اين مطلب است و قطعا مجاهدت هاي حضرت خديجه کبري سلام الله عليها بود که درخت نوپاي اسلام تنومند گشته و با ايماني راسخ و عميق بر اعتلاي دين خدا کوشيدند. همچنين نباید فراموش کرد که مدح و فضائل ايشان در کلام اهل بيت عليهم السلام، خود نيز حاکي از مقام والاي ايشان دارد.

گروه پاسخ به شبهات

موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب