بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با مسئله تقیه بود که در لابلای بحث، موضوعی را شروع کردیم در باب وضو از طریق مسح یا غسل رجلین. در اینجا نکاتی را عرض کردیم؛ بنده فایلی را در اختیار دوستان قرار میدهم تا انشاءالله استفاده کنند.
چند مسئله در رابطه با مسح یا غسل رجلین باید مورد توجه قرار بگیرد. مسئله اول آیهای در قرآن کریم است که میفرماید:
(وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ وَ أَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَین)
و پای خویش را تا غوزک مسح کنید.
سوره مائده (5): آیه 6
در این آیه شریفه باید تکلیف اعراب (أَرْجُلَکمْ) کاملاً مشخص شود: اولاً؛ اصلاً رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و همچنین صحابه (أَرْجُلَکمْ) خواندهاند یا «أَرْجُلِکمْ»!!
باید مشخص شود که ما روایتی داریم که رسول گرامی اسلام به فتح (أَرْجُلَکمْ) خوانده است یا این مسئله چیزی است که قراء آن را بیان کردهاند. اگر روایتی به دست ما آمد، ما تابع سنت هستیم و مادامی که سنتی باشد، ما کاری به قراء نداریم.
دوماً؛ زمانی که قراء آمدند و (أَرْجُلَکمْ) خواندهاند، آیا اتفاق نظر وجود دارد که همه (أَرْجُلَکمْ) خواندهاند یا اختلاف نظر وجود دارد؟! ما در جلسه قبل عرض کردیم تعداد زیادی از قراء «أَرْجُلِکُمْ» خواندهاند که اگر اینطور باشد در حقیقت مسئله منتفی به انتفاع موضوع است. اگر «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ وَ أَرْجُلِکمْ إِلَی الْکعْبَین» خوانده باشند، دیگر مسئله تمام شده است!
فرض گیریم پنج نفر از قراء (أَرْجُلَکمْ) و پنج نفر از قراء «أَرْجُلِکمْ» خواندهاند؛ در این صورت دیگر معنا ندارد که شما بگویید وضوی شیعه و نماز خواندن پشت سر او باطل است؛ زیرا (أَرْجُلَکمْ) مفعول (فَاغْسِلُوا) است.
نهایتاً هم غَسل صحیح است و هم مسح صحیح است. اگر کسی به نظر قرائی که آیه را به جر خواندهاند عمل کند، باید مسح کند و همچنین اگر کسی به نظر قرائی که آیه را به فتح خواندهاند عمل کند، باید غَسل کند. در این صورت دیگر اختلافی پیش نخواهد آمد تا این همه سروصدا ایجاد کند.
دلیل اینکه بنده روی این مسئله تکیه میکنم، این است که این بحث امروزه در رسانهها و فضای مجازی وهابی مرتب مطرح میشود. وهابیت امروزه مرتباً تبلیغ میکنند که ما پشت سر شیعه نماز نمیخوانیم، به دلیل اینکه وضوی این افراد باطل است؛ چرا؟ زیرا این افراد پاهایشان را نمیشویند!!
اگر بحث سنت هم باشد، ما روایات متعددی آوردیم که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دیگر صحابه پاهایشان را مسح میکشیدند. اهل سنت هم باید روایتی بیاورند که پیغمبر اکرم و دیگر صحابه پاهایشان را میشستند. اگر در مورد هر دو روایت داریم، نتیجتاً هر دو وضو صحیح است.
اگر هر دو وضو صحیح است، شما دیگر حق ندارید بگویید به دلیل اینکه وضوی شیعه باطل است، ما نماز خواندن پشت سرشان را جایز نمیدانیم.
این مطالب، نکات اساسی است که عزیزان باید به خوبی روی آن دقت کنند. ما اصلاً کاری به روایات ائمه طاهرین (علیهم السلام) و دیگران نداریم، بلکه ما هستیم و یک بحث عُقلایی و عوامانه! ما نمیخواهیم بحث علمی کنیم، بلکه بحثی کاملاً عوامانه روی آن خواهیم کرد که افرادی با سواد کم هم بتوانند آن را متوجه شوند.
بحثی که در اینجا وجود دارد تحت عنوان "اعتراف علمای اهل سنت بر مسح" که بحث زیبایی است. «ابن حزم أندلسی» تعبیر زیبایی دارد، او مینویسد:
«وأما قَوْلُنَا فی الرِّجْلَینِ فإن الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ»
سپس میگوید:
«(وَامْسَحُوا برؤوسکم (برءوسکم) وَأَرْجُلَکمْ (وَسَوَاءٌ قریء (قرئ) بِخَفْضِ اللاَّمِ أو بِفَتْحِهَا هِی علی کل حَالٍ عَطْفٌ علی الرؤوس (الرءوس)»
در این بیان به صراحت اعلام شده است که اگر شما (أَرْجُلَکمْ) بخوانید یا «أَرْجُلِکمْ» بخوانید، در هردو صورت عطف بر رؤوس است.
«إمَّا علی اللَّفْظِ وإما علی الْمَوْضِعِ»
اگر شما «أَرْجُلِکمْ» بخوانید عطف بر لفظ رؤوسکم است و اگر (أَرْجُلَکمْ) بخوانید عطف بر محل رؤوسکم است.
«لاَ یجُوزُ غَیرُ ذلک»
اصلاً غیر از این جایز نیست.
«لأنه لاَ یجُوزُ أَنْ یحَالَ بین الْمَعْطُوفِ وَالْمَعْطُوفِ علیه بِقَضِیةٍ مُبْتَدَأَةٍ»
جایز نیست که ما میان معطوف و معطوفٌ علیه به وسیله یک جمله مستقل مبتدا و خبر فاصله بدهیم.
المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 56، باب 200
اگر قرار باشد ما (أَرْجُلَکمْ) را عطف به (فَاغْسِلُوا) بدهیم، باید (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکم) بگوییم و (أَرْجُلَکمْ) را آنطرف ببریم. بعد از آن (وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ) میآید که (وَ امْسَحُوا) با فعل و فاعل و مفعولٌ به همگی میان (أَرْجُلَکمْ) و (فَاغْسِلُوا) واسطه میشوند و این هم جایز نیست. این فرمایش ایشان هست؛
البته باید از آقای «ابن حزم» سؤال کنیم شما که این چنین میفرمایید، موقع وضو گرفتن مسح میکشید یا غسل میکنید؟! شما که این مطالب را میدانید، چرا خودتان به آن عمل نمیکنید؟!
ما در میان اهل سنت دو نفر با نام «ابن عربی» داریم؛ شخص اول «ابن عربی صوفی» است که «محیی الدین» است و شخص دوم «ابن عربی ناصبی» است که «ابوبکر بن عربی» است که کتاب «العواصم من القواصم» را نوشته است و از فقهای اهل سنت است.
میگوید:
«أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ عَطَفَ الرِّجْلَینِ عَلَی الرَّأْسِ»
خداوند سبحانه و تعالی رجلین را عطف بر رأس کرده است.
«فَقَدْ ینْصَبُ عَلَی خِلَافِ إعْرَابِ الرَّأْسِ أَوْ یخْفَضُ مِثْلُهُ»
حال شما برخلاف اعراب رأس که نصب هست، به آن جر بدهید.
أحکام القرآن لابن العربی، ج 3، ص 122، باب الْمَسْأَلَةُ الْحَادِیةُ وَالْأَرْبَعُونَ
ایشان به صراحت بیان میکنند که در هر صورت خداوند عالم (أَرْجُلَکمْ) را به (بِرُؤُسِکمْ) عطف کرده است. همچنین «ابو حیان أندلسی» که کتاب «تفسیر» او در حقیقت یک تفسیر فقهی دقیقی است، میگوید:
«وقرأ ابن کثیر وأبو عمرو وحمزة وأبو بکر، وهی قراءة أنس، وعکرمة، والشعبی، والباقر، وقتادة، وعلقمة، والضحاک: وأرجلِکم بالخفض»
شما که معتقدید سنت صحابه همان سنت نبی است، بفرمایید تعدادی از صحابه «أَرْجُلِکمْ» خواندند و عملشان هم این بوده است.
«والظاهر من هذه القراءة اندراج الأرجل فی المسح مع الرأس»
ما از این قرائت میفهمیم که ارجل در حقیقت در مسح با سر درهم آمیخته است.
«وروی وجوب مسح الرجلین عن: ابن عباس، وأنس، وعکرمة، والشعبی، وأبی جعفر الباقر، وهو مذهب الإمامیة من الشیعة»
تفسیر البحر المحیط، محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، تحقیق الشیخ عادل أحمد عبد الموجود؛ الناشر دار الکتب العلمیة، سنة النشر 1422 هـ -2001 م، مکان النشر لبنان/ بیروت، ج 3، ص 452، باب المائدة: (6) یا أیها الذین... ..
همچنین «فخر رازی» میگوید:
«فإذا عطفت الأرجل علی الرؤوس جاز فی الأرجل النصب عطفاً علی محل الرؤوس»
اگر ما ارجل را بر رؤوس عطف کنیم، هم میتوانیم منصوب بخوانیم و بر محل رؤوس عطف کنیم.
«والجر عطفاً علی الظاهر»
همچنین میتوانیم جر بخوانیم و بر ظاهر عطف کنیم.
«وهذا مذهب مشهور للنحاة»
مذهب مشهور نحویین و ادبای عرب همین بوده است.
«العاملان إذا اجتمعا علی معمول واحد کان إعمال الأقرب أولی»
زمانی که دو عامل بر یک معمولی جمع شدند عامل نزدیک باید عمل کند.
«فوجب أن یکون عامل النصب فی قوله { وَأَرْجُلَکمْ } هو قوله { وامسحوا }»
سپس میگوید:
«فثبت أن قراءة { وَأَرْجُلَکمْ } بنصب اللام توجب المسح أیضاً»
اگر ما { وَأَرْجُلَکمْ } هم بخوانیم، باز هم واجب است که پاهایمان را مسح بکشیم.
مفاتیح الغیب، المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسین التیمی الرازی الملقب بفخر الدین الرازی، ج 5، ص 487، ح 6
ببینید این بحثی است که اگر شما برای یک مولوی، ماموستا و مفتی سنی هم بخوانید میگویند: "ما این مطالب را تا به حال ندیدیم!!" پس شما چه چیزی دیدهاید؟! شما تنها به این مسئله توجه کردید که به دلیل اینکه شیعه مسح میکشد، وضویش باطل است؟!
لزوم مخالفت با سنت قطعی، به خاطر مخالفت با شیعه!!
مانند اینکه این افراد دهها حکم صادر کردهاند مبنی بر اینکه انداختن انگشتر در دست راست سنت است، اما به دلیل اینکه شیعه انگشتر را در دست راست میاندازد ما باید با شیعه مخالفت کنیم و انگشتر را در دست چپ بیندازیم!!
آقایان موارد متعددی آوردهاند مبنی بر اینکه سنت با عقیده شیعه سازگار است؛ اما ما به جهت اینکه میخواهیم با شیعه مخالفت کنیم، ناگزیر هستیم از سنت دست برداریم.
ببینید که «ابن تیمیه» میگوید:
«ذهب من الفقهاء إلی ترک بعض المستحبات إذا صارت شعارا لهم فلا یتمیز السنی من الرافضی»
برخی از فقها گفته اند که اگر مستحبی شعار شیعه شده باشد، ترک آن سنت لازم است. اگر سنی هم همان کاری را که شیعه انجام میدهد انجام دهد، بنابراین سنی و رافضی از کجا شناخته شوند؟!
می گوید که اگر سنی هم همانند شیعه انگشتر را در دست راست بیندازد، ما از کجا بفهمیم این شخص سنی است یا شیعه است؟! شما منطق این آقایان را نگاه بکنید ببینید که چگونه است!!
«ومصلحة التمیز عنهم لأجل هجراتهم ومخالفتهم أعظم من مصلحة هذا المستحب وهذا الذی ذهب إلیه یحتاج إلیه فی بعض المواضع إذا کان فی الاختلاط والاشتباه مفسدة راجحة علی مصلحة فعل ذلک المستحب»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 154
همچنین «ابن حجر» میگوید:
«اختلف فی السلام علی غیر الأنبیاء»
آیا ما میتوانیم بر غیر انبیاء سلام بدهیم؟
«بعد الاتفاق علی مشروعیته فی تحیة الحی فقیل یشرع مطلقاً وقیل بل تبعا ولا یفرد لواحد لکونه صار شعارا للرافضة»
ما نمیتوانیم بر غیر انبیاء درود بفرستیم زیرا این کار شعار شیعیان شده است. علی رغم اینکه بر مشروعیت این کار اتفاق داریم، نمیخواهیم به آن عمل کنیم.
می گوید شیعه بر بزرگانی غیر از انبیاء از جمله حضرت مریم سلام می فرستد و می گوید (سلام الله علیها)، یا حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
او میگوید به دلیل اینکه این کار به شعار رافضه تبدیل شده است، ما نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم!! ایشان در ادامه میگوید «ابن قیم» گفته است:
«المختار ان یصلی علی الأنبیاء والملائکة وازواج النبی وآله وذریته وأهل الطاعة علی سبیل الإجمال وتکره فی غیر الأنبیاء لشخص مفرد بحیث یصیر شعارا ولا سیما إذا ترک فی حق مثله أو أفضل منه کما یفعله الرافضة»
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 11، ص 170
می گوید اگر ما در رابطه با حضرت زهرا، سلام گفتیم، به دلیل اینکه در مورد عایشه که افضل از اوست را ترک کردیم نباید در مورد حضرت زهرا هم چنین کاری کنیم؛ زیرا این افراد بر امیرالمؤمنین سلام میفرستند اما بر ابوبکر و عمر و عثمان که افضل از او هست سلام نمیفرستند.
«زمخشری» میگوید:
«القیاس جواز الصلاة علی کل مؤمن لقوله تعالی - هو الذی یصلی علیکم - وقوله تعالی - وصل علیهم إن صلاتک سکن لهم - وقوله صلی الله علیه وسلم " اللهم صل علی آل أبی أوفی " ولکن للعلماء تفصیلاً فی ذلک»
سپس میگوید:
«وهو أنها إن کانت علی سبیل التبع کقولک صلی الله علی النبی وآله فلا کلام فیها»
اگر بخواهید به تبع پیغمبر اکرم به دیگران صلوات بفرستید اشکالی ندارد.
«وأما إذا أفرد غیره من أهل البیت بالصلاة کما یفرد هو فمکروه، لان ذلک صار شعارا لذکر رسول الله صلی الله علیه وسلم ولأنه یؤدی إلی الاتهام بالرفض»
اگر بر یکی از اهلبیت سلام بفرستید مکروه است، زیرا اگر کسی چنین کاری کند به شیعه بودن متهم میشود.
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، ج 3، ص 568، باب سورة الأحزاب
سؤال:
اینکه در منابع شیعه وجود دارد که «خذ ما خالف العامة» این به چه معناست؟
پاسخ:
دقت کنید «خذ ما خالف العامة» برای تشخیص روایاتی است که بدانیم صدرت تقیةً أو غیر تقیه! در غالب موارد ائمه طاهرین (علیهم السلام) برای حفظ جان شیعه مطابق فتاوی اهل سنت فتوا میدادند؛ همانند روایتی که ما از «علی بن یقطین» میخوانیم.
این مسئله در تعارض بین روایتین است نه در همه جا. راوی میگوید: اگر دو روایت از شما آمد که متعارضین بود، ما چکار کنیم؟ در مورد مسح یا غسل رجلین چه حکمی داریم؟! به عنوان مثال ده روایت در مورد مسح رجلین و پنج روایت در مورد غسل رجلین داریم؛ در این صورت تکلیف چیست؟!
در این مورد گفته میشود: «خذ بما خالف العامة» و این به معنای این است که روایت «صدرت تقیةَ»؛ نه بمعنای «شعارا لأهل السنة»!!
«ابن تیمیه» در ادامه می گوید:
«المشروع التختم فی الیمین ولکن لما اتخذته الرافضة جعلنا التختم فی الیسار»
از نظر شریعت مشروع است که ما انگشتر را در دست راست کنیم، اما برخلاف عادت رافضه آن را در دست چپ میاندازیم.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 137
«وأول من اتخذ التختم بالیسار خلاف السنة هو معاویة»
همچنین حصکفی نیز می گوید:
«فيجوز من حجر وعقيق وياقوت وغيرها، وحل مسمار الذهب في حجر الفص يجعله لبطن كفه في يده اليسر، وقيل اليمنى إلا أنه من شعار الروافض فيجب التحرز عنه.»
الدر المختار شرح تنوير الأبصار وجامع البحار؛ المؤلف: محمد بن علي بن محمد الحِصْني المعروف بعلاء الدين الحصكفي الحنفي (المتوفى: 1088هـ)؛ المحقق: عبد المنعم خليل إبراهيم؛ الناشر: دار الكتب العلمية؛ الطبعة: الأولى، 1423هـ- 2002م؛ ص 654
«ابن عابدین» به همین صورت بیان میکند، «محیی الدین نووی» به همین صورت بیان میکند.
همچنین «بخاری» میگوید:
«والتختم في اليمين أصح شيء في هذا الباب واليمنى أحق بالزينة وكونه صار شعار الروافض لا أثر له»
انگشتر به دست راست کردن بهترین نظر هست در این باب و باعث زینت می شود ولی چون شعار شیعه شده، این کار این اثری ندارد.
الشمائل الشريفة، اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي، دار النشر: دار طائر العلم للنشر والتوزيع، تحقيق: حسن بن عبيد باحبيشي؛ ج1، ص 278
حتی می گوید که انگشتر در دست راست کردن، روایت 9 نفر از صحابه است. در یسار روایت 3 نفر از صحابه از جمله معاویه است. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) همیشه انگشتر را در دست راست میگذاشتند.
«إرخاءَ طَرَف العِمامة من الجانب الأیسر مع أن السنة من الایمن»
جالب است زمانی که آقایان میخواهند تحت الحنک را بیندازند، آقایان اهل سنت تحت الحنک را از سمت چپ میاندازند و مستحب است که تحت الحنک باز باشد. حال نمیدانم از کجا شروع شده است که تحت الحنکها باز نیست و تنها بعضی افراد در نماز باز میگذارند.
همچنین «عینی»، می گوید استادم «زین الدین عراقی» که از بزرگان اهل سنت است، میگوید:
«فهل المشروع فیه إرخاؤها من الجانب الأیسر کما هو المعتاد أو إرسالها من الجانب الأیمن لشرفه؟ ولم أر ما یدل علی تعیین الجانب الأیمن إلاَّ فی حدیث أبی أمامة ولکنه ضعیف، وحدیث أبی أمامة رواه الطبرانی فی (الکبیر) من روایة جمیع بن ثوب عن أبی سفیان الرعینی عن أبی أمامة قال: کان رسول الله لا یولی والیاً حتی یعممه ویرخی لها من الجانب الأیمن نحو الأذن وجمیع بن ثوب ضعیف، وقال شیخنا: وعلی تقدیر ثبوته فلعله کان یرخیها من الجانب الأیمن ثم یردها من الجانب الأیسر، کما یفعله بعضهم، إلاَّ أنه صار شعار الإمامیة فینبغی تجنبه لترک التشبه بهم»
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج21، ص 308
همچنین در رابطه با «تسطیح القبور الی التسنیم» وارد شده است:
«فقد ذكر الغزالي والماوردي وهما إمامان للشافعيه أن تسطيح القبور هو المشروع لكن لما جعلته الرافضة شعارا لهم عدلنا عنه إلى التسنيم»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 136
داستان تسطیح و تسنیم از این قرار است که در زمان جاهلیت رسم بود قبرها را به صورت کوهان شتر درمیآورند. آنها خاک را طوری تنظیم میکردند تا همانند حالت کوهان شتر برآمدگی پیدا میکرد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) مردم را از تسنیم قبر نهی کرده و فرموده است که قبرها را مسطح و خاکها را هموار کنید. حضرت دستور دادند قبر بالاتر از زمین باشد، اما حالت کوهان شتر نداشته باشد و هم سطح با زمین باشد.
میگوید: به دلیل اینکه شیعیان طبق سنت قبرها را تسطیح میکنند، ما باید قبرهای مردههای خودمان را تسنیم کنیم و برخلاف سنت به حالت کوهان شتر دربیاوریم تا به شیعیان شبیه نشویم!!
«ابن ابی هریره» از علمای اهل سنت میگوید:
«انّ الأفضل الآن العدول من التسطیح إلی التسنیم، لأنّ التسطیح صار شعارا للروافض، فالأولی مخالفتهم»
الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، نویسنده: الشیخ السبحانی، ج 1، ص 269
همچنین آقای «عبدالرحمن دمشقی» میگوید:
«السنّة فی القبر، التسطیح. وهو أولی علی الراجح من مذهب الشافعی. وقال أبو حنیفة ومالک: التسنیم أولی، لأنّ التسطیح صار شعارا للشیعة»
الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، نویسنده: الشیخ السبحانی، ج 1، ص 269
و یا ببینید که افرادی مانند «شافعی»، «أحمد»، «حکم بن عتبه» و «اسحاق» معتقدند:
«المسح علی الخفین اولی من الغسل»
زیرا؛
«لما فیه من مخالفة الشیعة»
الصراط المستقیم؛ علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی؛ ج3، ص 206
اگر ما بخواهیم از این موارد برای شما نقل کنیم، موارد فراوانی وجود دارد. همچنین در مسئله «عدم جواز مقتل الحسین یوم عاشوراء» میگوید: مستحب است در این روز کارهای خوب انجام بدهیم، صدقه بدهیم، روزه بگیریم، ذکر بگوییم و نمیتوانیم همانند یزید ملعون شادی کنیم. سپس در آخر میگوید: به دلیل اینکه شیعیان در این روز برای امام حسین عزاداری میکنند، ما عزاداری نمیکنیم به خاطر اینکه شبیه شیعیان نشویم.
بد نیست به این روایت هم توجه کنید. «سعید بن جبیر» میگوید همراه «ابن عباس» در عرفات بودیم که او گفت:
«یا سعید، ما لی لا أسمع الناس یلبون؟»
ای سعید، چرا مردم اللهم لبیک نمیگویند؟
«فقلت: یخافون معاویة»
گفت: این افراد از معاویه میترسند.
«فخرج ابن عباس من فسطاطه، فقال: لبیک اللهم لبیک، وإن رغم أنف معاویة، اللهم العنهم، فقد ترکوا السنة من بغض علی»
در این حال ابن عباس از خیمه خود بیرون آمد و با صدای بلند گفت: لبیک اللهم لبیک، خدایا لعنت کن کسانی را که سنت پیغمبر اکرم را به خاطر بغض علی بن ابی طالب ترک کردند.
«حاکم نیشابوری» میگوید:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 636، ح 1706
البته «سنن بیهقی» تعبیر دیگری دارد که این آقایان برای محافظت از جایگاه صحابه آن را حذف کردند. او میگوید:
«فخرج بن عباس من فسطاطه فقال لبیک اللهم لبیک وإن رغم أنف معاویة اللهم العنهم فقد ترکوا السنة من بغض علی رضی الله عنه»
ابن عباس خارج شد و گفت برای اینکه بینی این افراد را به خاک بمالم، میگویم: لبیک اللهم لبیک. خدایا لعنت کن کسانی را که به خاطر دشمنی با علی سنت پیغمبر اکرم را ترک کردند.
سنن البیهقی الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسی أبو بکر البیهقی، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، ج 5، ص 113، ح 9230
حال نمیدانیم این افراد چکار دارند میکنند. بحث دیگری هم وجود دارد که بد نیست آقایان داشته باشند و بنده هم اگر فرصت داشته باشم نمونههایی عرض کنم. این افراد از روایاتی که در فضایل حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اهلبیت (علیهم السلام) بدلی برای خلفا و صحابه درست کردهاند؛ این مسئله هم نکته ظریفی است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته