نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
عباس اسوه ولايت پذيري، اسطوره وفاداري، الگوي رشادت
کد مطلب: 5933 تاریخ انتشار: 12 مرداد 1400 - 09:50 تعداد بازدید: 11477
يادداشت » عمومي
عباس اسوه ولايت پذيري، اسطوره وفاداري، الگوي رشادت

عباس؛ اسوه ولايت پذيري


ولايت پذيري در اصل، به معناي ايجاد توازن در پذيرش سرپرستي و دوستي پيشوايان ديني و بيزاري از دشمنان آنهاست.

حضرت عباس(عليه السلام) كه باور و اعتقادش، تمام تلاش ها و موضع گيري هاي او را در مسير ولايت قرار داده است، بهترين اسوه ولايت پذيري است؛ چون خط سياسي او پيوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتاري و گفتاري با دشمنان امام استوار بود. او، اين ويژگي را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت كه بهترين گواه بر اين سخن، تقاضاي دشمن براي جدا شدن او از صف هواداران ولايت و رد كردن آن از سوي حضرت عباس(عليه السلام) بود.

در عصر تاسوعا، دشمن كوشيد با استفاده از روابط قومي و قبيله اي، حضرت اباالفضل(عليه السلام) را از لشگر حسينيان جدا سازد. به همين منظور، شمر بن ذي الجوشن كه نسبت خانوادگي با ام البنين (عليهاالسلام) داشت، به خيمه حضرت عباس(عليه السلام) نزديك شد و فرياد زد: «خواهرزاده هاي ما كجايند؟»(1)

شمر از قبيله بني كلاب بود و در عرب رسم بود كه دختران قبيله خود را خواهر مي گفتند. شمر پا را فراتر نهاد و براي رسيدن به مقصود خود به حضرت عباس(عليه السلام) امان نامه تسليم كرد. دشمن كه برق شمشير و توفان دستان حضرت اباالفضل(عليه السلام) در دفاع از ولايت را در جنگ هاي پيشين ديده بود، مي خواست با اين حربه پوسيده، شكست را بر سپاه امام تحميل كند.

رفتار حضرت عباس(عليه السلام) در اين مورد گوياي دفاع راستين او از حريم ولايت و برائت از دشمنان است. او بدون كوچك ترين توجه به مناسبات قبيله اي و قوم گرايي ها، فرياد كشيد و گفت: «دست هايت بريده باد! خداوند تو و امان نامه ات را لعنت كند. آيا به ما امان مي دهي، در حالي كه پسر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، امام حسين(عليه السلام)، امان ندارد؟ به ما امر مي كني كه به اطاعت اين نفرين شدگان الهي و فرزندان ملعون و پليد آنان در آييم؟»(2) او اينگونه بر چكاد افتخار ايستاد و بلندترين چكامه را در ولايت پذيري سرود.


عباس؛ اسطوره ي وفاداري

پيروزي و سربلندي هر نهضت و حركتي مرهون و مديون وفاداري ياراني است كه در آن حضور يافته اند تا نهضت با اتكا به وفاي آنان به اهداف شكوهمندانه خود دست يابد. در زيارتنامه حضرت عباس (عليه السلام) مي خوانيم:

«اَشهَدُ لَكَ بِالتَّّسليمِ وَ التَّصدِيقِ وَ الوَفاء و النَصيحَة لِخَلَفِ النَّبي؛ گواهي مي دهم كه از جانشين پيامبر (صلي الله عليه و آله) [پيشواي خود] پيروي كامل داشتي و نسبت به او راست كردار و وفادار و خيرخواه بودي.»

حضرت ابالفضل(عليه السلام) قهرمانانه در راه وفاداري به آيين خود، برادران و فرزاندن خويش را به ميدان جنگ فرستاد و براي اين كه پايبندي خويش را به اين پيمان بيشتر به اثبات رساند، با شهادت آنان خم به ابرو نياورد و خود نيز جان بر سر اين پيمان نهاد.

نوشته اند هنگامي كه كاروان اسيران كربلا را در شام، به كاخ يزيد بردند، در ميان وسايل غارت شده ي شهيدان، پرچمي بود كه از ضربات دشمن بسيار آسيب ديده بود. يزيد با حيرت به آن نگاه كرد و پرسيد: «اين پرچم در دست چه كسي بوده است؟»

گفتند: «عباس بن علي.» آنگاه سرگردان بين حيرت و احترام، سه بار برخاست و نشست و به حاضران گفت: «به اين پرچم خوب نگاه كنيد. ببينيد كه بر اثر ضربات شما هيچ جاي سالمي ندارد، ولي انتهاي آن كه در دست علمدار بوده، سالم سالم است.»

اين سخن كنايه از اين بود كه پرچمدار، ضربات تيغ هاي برهنه و برّاني را كه به دستش مي خورده، تاب آورده، ولي پرچم را رها نكرده است.

آنگاه يزيد رو به حاضران، با صداي بلند گفت: «نفرين از نام تو دور باد اي عباس! به راستي كه اين معناي كامل وفاي برادر نسبت به برادر است.»(3) هم چنين او در صحنه اي ديگر آنگاه كه بر امواج بستر دل انگيز آب روان نگاه مي كند، لبان خشكيده محبوب خود را در نظر مي آورد و داغ تشنگي را از ياد مي برد و وفاداري او برگ ديگري بر برگ هاي زرين عاشورا مي افزايد.


عباس؛ الگوي رشادت و شجاعت


آنگونه كه از منابع تاريخي بر مي آيد حضرت عباس(عليه السلام) داراي ورزيدگي اندام و تناسب اعضايي بوده كه بيانگر توان جسمي بالاي او بوده است كه تا اندازه اي از ويژگي هاي ارثي او بوده است. چرا كه هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار مي رفته و هم خاندان مادري او گرُد ميدان بوده اند. مادر او ام البنين، از خانواده شجاع و دلاور بود.

از ديگر دلايل اين قدرت جسمي، افزودن بر فرآيند ارثي، اين بوده كه او از كودكي با ورزش و چالاكي انس داشت. ورزش و كار در مزرعه و آموزش هاي نظامي دست به دست هم داد و از عباس (عليه السلام)، جواني نيرومند و شجاع ساخت.

نقل شده است روزي اميرمؤمنان حضرت علي(عليه السلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند مي داد. مردي اعرابي وارد مسجد شد. سلام كرد و صندوقي را كه همراه داشت، بر زمين گذاشت و به حضرت گفت: «اي پيشواي من! پيش كشي براي شما آورده ام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشيري آب ديده و منحصر به فرد را از آن بيرون آورد و به حضرت تقديم كرد.

در همين هنگام، حضرت عباس (عليه السلام) كه نوجواني رشيد بود، وارد شد و پس از سلام، با ادب در گوشه اي ايستاد. نگاهش در برق شمشير گره خورد. حضرت علي(عليه السلام) متوجه علاقه و شگفت زدگي عباس شد و از او پرسيد: «پسرم دوست داري اين شمشير براي تو باشد؟» عباس، با شادي پاسخ داد: «آري، پدر!» حضرت، برخاست و با دست خود، شمشير را بر بلنداي قامت استوار او حمايل كرد. سپس به برازندگي شمشير بر اندام رشيد و تناور فرزندش نگريست و اشك بر محاسن سفيدش جاري شد. حاضران پرسيدند: «يا اميرالمؤمنين! چرا گريه مي كنيد؟» حضرت فرمودند: «روزي را مي بينم كه او با اين شمشير، نفس دشمن را در سينه حبس مي كند و بي امان بر آنان مي تازد و سرانجام به شهادت مي رسد.» (4)

درخشش او در جنگ هاي گوناگون به ويژه كربلا، يادآور نبردهاي پيروزمندانه حضرت علي(عليه السلام) بود. او با سه تن از شجاعانِ دشمن، قهرمانانه مي جنگد و هر سه را به هلاكت مي رساند. نخستين آنان كه دو زره نفوذناپذير پوشيده، كلاهخودي بزرگ بر سر نهاده و نيزه اي بلند در دست گرفته بود وقتي به ميدان آمد، نيزه اش را به حمايل سينه حضرت فرود كرد. حضرت عباس(عليه السلام) سرِ نيزه او را گرفت و پيچانيد و از دستش بيرون آورد و او را با نيزه خودش هلاك كرد. (5)

و اين رشادت كسي است كه هم اعتقاد قوي دارد و هم تسليم ولي و امام خود است.


پي نوشت ها:

1. اصول كافي، كليني، انتشارات اسوه، قم، 1372، چاپ 2، ج 4، ص 120.

2. اعلام الوري، باعلام الهدي، امين الاسلام فضل به الحسن الطبرسي، ص 237.

3. سوگنامه آل محمد، محمد محمدي اشتهاردي، قم، انتشارات ناصر، چاپ ششم، 1373، ص 299.

4. مولد العباس بن علي عليه السلام، ناصري، محمدعلي، ص 61.

5. كبريت الاحمر، محمدباقر البيرجندي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1377، هـ ق، ص 387.

تنظيم گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي



Share
1 | امين مزگي نژاد | Iran - Tehran | 14:30 - 16 تير 1390 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
سلام
ممنون موفق باشيد خوشحال ميشم به وبلاگ من سر بزنيد http://hamiyevelayat.mihanblog.com/
2 | علی | Iran - Gorgan | 22:42 - 11 خرداد 1394 |
0
 
 
1
پاسخ نظر
ای من به قربان مرامت،وفایت،شرفت،شجاعتت،ولایت پذیریت،ادبت ورشادتت یا ابوالفضل العباس.مردی ومردانگی ووفاراچه خوب معنا کردی ای میوه ی بوستان ام البنین.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :