نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
دلم براي علي (ع) مي سوزد!
کد مطلب: 5924 تاریخ انتشار: 11 ارديبهشت 1400 - 06:09 تعداد بازدید: 6779
يادداشت » عمومي
دلم براي علي (ع) مي سوزد!



حتما شنيده ايد كه بعضيها! مي گويند كلمه «مولا» در حديث غدير كه پيامبر فرمود «مَن كُنت مَولاهُ فَهذا عليٌ مَولاهُ» به معناي دوستي است نه به معناي ولايت و سرپرستي و سزاواري.

شايد فكر كنيد و با خود بگوييد: خُب آنان تقصير ندارند، اين كلمه دو معنا دارد و آنها فكر كرده اند كه منظور پيامبر معناي دوستي كلمه را اراده كرده...

اما مي خواهم برايتان با تعريف يك خاطره، روشن كنم كه:
اولاً: آنها خوب مي دانستند كه پيامبر علي را منصوب به ولايت كرده نه دوستي و منظورش از مولا، سروري است نه چيز ديگر.

ثانياً: خيلي ها كه بعدها حتي شايد زير اصل ماجراي غدير هم زدند و انواع و اقسام تشكيكها و تفسيرها برايش كردند، همانها بارها و بارها بر صدق آن و بر روشني معنا و مراد آن اعتراف كرده بودند و تأييد نمودن بودند.

من وقتي گذرم بر اين روزهاي سرد و تاريك تاريخ مي افتد، چقدر دلم مي گيرد و چقدر دلم براي علي و زن و فرزندش (عليهم السلام) مي سوزد.

با خود مدام در اين فكرم كه مگر علي چه هيزم تري جز نيكي به آنها فروخته بود كه اينچنين زير همه چيز زدند و بر سرش و بر سر همسر و فرزندانش آنچه آوردند كه نبايد!

من چقدر دلم مي سوزد! ...

روزگار عثمان؛ مدينه؛ مسجد پيامبر(ص) ( 1)
حموئي در فرائد السمطين، سمط 1، باب 58 (1/319/251)، به سندش از سليم پسر قيس هلالي كوفي نقل كند كه او گفت:

در روزگار خلافت عثمان، گروهي بيش از دويست نفر از مهاجران و انصار، در مدينه، در مسجد فرستاده خدا (ص) نشسته بودند، از جمله: علي پسر ابوطالب، سعد پسر ابو وقاص، عبدالرحمن پسر عوف، طلحه، زبير، مقداد، هاشم پسر عتبه، عبدالله پسر عمر، حسن، حسين، عبدالله پسر عباس، محمد پسر ابوبكر، عبدالله پسر جعفر، و از انصار: ابي پسر كعب، زيد پسر ثابت و... و... هر يك از فضايل قوم و قبيله و خاندان خويش سخن مي گفتند.

- علي پسر ابوطالب خاموش بود، او و هيچ يك از خاندانش سخني نمي گفتند.

- جمع حاضر به او رو كردند و گفتند: اي ابوالحسن! چرا سخني نمي گوئي؟!

- فرمود: .. شما را به خدا سوگند مي دهم، آيا مي دانيد آن هنگام كه اين آيه: «اي كساني كه ايمان آورديد! خدا را فرمان بريد و فرستاده را فرمان بريد و صاحبان امرتان را...»(2) و اين آيه: «ولي شما تنها خدا و فرستاده او و كساني كه ايمان آوردند، كساني كه نماز را پاي مي دارند...»(3) و اين آيه: ... و جز خدا و فرستاده اش و مومنان را هم راز نگيرند...»(4) نازل شد، مردم گفتند: اي فرستاده خدا! آيا اين آيات ويژه برخي مومنان است يا شامل همه شان مي شود؟

خداوند به پيامبرش(ص) فرمود تا واليان امرشان را بر آنان بشناساند و با انتصاب من در غديرخم براي مردم، ولايت را براي شان مانند نماز و زكات و حج شان روشن نمايد. آنگاه خطبه خواند و فرمود: اي مردم! هان كه خداوند مرا به رسالتي فرستاد كه بر من گران آمد و باور داشتم كه مردم مرا تكذيب كنند، تا كه تهديدم كرد كه آن پيام را برسانم يا كه مرا كيفر كند.

سپس فرمود كه نداي نماز جماعت دهند. سپس خطبه خواند و فرمود: «اي مردم! آيا مي دانيد كه خداوند مولاي من است و من مولاي مومنانم، و من به آنان از خودشان سزاوارترم؟»

گفتند: آري اي فرستاده خدا. فرمود: برخيز اي علي. [و من] برخاستم. [آنگاه] فرمود: هر كه من مولاي اويم، علي مولاي اوست. خدايا! دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن باش با هر كه او را دشمن دارد.

سلمان برخاست و گفت: اي فرستاده خدا! چگونه ولايتي؟
فرمود: ولايتي چون ولايت من، هر كه را به او از خودش سزاوارترم، علي به او از خودش سزاوارتر است.

خداوند اين آيه را نازل فرمود: « امروز آيين تان را براي تان كامل كردم...»

فرستاده خدا(ص) تكبير گفت و فرمود: الله اكبر كه پايان نبوتم و پايان دين خدا، ولايت علي پس از من است.

ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: اي فرستاده خدا! اين آيات ويژه علي است؟
فرمود: آري! درباره او و درباره اوصيايم تا روز رستخيز است.

گفتند: اي فرستاده خدا! براي ما معرفي شان كن.
فرمود: علي برادرم و وزيرم و وارثم و وصي ام و جانشينم در ميان امتم و ولي هر مومني پس از من است. سپس فرزندم حسن، سپس فرزندم حسين، سپس نه فرزند از پسران حسين، يكي پس از ديگري. قرآن با آنان است و آنان با قرآن هستند. از قرآن جدا نشوند و قرآن از آنان جدا نشود تا در كنار حوض بر من در آيند

[وقتي كلام علي عليه السلام به اينجا رسيد تمام حاضران در مسجد اعتراف كردند و]

- همگي گفتند: آري! راستا كه آن را شنيديم و آن گونه كه گفتي گواه بوديم و... و... .

اين حديثي است كه حموئي نقل كرده است. همين حديث در كتاب سليم 2/636/11، با اندكي اختلاف آمده است.

پي نوشت:
1- خلاصه الغدير، ص 213 ، برگزيده و ترجمه ي دكتر محمود رضا افتخارزاده
2- نسأ 59
3- مائده 55
4- توبه 16




Share
1 | غلام مولا علي(ع) علي محمدي | Iran - Sanandij | 12:00 - 15 مهر 1388 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام
قربون هر چه سنگ پاي قزوين !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2 | باران | Iran - Qazvin | 10:37 - 19 مرداد 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام. وهابيت که اينا رو نميفهمه،دنيا داره توي آتيش تفرقه مي سوزه اونوقت اونا چسبيدن به اينکه مرده اينطوري شد،جنازه اونطوري شد، زيارت فلان شد،قبر بهمان شد.
3 | محب علي | Iran - Tehran | 17:30 - 24 مرداد 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
قربونتون برم مولاي مهربونم يا علي ... چقدر شما مظلوميد چقدر شما اهل بيت مظلوميد نه فقط اون موقع بلكه الان هم خيلي مظلوميد ... چقدر خون به دل شما كردند و شما سكوت كرديد ...بميرم براتون مولاي مهربونم يا علي جان اللهم عجل لوليك الفرج
4 | محمد رضا خاكسار | Iran - Zarrīn Shahr | 06:39 - 30 مرداد 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
اسد الله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد
5 | عليرضا | Iran - Khorramshahr | 13:07 - 16 مهر 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
امير المومنين شاه مردانه،کون و مکان دستشه،واسه خودتون دلسوزي کنين
6 | غضنفري | United States - Newark | 17:04 - 16 مهر 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام به دوستان: جناب هوا هپروت:احتمالا خيلي هوايي شدي و زيادي توي ابرهايي. پسر خوب اشتباه گرفتي و توهم زدي بايد دلت براي كسايي بسوزه كه الان واقعا ميسوزن و براي پيروانشون كه بعدا خواهند سوخت
7 | مجيد م علي | United States - Menlo Park | 19:05 - 16 مهر 1391 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
الله اکبر با سلام دلم براي مولاي متقيان حضرت امير المومنين الامام علي ابن ابي طالب عليه صلوات و سلام نمي سوزد ... ايشان و همسرشان و اولادشان عليهما السلام از امتحانات الهي چنان پيروز و سر بلند بيرون امدند که حضرت حق الله سبحان تعالي در مقابل ملائکه به وجودشان مباحات کرد ... دلم براي ان کساني ميسوزد که براي شادي و دلخوشي شيطان رجيم همه دنيا و اخرت خود را نابود کردند ... چه ارزان خود را فروختند اين جماعت کور دل .. خداوندا دوستي حضرت محمد و ال مکرمش را براي ما زياد تر بفرما لبيک يا علي
8 | havafer | Iran - Khorramshahr | 24:28 - 16 مهر 1391 |
0
 
 
1
پاسخ نظر
دلم براي علي ميسوزد؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :