نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
مباحثی پیرامون شبهه وهابیت در قرآن کریم
کد مطلب: 12132 تاریخ انتشار: 26 شهريور 1396 - 12:16 تعداد بازدید: 4529
حبل المتین » عمومي
مباحثی پیرامون شبهه وهابیت در قرآن کریم

اشکال وهابیت به آیه مباهله، وهابیت و علم غیب، علم غیب برخی از صحابه
حبل المتین 96/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 96/06/26

موضوع: مباحثی پیرامون شبهه وهابیت در قرآن کریم

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عرض سلام و ادب و احترام بر شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی ولایت». شما خوبانی که پای گیرنده خود نشستید و برنامه «حبل المتین» را ملاحظه می‌فرمایید.

در خدمت کارشناس عزیز و ارجمند این برنامه حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم. به نیابت از شما عرض سلام و ادب و احترام خدمت حضرت استاد دارم. سلام علیکم و رحمة الله.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خود قرار دادند، خالصانه‌ترین سلام‌ها را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم می‌کنم.

خدا را به آبروی حضرت محمد و آل محمد به ویژه امیرالمؤمنین که این ایام متعلق به آن بزرگوار است سوگند می‌دهم فرج مولای ما بقیة الله الأعظم را نزدیک بگرداند، ما و شما گرامیان را از یاران خاص آن بزرگوار و از سربازان فداکار آن حضرت قرار بدهد. خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدارد، شر دنیا و آخرت را از ما دور کند، دغدغه‌های فکری ما را برطرف سازد و دعاهای ما را به اجابت مقرون کند؛ ان‌شاءالله.

مجری:

ان‌شاءالله. حضرت استاد از شما ممنونم. بینندگان عزیز و ارجمندی که با ما همراه هستند روال و روش برنامه‌های ما را می‌دانند. ما دوست داریم سؤال و شبهه‌ای در ذهن شما عزیزان باقی نماند و نسبت به سؤالات شما با صداقت کامل پاسخگو باشیم.

اگر شبهه و مسئله دینی در مورد اسلام و مکتب تشیع و اهلبیت (علیهم السلام) در ذهن شما هست، آن سؤال را مطرح کنید. پاسخ را تقدیم حضور شما کنیم تا شما به راحتی بتوانید با استفاده از آن پاسخ و یادگیری روش پاسخگویی به سؤالات و شبهات، از اسلام و مکتب اهلبیت به خوبی دفاع کنید.

قبل از اینکه سؤالاتی که در یک موضوع مد نظرم هست از حضرت استاد بپرسم، نکته‌ای را مطرح می‌کنم. برخی از وهابیت و سلفیون در فضای مجازی گاهی مسائلی را مطرح می‌کنند و احساس می‌کنند که شق القمر کرده‌اند و نسبت به اهلبیت مطالب جدیدی کشف کرده‌اند!

حضرت استاد! آن‌ها سؤال جدیدی را مطرح کردند و من دوست داشتم از محضر شما بپرسم و از فرصتی که بنده مجری برنامه هستم استفاده کنم. در خصوص آیه مباهله که قضایا بسیار واضح و شفاف است و شما هم حق مطلب را خوب به جا آوردید و در این خصوص مفصل بحث فرمودید، بحث تحریفاتی که این‌ها داشتند، شأن نزول آیه چه بوده است، نظر علما و مفسرین اهل سنت را بیان کردید.

وهابیت سؤال و شبهه‌ای را مطرح کردند که شاید برای بسیاری از بینندگان عزیز واقعاً سؤال نباشد، اما به این مسئله می‌پردازیم تا قضایا روشن و شفاف شود.

وهابیت ادعا کردند اگر (وَ أَنْفُسَنا) که در آیه مباهله هست، نفس نبی گرامی اسلام حضرت امیرالمؤمنین را بدانیم، در جاهای دیگر هم در قرآن کریم بحث نفس آمده است که در این صورت هم باید بگوییم که مراد امیرالمؤمنین است.

اگر لطف کنید در مورد این سؤال و شبهه توضیحاتی بفرمایید ممنونیم.

موضوع: شبهه وهابیت در مورد کلمه (أَنْفُسَ) آیه مباهله

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر رب أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا

من خدمت عزیزان عرض کرده باشم که در این ایام غدیر نائب الزیاره همه بینندگان عزیز به ویژه ولایت یاوران گرامی در حرم حضرت امیرالمؤمنین و حرم امام حسین و حضرت قمر بنی هاشم (سلام الله علیهم) بودیم و از همه بینندگان عزیز و دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» یاد کردیم. همچنین در استانبول روز بعد از غدیر برنامه مفصلی بود که در آنجا باز هم یاد و ذکری از بینندگان عزیز «شبکه جهانی ولایت» داشتیم.

جناب آقای حسینی بزرگوار به شبهه‌ای اشاره کردند. اتفاقاً زمانی که در ترکیه بودم و داشتم فضای مجازی را ملاحظه می‌کردم، مشاهده کردم که این شبهه به طور مفصل در فضاها و کانال‌های مختلف مطرح شده است.

این آیه، آیه 61 سوره مبارکه آل عمران هست که آیه مباهله است. ما در خصوص این آیه مفصل صحبت کردیم و به آن اشاره هم خواهیم کرد. نبی گرامی اسلام پس از آنکه احتجاجاتی کرد و ادله‌ای بر حقانیت خود و اسلام آورد آن‌ها زیر بار نرفتند.

خداوند عالم فرمود: بیایید مباهله کنید. فرزندانمان با فرزندان شما و زنانمان با زنان شما و نفس ما و نفس شما و جان شما و جان ما با هم مباهله کنیم و لعنت را بر کذابین بفرستیم.

در اینجا کاملاً مشخص است؛ (أَبْناءَنا)، (نِساءَنا) و (أَنْفُسَنا) فردی خودیِ خودی است، نفس و جان پیغمبر اکرم است. ما به شأن نزول آیه هم اشاره خواهیم کرد. وهابیت ادعا کردند که اگر چنین باشد، در سوره مبارکه توبه هم وارد شده است:

(لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکم)

رسولی از خود شما به سویتان آمد.

سوره توبه (9): آیه 128

آیا در این آیه شریفه (مِنْ أَنْفُسِکم) امیرالمؤمنین است؟! همچنین در آیه دیگری وارد شده است:

(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجا)

و خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد.

سوره نحل (16): آیه 72

کارشناسان وهابی در ادامه ادعا کردند که بینندگان عزیز تعقل و تدبر کنید و بساطی به راه انداختند.

اولاً بنده در جواب این آقایان می‌گویم که کلمه (أَنْفُسِ) در قرآن کریم بیش از هفتاد مرتبه به بیان‌های مختلف از جمله (مِنْ أَنْفُسِکم)، (لِأَنْفُسِکم)، (وَ أَنْفُسِکم) تکرار شده است. در موارد متعدد (أَنْفُسِ) به معنای جان و خود آمده است.

چطور شد هفتاد و چند مورد را کنار گذاشتند و به این مورد دقت کردند؟! (لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکم). قرار نیست که پیغمبر اکرم از جنس ملک باشد. این قضیه در رابطه با بحث نبی گرامی اسلام است که بخواهد برای هر قومی پیغمبری بفرستد از نوع آن‌ها می‌فرستد.

مشاهده کنید مراد از آیه شریفه:

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکم)

اگر نیکی کنید بخودتان نیکی می‌کنید.

سوره إسراء (17): آیه 7

چیست؟! آیا مراد از (لِأَنْفُسِکم) در این آیه شریفه غیر از خود و جانتان است؟! همچنین در آیه دیگری وارد شده است:

(سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِم)

به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‌ها نشان می‌دهیم.

سوره فصلت (41): آیه 53

یکی از نشانه‌های تدبر و تحقیق و رسیدن به الله، ذات و نفس انسان است.

(تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکم)

به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه خداوند با اموال و جان‌هایتان جهاد کنید.

سوره صف (61): آیه 11

در اینجا (أَنْفُسِ) به چه معناست؟! همچنین در آیه دیگر وارد شده است:

(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیراً لِأَنْفُسِکم)

بنا بر این تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید، و گوش دهید و اطاعت نمائید و انفاق کنید که برای شما بهتر است.

سوره تغابن (64): آیه 16

همچنین آیه دیگر می‌فرماید:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ نارا)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌ها است نگاه دارید.

سوره تحریم (66): آیه 6

و:

(وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّه هُوَ خَیرا)

و (بدانید) آنچه را از کارهای خیر برای خود از پیش می‌فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگ‌ترین پاداش خواهید یافت.

سوره مزمل (73): آیه 20

و:

(وَ ما یخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یشْعُرُون)

جز خودشان را فریب نمی‌دهند (اما) نمی‌فهمند.

سوره بقره (2): آیه 9

و:

(أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِر وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکم)

آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمائید.

سوره بقره (2): آیه 44

در تمام این موارد کلمه (أَنْفُسَ) و نفس به معنای جان آمده است.

(یا قَوْمِ إِنَّکمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکمْ بِاتِّخاذِکمُ الْعِجْل)

ای قوم شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید.

سوره بقره (2): آیه 54

و:

(وَ لکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُون)

بلکه به خود ستم می‌نمودند!

سوره بقره (2): آیه 57

مشاهده کنید (أَنْفُسَ) در تمام این موارد به معنای خود و نفس آمده است. در آیه مباهله هم به قرینه این آیات (أَنْفُسَ) به معنای جان و خود رسول گرامی اسلام است. مهم‌تر اینکه در کتاب «صحیح مسلم» وارد شده است:

«وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآیةُ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ) دَعَا رسول اللَّهِ عَلِیا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَینًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِی»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1871، ح 2404

آقای «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه حرانی» متوفای 774 هجری در کتاب «تفسیر القرآن العظیم» روایتی در این زمینه بیان کرده است. گفتنی است علمای اهل سنت معتقدند این کتاب تفسیر یکی از بهترین تفاسیری است که در تاریخ اسلام نوشته شده است.

«فغدا رسول الله فأخذ بید علی وفاطمة والحسن الحسین»

سپس می‌نویسد:

«وفیهم نزلت (تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم) قال جابر (أنفسنا وأنفسکم) رسول الله وعلی بن أبی طالب (وأبناءنا) الحسن والحسین (ونساءنا) فاطمة»

«حاکم نیشابوری» این روایت را آورده و در مورد سند آن می‌گوید:

«صحیح علی شرط مسلم ولم یخرجاه»

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 1، ص 372، باب آل عمران: (59 - 63) إن مثل عیسی... ..

همچنین در کتاب «الکشاف» اثر «زمخشری» متوفای 538 هجری که یکی از کتب معتبر تفسیری اهل سنت است و اهل سنت برای او احترام زیادی قائل هستند، روایتی در این زمینه بیان شده است.

«زمخشری» در جلد اول صفحه 397 زمانی که این عبارت را می‌آورد، توضیحات مفصلی در مورد نصاری نجران می‌دهد و در آخر می‌گوید:

«وفیه دلیل لا شیء أقوی منه علی فضل أصحاب الکساء علیهم السلام»

دلیلی قوی‌تر از آیه مباهله در فضیلت اصحاب کساء (علیهم السلام) نداریم.

«وفیه برهان واضح علی صحة نبوة النبی»

این آیه برهان و دلیل روشنی بر صحت نبوت نبی اکرم است.

الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، ج 1، ص 397، ح 171

علمای شیعه با این آیه بر احقیت امیرالمؤمنین بر امامت استدلال می‌کنند. امیرالمؤمنین که برای اثبات نبوت نبی گرامی اسلام و صداقت و صحت سخن پیغمبر اکرم می‌رود، آیا این فرد شایسته نیست؟! اصلاً ما روایات که در خصوص امیرالمؤمنین وارد شده است، مانند:

« أخی و وصیی و خلیفتی فیکم»

البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاى516هـ)، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن (تفسير البغوي)، ج3، ص400، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

و:

«أنت امام کل مؤمن ومؤمنة»

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، رده: مصادر سیره پیامبر وائمه (ع)، خطی: خیر، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، سال چاپ: ربیع الثانی 1414، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی، ص 61، ح 31

و:

«أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652

را که آقایان اهل سنت با سندهای صحیح آورده‌اند نداشته باشیم، آقای «ألبانی» که از او به «بخاری دوران» تعبیر می‌کنید در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» جلد 5 صفحه 522 روایت را صحیح دانسته است. بازهم در کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» وارد شده است:

«علی منی وأنا منه وهو ولی کل مؤمن من بعدی»

السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 564، ح 1187

این روایت معتبر و حسن است. «حاکم نیشابوری» در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه110 و صفحه 133 می‌گوید: روایت صحیح است.

ما اصلاً با این روایات کاری نداریم. همچنین به حدیث غدیر و حدیث منزلت هم کاری نداریم. اگر خداوند عالم امامت را به عهده خود مردم گذاشته باشد و ما هم معتقد به:

«حَسْبُنَا کتَابُ اللَّهِ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1612، ح 4169

باشیم، می‌بینیم که خداوند عالم برای اثبات نبوت نبی گرامی اسلام و صداقت آن بزرگوار امیرالمؤمنین را انتخاب می‌کند. آیا این برای ولایت و خلافت بعد از پیغمبر اکرم شایستگی دارد، یا کسانی که این فضیلت را ندارند؟!

البته ما بارها گفتیم که بحث‌های ما بحث‌های علمی است و شاید بیش از هزار بار در این شبکه و شبکه‌های دیگر اعلام کردیم که اهانت به مقدسات اهل سنت را گناهی بزرگ بلکه نابخشودنی می‌دانیم. این کار فتنه بزرگی است و به تعبیر قرآن کریم:

(وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل)

و فتنه از کشتار هم بدتر است!

سوره بقره (2): آیه 191

این بحث‌ها، بحث‌های علمی است و به تعبیر «شهید مطهری (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «امامت و رهبری» صفحه 21: "بحث‌های علمی با علم و منطق و خرد سروکار دارد."

زمانی که این آقایان می‌خواهند آیه‌ای را مقایسه کنند چنان سروصدا به راه می‌اندازند که گویا شق القمر کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند: ای مردم! تدبر کنید. عقلتان کجا رفته است؟! این هم جواب این افراد هست. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

حضرت استاد از شما متشکرم. یکی از موضوعاتی که با نزدیک شدن به ایام محرم می‌بینیم شبکه‌های وهابی و صهیونیستی و کسانی که به صراحت از داعش حمایت می‌کردند مطرح می‌کنند، قضیه بحث علم غیب نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

همچنین شبهاتی که پیرامون شهادت امام حسین (علیه السلام) مطرح می‌کنند مبنی بر اینکه اگر امام حسین می‌دانستند که شهید می‌شوند، چرا به آن منطقه رفتند؟!

از آنجایی که ما در برنامه‌های خود وقتی می‌خواهیم به موضوعی بپردازیم به صورت مبنایی به آن می‌پردازیم، به عنوان سؤال اول می‌خواهم بپرسم که دیدگاه سرکرده‌های وهابی و تئوریسین‌های وهابیت در مورد بحث علم غیب چیست؟!

موضوع: دیدگاه سران وهابیت در خصوص علم غیب

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

نکته خوبی است. ما در یکی از این جلسات هم به بینندگان عزیزمان قول دادیم که در رابطه با علم غیب از دیدگاه قرآن، سنت و علمای شیعه و اهل سنت مفصل بحث کنیم.

در حال حاضر که ایام عاشورا در پیش است، وهابیت از چند هفته قبل شروع به طرح شبهات کردند و ادعا می‌کنند که اگر امام حسین می‌دانستند شهید می‌شوند، چرا به کربلا رفتند؟! وقتی که ایشان می‌دانستند، کار ایشان خودکشی است و خودکشی هم خلاف شرع است.

(وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکة)

و خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!

سوره بقره (2): آیه 195

بنده اولاً همانطور که حضرتعالی هم اشاره کردید به این قضیه می‌پردازم. دوستان عزیز شیعه و اهل سنت همچنین آن دسته از افرادی که ادعا می‌کنند سلفی هستند یا طرفدار سلفیت هستند، از همگان تقاضا و خواهش می‌کنم به این بحث دقت کنند.

حرف سرکرده‌های وهابی را گوش کنید، حرف قرآن کریم را کنار حرف این افراد بگذارید و سپس به حرف بزرگان و اعاظم اهل سنت مراجعه کنید و ببینید حرف این افراد با قرآن کریم تطبیق می‌کند، یا خیر. در شبکه‌های وهابی مرتب ادعا می‌کنند شیعه کافر است، زیرا معتقد به علم غیب هست. آن‌ها غالی هستند و صفت خدایی را در ائمه خود مطرح می‌کنند. این کفر و شرک است!

در کتاب «تفسیر آیات من القرآن الکریم» اثر « محمد بن عبدالوهاب» جلد پنجم صفحه 56 به آیه شریفه:

«وأما قوله تعالی: (قل لا أقول لکم عندی خزائن الله) إلی قوله: (لتستبین سبیل المجرمین) ففیها مسائل: الأولی: أمر الله سبحانه رسوله أن یخبرهم بأنه بریء ممن ادعی خزائن الله»

سپس می‌نویسد:

«الثانیة: إخبارهم البراءة ممن ادعی علم الغیب»

دوما: خداوند عالم در این آیه اعلام برائت کرده است از کسی که ادعای علم غیب کند.

عزیزان دقت کنید که این افراد چگونه مطالب را وارونه نشان می‌دهند. همچنین در این کتاب جلد اول صفحه 195 وارد شده است:

«و افترض الله علی جمیع العباد الکفر بالطاغوت و الإیمان بالله»

خداوند بر جمیع بندگان ایمان به خداوند و کفر به طاغوت را واجب کرده است.

سپس می‌نویسد:

«و من ادعی شیئا من علم الغیب»

کسی که چیزی از علم غیب را ادعا کند، کافر است.

تکفیر او واجب است و خداوند آن را واجب کرده است. همچنین در کتاب «فتاوی اللجنة الدائمة» مطلب دیگری در این خصوص وارد شده است.

ما در عربستان سعودی دو گروه علمی داریم؛ گروه اول گروه علمی هیئت کبار علماست که حدود 26- 27 نفر هستند و توسط سلطان معین می‌شود.

گروه دوم هم لجنه دائم افتاء یا گروه افتاء و فتوای آن‌هاست که معمولا پنج نفر بیشتر نیستند و در رأس آن هم مفتی اعظم هست. سابقاً «بن باز» مفتی اعظم عربستان سعودی بود و الآن هم «آل شیخ» است. فتاوی لجنه دائم افتاء را آقای «دویش» در بیست و سه جلد چاپ کرده است. ما در سال 1382 که به طائف رفتیم و با مفتی اعظم بحث مفصلی داشتیم، یکی از هدایای ایشان به ما همین کتاب بود و ما از آن استفاده‌های زیادی کردیم. در جلد اول وارد شده است:

«ادعاء علم الغیب کفر»

ادعای علم غیب کفر است.

الکتاب: فتاوی اللجنة الدائمة - المجموعة الأولی، المؤلف: اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، الناشر: رئاسة إدارة البحوث العلمیة والإفتاء - الإدارة العامة للطبع – الریاض، ج 1، ص 141، فتوی رقم (5034)

ما تصمیم نداریم کلیپ پخش کنیم، اما عزیزان خوب دقت کنند به دلیل اینکه جناب آقای حسینی کلیپ را در برنامه من پخش کردند. من از بینندگان عزیز پوزش می‌طلبم، اما در یکی از این شبکه‌ها جناب آقای «سجودی» ادعا کرده است:

"هرکسی بگوید پیغمبر اکرم از گذشته و آینده خبر داشت، ما حرف او را به شدت رد می‌کنیم و آن عالم را جاهل می‌دانیم و از خر هم خر تر می‌دانیم! هیچکسی از علمای ما چنین حرفی نزده است. شما حرف در دهان ما می‌گذارید!"

دوستان عزیز مشاهده کنید که او چه تعبیری دارد، حتی نقل آن هم برای ما سخت است!!

مجری:

حضرت استاد گاهی اوقات شبکه‌های وهابی برای مشوش کردن ذهن بینندگان و مخاطبین خودشان به برخی آیات استناد می‌کنند و آیات دیگر را در مورد علم غیب کنار می‌گذارند و هیچ اشاره‌ای نسبت به آن آیات ندارند. لطفا بفرمایید قرآن کریم درباره بحث علم غیب چه می‌فرماید؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دوستان عزیز ! قرآن یک کتاب تربیتی است، کتاب درسی نیست که ما بگوییم فصل به فصل است . در هر فصل از آن چه مطالبی بیان شده است. قرآن کتابی تربیتی است که در مقاطع مختلف و به مناسبت‌های مختلف آیاتی در آن نازل شده است که پیغمبر اکرم برای مردم قرائت فرموده است.

چه بسا یک موضوع در چندین جای قرآن کریم به مناسبت‌های مختلف تکرار شده است. قضیه حضرت موسی و قضیه حضرت عیسی در قرآن کریم بارها تکرار می‌شود.

همچنین خداوند عالم یک مطلبی را در یک سوره گفته است که در سوره دیگر مکمل آن آمده است. به عنوان مثال در یک آیه می‌فرماید:

(اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ موتها)

خداوند ارواح را به هنگام "مرگ" قبض می‌کند.

سوره زمر (39): آیه 42

قبض روح در دست خداوند است و (وهابیت می‌گویند:) هیچکس حتی عزرائیل هم توانایی قبض روح ندارد! حال آنکه در آیه دیگر می‌فرماید:

(قُلْ یتَوَفَّاکمْ مَلَک الْمَوْتِ الَّذِی وُکلَ بِکمْ ثُمَّ إِلی رَبِّکمْ تُرْجَعُون)

بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده (روح) شما را می‌گیرد، سپس به سوی پروردگارتان باز می‌گردید.

سوره سجده (32): آیه 11

إلی ماشاءالله مشابه این آیات را داریم که این آیات مکمل یکدیگر هستند. ما اگر بخواهیم قرآن کریم را ملاک قرار دهیم، باید تمام قرآن کریم را بررسی کنیم و در یک موضوع تمام آیات را دسته‌بندی کنیم و سپس نتیجه بگیریم. همانند اینکه:

(لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ)

به نماز نزدیک نشوید.

را بگیریم و:

(وَ أَنْتُمْ سُکاری)

در حالی که مست هستید.

سوره نساء (4): آیه 43

را فراموش کنیم. حال این آیه به صورت متصل است، اما در بعضی از آیات به صورت منفصل است. مشاهده کنید آنچه بنده به آن رسیدم این است که آیات قرآن کریم در رابطه با علم غیب چهار دسته هستند. در بعضی موارد وارد شده است:

(قُلْ لا یعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیبَ إِلاَّ اللَّه)

بگو کسانی که در آسمان و زمین هستند از غیب آگاهی ندارند جز خدا.

سوره نمل (27): آیه 65

همچنین در سوره مبارکه حشر آیه 22 وارد شده است:

(هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیم)

او خدایی است که معبودی جز او نیست، از پنهان و آشکار آگاه است، و او رحمان و رحیم است.

سوره حشر (59): آیه 22

دسته دوم رسول گرامی اسلام است که خداوند متعال می‌فرماید:

(قُلْ لا أَقُولُ لَکمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیب)

بگو من نمی‌گویم خزائن خدا نزد من است و از علم غیب آگاه هستم.

سوره انعام (6): آیه 50

همچنین در آیه دیگر وارد شده است:

(قُلْ ما کنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِی ما یفْعَلُ بِی وَ لا بِکم)

بگو: من پیامبر نوظهوری نیستم، و نمی‌دانم خداوند با من و با شما چه خواهد کرد؟

(إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِیرٌ مُبِین)

من تنها از چیزی پیروی می‌کنم که بر من وحی می‌شود، و جز بیم دهنده آشکاری نیستم.

سوره أحقاف (46): آیه 9

(وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ )

سوره اعراف (7): آیه 188

وهابیت به کرات به این آیه سوره مبارکه اعراف استناد می‌کنند. در این آیه وارد شده است: اگر من علم غیب می‌دانستم، خیر زیادی را به طرف خودم جلب می‌کردم و هیچ بدی به من نمی‌رسید.

دسته سوم که آقایان وهابی از آن غفلت کردند، سوره مبارکه آل عمران آیه 179 است. خداوند می‌فرماید:

(وَ ما کانَ اللَّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ وَ لکنَّ اللَّهَ یجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یشاءُ)

و ممکن نبود که خداوند شما را از اسرار نهان آگاه سازد ولی خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد برمی‌گزیند.

سوره آل عمران (3): آیه 179

مشاهده کنید در کتاب «تفسیر بحر المحیط» که یکی از کتب معتبر اهل سنت است و متعلق به «أبو حیان أندلسی» است، در جلد سوم صفحه 132 وارد شده است:

«(وَلَکنَّ اللَّهَ یجْتَبِی) أی: یختار ویصطفی (مِن رُّسُلِهِ مَن یشَاء)

سپس می‌نویسد:

«فیطلعه علی ما شاء من المغیبات»

آنچه خداوند عالم از علم غیب بخواهد، به پیغمبرانش اطلاع می‌دهد.

«فاطلاع الرسول علی الغیب هو باطلاع الله تعالی بوحی إلیه»

اگر پیغمبر از غیب خبر می‌دهد، به خاطر این است که خداوند عالم به او خبر داده است.

«لا من جهة اطلاعه نفسه من غیر واسطة»

نه اینکه پیغمبر اکرم خود بدون اتصال به وحی از غیب خبر داده باشد.

تفسیر البحر المحیط، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ -2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق 1) د.زکریا عبد المجید النوقی 2) د.أحمد النجولی الجمل، ج 3، ص 132، باب آل عمران: (179) ما کان الله... ..

این همان حرفی است که علمای ما می‌گویند. ما هم بارها در اینجا گفتیم که اگر کسی بگوید ائمه اطهار (علیهم السلام) یا انبیاء از پیش خودشان علم غیب دارند، کفر است.

علم غیب دارند بتعلیم الله تبارک و تعالی، علم غیب دارند بإلهام من الله، علم غیب دارند بوحی من الله. مهم‌ترین این آیات سوره مبارکه جن آیه 26 است.

(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ)

عالم الغیب او است، و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانی که از آن‌ها راضی است.

سوره جن (72): آیات 26 و 27

حال به دلیل اینکه در رابطه با این آیه شریفه مطلب زیاد است، این آیه در ذهن مبارک دوستان باشد. این قوی‌ترین آیه است در مورد اینکه انبیاء از علم غیب باخبر هستند. آقای «محمد بن عبدالوهاب» و آقای «سجودی»! ملاحظه کنید این آیه از قرآن کریم است.

(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ)

این آیه را کنار آیاتی بگذارید که می‌فرماید: (عالِمُ الْغَیبِ وَ الشَّهادَةِ)، سپس نتیجه بگیرید. دسته سوم از آیات اخباری است که خود پیامبران الهی از غیب داشتند. خیلی واضح است که پیامبران الهی با وحی من الله از غیب خبر دادند. حضرت نوح می‌فرماید:

(إِنَّک إِنْ تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبادَک وَ لا یلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کفَّارا)

اگر آن‌ها را بگذاری بندگانت را گمراه می‌کنند، و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی‌آورند.

سوره نوح (71): آیه 27

آقای «آلوسی» که به تعبیر «زرکلی» سلفی العقیده است، در کتاب «تفسیر روح المعانی» جلد 29 می‌نویسد:

(وَ لا یلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کفَّارا)

سپس می‌نویسد:

«وقد علم کل ذلک بوحی»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 29، ص 80، باب نوح: (27) إنک إن تذرهم... ..

اگر حضرت نوح می‌فرماید: این افراد در آینده نسلی غیر از کفار در جامعه اضافه نمی‌کنند، حضرت نوح بوحی من الله خبر می‌دهد. پیغمبر اکرم می‌فرماید: این افراد در آینده چنین هستند.

همچنین آقای «فخر رازی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 30 همین تعبیر را می‌آورد و می‌نویسد:

«أما النص فقوله تعالی: (وَأُوحِی إِلَی نُوحٍ أَنَّهُ لَن یؤْمِنَ مِن قَوْمِک إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَن)»

التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 30، ص 130، باب نوح: (27) إنک إن تذرهم... ..

در رابطه با حضرت یوسف و خوابی که عزیز مصر دیده بود مبنی بر اینکه هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را خوردند مطالبی وارد شده است. وقتی برای تعبیر خواب به حضرت یوسف مراجعه کردند، حضرت فرمود: شما هفت سال زراعت می‌کنید و هرچه زراعت کردید را در سنبل قرار دهید، مگر اندکی که برای خورد و خوراک شماست. بعد از آن هفت سال قطحی می‌آید که باید از آنچه اندوخته‌اید در این هفت سال استفاده کنید.

آقای «طبری» در کتاب «تفسیر جامع البیان» که یکی از کتب تفسیر معتبر اهل سنت است، مطالبی در این زمینه آورده است. آقای «ابن تیمیه حرانی» می‌گوید: «تفسیر طبری» و «تفسیر ابن ابی حاتم» کتبی است؛

«و تفاسیرهم متضمنة للمنقولات آلتی یعتمد علیها فی التفسیر»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 179، فصل قال الرافضی البرهان الحادی و العشرون

در کتاب «تفسیر طبری» وارد شده است:

«وهذا خبر من یوسف علیه السلام للقوم عما لم یکن فی رؤیا ملکهم ولکنه من علم الغیب الذی آتاه الله دلالة علی نبوته وحجة علی صدقة»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 12، ص 232، باب یوسف: (49) ثم یأتی من... ..

در این روایت وارد شده است که پیشگویی حضرت یوسف به وحی الهی و علم غیب بوده است.

مجری:

این همان خوابی است که هفت گاو لاغر هفت گاو چاق را خوردند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله، همان خوابی است که عزیز مصر دیده بود و حضرت یوسف را برای تعبیر آن از زندان آوردند. واضح‌تر از همه این است که حضرت مسیح می‌فرماید:

(وَ أُنَبِّئُکمْ بِما تَأْکلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکم)

و از آنچه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم.

سوره آل عمران (3): آیه 49

حضرت عیسی چطور به این علوم دست پیدا کرده است؟! آیا این علم غیب هست یا علم غیب نیست؟! این افراد ادعا می‌کنند که هرکسی بگوید پیغمبر اکرم علم غیب دارد جاهل و کافر است!! آیا نستجیر بالله «محمد بن عبدالوهاب» حاضر است نسبت به حضرت عیسی چنین ادعایی داشته باشد (و ایشان را کافر بداند؟!)

آقای «ابن بطال» یکی از علمای بزرگ اهل سنت و اولین کسی است که برای «صحیح بخاری» شرح نوشته است. او در کتاب خود جلد 10 می‌نویسد:

«ویجوز أن یکون جعل الله لهما إلی علم ذلک سبیلاً کما جعل لکثیر من أنبیائه السبیل إلی کثیر من علم الغیب»

او همین آیه شریفه را مطرح می‌کند و می‌گوید:

«وقد أخبر الله عن عیسی ابن مریم أنه قال لبنی إسرائیل: (وَأُنَبِّئُکم بِمَا تَأْکلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکمْ) [آل عمران: 49]، وقد أخبر نبینا بکثیر من علم الغیب»

خداوند به عیسی بن مریم خبر داد که خطاب به بنی اسرائیل بگوید: و از آنچه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم. به پیغمبر اکرم هم بسیاری از علم غیب را خبر داده است.

شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک بن بطال البکری القرطبی، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1423 هـ - 2003 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ج 10، ص 201، ح 64

آقای «نووی» که از او به فقیه الأمة تعبیر می‌کنند، در کتاب «تهذیب الأسماء و اللغات» جلد دوم می‌نویسد:

«ومنها إخباره بالمغیبات»

خبردادن حضرت عیسی به غیب‌ها.

«قال الله تعالی إخبارًا عنه: {وَأُنَبِّئُکم بِمَا تَأْکلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکمْ}»

خداوند عالم از قول حضرت عیسی نقل می‌کند: و از آنچه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم.

لکتاب: تهذیب الأسماء واللغات، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، عنیت بنشره وتصحیحه والتعلیق علیه ومقابلة أصوله: شرکة العلماء بمساعدة إدارة الطباعة المنیریة، یطلب من: دار الکتب العلمیة، بیروت – لبنان، (تخریج الأحادیث وتخریج أسماء الرجال لـ مصطفی عبد القادر عطا، ولی است فی المطبوع)، ج 2، ص 47، ح 483

از این واضح‌تر و روشن‌تر بیان کنیم؟! خداوند متعال در سوره مبارکه روم می‌فرماید:

(غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیغْلِبُون)

رومیان مغلوب شدند. (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد، اما آن‌ها بعد از مغلوبیت به زودی غلبه خواهند کرد.

سوره روم (30): آیات 2 و 3

آقای «فخر رازی» در کتاب «تفسیر الکبیر» جلد هفتم صفحه 163 به صراحت می‌گوید:

«وقد وقع مخبره علی موافقته، فکان هذا إخباراً عن الغیب وهو معجز»

التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 7، ص 163، باب آل عمران: (12) قل للذین کفروا... ..

غلبه کردن روم، اخبار نبی گرامی اسلام از غیب است. جناب آقای حسینی ما در رابطه با پیغمبر اکرم آیات زیادی داریم که ان‌شاءالله اگر فرصت شد، در رابطه با سوره مبارکه تحریم مطالبی را خدمت عزیزان بیان خواهیم کرد. در ابتدای سوره تحریم وارد شده است که حضرت بعضی از مسائل را به همسران خود خبر می‌دهد:

(قالَتْ مَنْ أَنْبَأَک هذا قالَ نَبَّأَنِی الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ)

گفت چه کسی تو را از این راز آگاه ساخته؟ فرمود: خدای عالم و آگاه مرا آگاه ساخت!

سوره تحریم (66): آیه 3

این موارد متعدد است. دوستان عزیز ما اوایل کتاب «صحیح مسلم» را باز می‌کردیم و به مردم نشان می‌دادیم و روایت می‌خواندیم.

وهابیت ادعا می‌کردند که آقای قزوینی خود چیزی نوشته است و وسط کتاب گذاشته است! ایشان جلد کتاب را نشان می‌دهد و سپس صفحه‌ای که خود آن را نوشته است نشان می‌دهد!

ولی این آیات، آیات الهی است و قرآن کریم هم در منازل همه مردم است. بحمدلله امروزه این مطالب در اینترنت وجود دارد، در نرم افزارهای علوم اسلامی ازقبیل «الجامع الکبیر»، «مکتبه اهلبیت» و دیگر نرم افزارها موجود است. ما جلد و صفحه کتاب را نشان می‌دهیم و حتی یک مورد هم نبوده است که جلد و صفحه کتاب را نشان ندهیم. آفتاب آمد دلیل آفتاب!

مجری:

حضرت استاد از شما ممنونم. فکر می‌کنم آیات مشخص و واضح بود، بخصوص زمانی که در کنار هم قرار بگیرند دلالت آیات قرآن کریم کاملاً مشخص می‌شود.

نظر بزرگان و علمای اهل سنت در تفسیر این آیات چیست؟! این سؤال دیگر برای کسانی که از اهل سنت به دنبال حقیقت هستند یا آقایان وهابی کار را محکم‌تر خواهد کرد. علمای اهل سنت در تفسیر این آیات چه گفتند و نظرشان راجع به علم غیب انبیاء چه بود؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دوستان توجه کنند که ما آیات را بسیار واضح و روشن خواندیم. اگر آقایان در ترجمه آیات هم نگاه کنند، ترجمه آیاتی مانند:

(غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیغْلِبُون)

و:

(وَ أُنَبِّئُکمْ بِما تَأْکلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکم)

کاملاً روشن و واضح است. اگر کسی سواد پنجم ابتدایی هم داشته باشد و این آیات را بخواند مسئله بر او روشن خواهد شد.

از میان بزرگان اهل سنت آقای «بیضاوی» متوفای 691 هجری کتابی به نام «تفسیر بیضاوی» دارد که جزء تفاسیر مورد اعتماد اهل سنت است. او در جلد پنجم در تفسیر آیه 26 از سوره مبارکه جن:

(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول)

عالم الغیب او است، و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانی که از آنها راضی است.

سوره جن (72): آیات 26 و 27

می‌نویسد:

«وکرامات الأولیاء علی المغیبات إنما تکون تلقیا عن الملائکة کاطلاعنا علی أحوال الآخرة بتوسط الأنبیاء»

اولیاء کرامت و آگاهی بر مطالب غیبی دارند که در حقیقت از ملائکه گرفته شده است، همانند اطلاعات ما بر احوال آخرت توسط انبیاء.

تفسیر البیضاوی، اسم المؤلف: البیضاوی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 5، ص 402، باب الجن: (27) إلا من ارتضی... ..

آقای «قرطبی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت است، متوفای 671 هجری است و گفته شده است که کتاب «تفسیر القرطبی» خلاصه تفاسیر شش قرن اول اسلام است. او در کتاب «تفسیر» خود جلد نوزدهم ذیل همین آیه می‌نویسد:

«فإنه یطلعه علی ما یشاء من غیبه»

خداوند عالم پیغمبرش را بر غیبش مطلع می‌کند.

شما حرف‌های علمای اهل سنت را کنار حرف این شخص بگذارید و ببینید قضیه چیست.

«لیکون ذلک دالا علی نبوته»

علم غیب پیامبران یکی از نشانه‌های صداقت آن‌هاست.

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 19، ص 27، باب الجن: (26) عالم الغیب فلا... ..

اصلاً علم غیب نه تنها بر پیامبران جایز است، بلکه این علم غیب دلیل بر نبوتشان است. حال کارشناس شبکه وهابی می‌گوید که اگر کسی مدعی علم غیب باشد، کافر است! ایشان در جلد هفتم به صراحت می‌گوید:

«فالله تعالی عنده علم الغیب وبیده الطرق الموصلة إلیه لا یملکها إلا هو فمن شاء إطلاعه علیها أطلعه ومن شاء حجبه عنها حجبه ولا یکون ذلک من إفاضته إلا علی رسله»

علم غیب در دست خداوند عالم است و بر هرکسی بخواهد دریچه علم غیب را باز می‌کند و او را آگاه می‌کند و هرکسی را هم بخواهد از آن محروم می‌کند.

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 7، ص 2، باب الأنعام: (59) وعنده مفاتح الغیب... ..

ان‌شاءالله زمانی که به روایات شیعه هم رسیدیم، بیان می‌کنیم که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: علم غیب در دست خداوند عالم است. اگر خداوند اراده کند ما علم غیب می‌دانیم و اگر اراده نکند و نخواهد ما نمی‌دانیم.

ما تابع همین روایات صحیحی هستیم که «مرحوم کلینی» و دیگران در منابع شیعه آورده‌اند. «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 4 می‌گوید:

«لا یطلع أحدا من خلقه علی شیء من علمه إلا مما أطلعه تعالی علیه»

کسی از علم غیب الهی خبر ندارد، مگر آن مقداری که خداوند عالم او را مطلع کند.

«(عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحدا إلا من ارتضی من رسول)»

سپس می‌نویسد:

«وهذا یعم الرسول الملکی والبشری»

پیامبران رسول ملکی و بشری هم علم غیب می‌دانند.

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 4، ص 434، باب الجن: ( 25 – 28) قل إن أدری... ..

پیامبران ملکی همانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و دیگر ملائکه هستند. آقای «ابن حجر عسقلانی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 852 هجری است. نقل شده است که اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر هستند؛ «ابن حجر»، «ذهبی»، «مزی» و «زین الدین عراقی». این چهار نفر جزء استوانه‌های اصلی اهل سنت هستند. از کلمات «ابن حجر» به عنوان کلمات فصل الخطاب تعبیر می‌کنند و حافظ علی الاطلاق تنها به «ابن حجر عسقلانی» منحصر است. او در کتاب «فتح الباری شرح صحیح البخاری» جلد 9 صفحه 203 آیات را می‌آورد و می‌نویسد:

«(قل لا یعلم من فی السماوات والأرض الغیب الا الله) وقوله لنبیه (قل لا أملک لنفسی نفعا ولا ضرا إلا ما شاء الله)، (ولو کنت أعلم الغیب لاستکثرت من الخیر)»

سپس می‌نویسد:

«وسائر ما کان النبی یخبر به من الغیوب بإعلام الله تعالی إیاه لا أنه یستقل بعلم ذلک»

اگر پیغمبر اکرم از علم غیب خبر می‌دهد با تعلیم و وحی الهی است، نه اینکه از پیش خود چیزی بگوید.

«(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی)»

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 9، ص 203، ح 4852

او در جلد 11 صفحه 347 بسیار مفصل بحث می‌کند و می‌گوید:

«وفیه دلالة علی جواز اطلاع الولی علی المغیبات باطلاع الله تعالی له»

این آیات و روایات دلالت می‌کند بر جواز اطلاع ولی بر مغیبات.

در اینجا ولی آمده نه پیغمبر ؛ حتی کسی که از اولیاء خداوند باشد و بنده صالح خدا باشد، خداوند عالم او را به غیب مطلع می‌کند. او سپس آیه را می‌آورد:

«(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی)»

و می‌نویسد:

«فإنه لا یمنع دخول بعض اتباعه معه بالتبعیة»

بعضی از پیروان پیغمبر هم می‌توانند به تبع او از علم غیب خبر داشته باشند.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 11، ص 347، ح 6137

حال ما خواهیم گفت که «ابن تیمیه» می‌گوید: علم غیبی که ابوبکر و عمر و عثمان و اتباع آن‌ها داشتند، چندین برابر علم غیبی بود که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داشت!

شاید وهابیت «ابن حجر» را قبول نداشته باشند، اما «ابن تیمیه» را قبول دارند. حرف «ابن تیمیه» را کنار حرف «محمد بن عبدالوهاب»، «سجودی» و دیگر کارشناسان شبکه‌های وهابی بگذارید که هرروز کفر شیعه را ثابت می‌کنند! آن‌ها ادعا می‌کنند که شیعیان غلو می‌کنند و صفت خدایی را برای ائمه قائل هستند ! شرک و کفر است!

مجری:

حضرت استاد! آیا اهل سنت روایت صحیح السندی دارند که صحابه ادعا کرده باشند علم غیب دارند؟! با توجه به تفاسیری که گفته بودند پیروان انبیاء هم می‌توانند علم غیب داشته باشند، آیا روایتی دارند؟!

موضوع: اعتراف به علم غیب صحابه از سوی علمای اهل سنت

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

نکته زیبایی است. ما باید ببینیم در کتاب‌های صحیح اهل سنت در رابطه با علم غیب صحابه روایت صریح و صحیح دارند، یا خیر! در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2892 روایتی از «ابو زید عمرو بن اخطب» روایتی وارد شده است که می‌گوید:

«صلی بِنَا رسول اللَّهِ الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتی حَضَرَتْ الظُّهْرُ»

روزی پیغمبر اکرم نماز صبح خواند، سپس بالای منبر رفت و تا ظهر خطبه خواند.

«فَنَزَلَ فَصَلَّی ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتی حَضَرَتْ الْعَصْرُ»

حضرت از منبر آمد پایین نماز خواند و دومرتبه بالای منبر رفت و تا عصر خطبه خواند.

«ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّی ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتی غَرَبَتْ الشَّمْسُ»

حضرت از منبر پایین آمد نماز خواند و دومرتبه بالای منبر رفت و تا غروب خورشید خطبه خواند.

«فَأَخْبَرَنَا بِمَا کان وَبِمَا هو کائِنٌ»

پیغمبر اکرم از تمام گذشته و آینده ما را باخبر کرد.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 2217، ح 2892

«سجودی» ادعا می‌کند که هرکسی بگوید پیغمبر اکرم علم گذشته و آینده را می‌داند جاهل است. این کتاب «صحیح مسلم» است، درحالی‌که وهابیت ادعا می‌کنند بزرگان ما چنین چیزی نگفته‌اند و شما به ما دروغ می‌بندید! این کتاب «صحیح مسلم» است و روایت هم از صحابی پیغمبر اکرم است. به قول شما «صحیح مسلم» صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن کریم است. همچنین از «حذیفه» نقل شده است:

«أَنَّهُ قال أخبرنی رسول اللَّهِ بِمَا هو کائِنٌ إلی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»

پیغمبر اکرم از تمام اتفاقاتی که تا قیامت می‌افتد، مرا مطلع کرد.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 2217، ح 2891

اگر پیغمبر اکرم علم غیب ندارد، از کجا اتفاقات آینده را به حذیفه فرموده است؟! شاید نستجیر بالله ادعا کنید که «حذیفه» به پیغمبر اکرم افترا بسته است و کفر «حذیفه» را اثبات کنید. گاهی اوقات انسان می‌ماند که با چه فرهنگ و بیانی با این افراد صحبت کند.

همچنین بازهم در کتاب «صحیح مسلم» از «حذیفه» نقل شده است:

«والله إنی لَأَعْلَمُ الناس بِکلِّ فِتْنَةٍ هِی کائِنَةٌ فِیمَا بَینِی وَبَینَ السَّاعَةِ»

به خدا سوگند من آگاه‌ترین مردم هستم به تمام فتنه‌ها از الآن تا قیام قیامت.

«وما بِی إلا أَنْ یکونَ رسول اللَّهِ أَسَرَّ إلی فی ذلک شیئا لم یحَدِّثْهُ غَیرِی»

اسراری که من از آن مطلع هستم را پیغمبر اکرم به من فرموده است و به احدی غیر از من نفرموده است.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 2216، ح 2891

حال وهابیت در رابطه با «حذیفه» صاحب اسرار پیغمبر اکرم و صحابی رسول الله چه ادعایی دارند؟! او می‌گوید: من از تمام علم غیب و اتفاقات از الآن تا قیام قیامت باخبر هستم. در کتاب «جامع صحیح ترمذی» روایتی از «ابو سعید خدری» نقل شده است که می‌گوید:

«صلی بِنَا رسول اللَّهِ یوْمًا صَلَاةَ الْعَصْرِ بِنَهَارٍ ثُمَّ قام خَطِیبًا فلم یدَعْ شیئا یکونُ إلی قِیامِ السَّاعَةِ إلا أخبرنا بِهِ حَفِظَهُ»

پیغمبر اکرم نماز عصر را خواندند، سپس بر منبر رفتند و تمام اتفاقاتی که تا قیام قیامت می‌افتد را به ما خبر دادند و هرکسی به اندازه استعداد خود این مطالب را حفظ کرد.

او سپس نقل می‌کند برخی مطالبی که پیغمبر اکرم به ما خبر داده بود را حفظ کردیم. آقای «ترمذی» در مورد سند روایت می‌گوید:

«وَهَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ»

«حذیفه»، «ابو مریم»، «ابو زید» و «مغیرة بن شعبة» را نقل می‌کند که آن‌ها خبر دادند ما علم غیب می‌دانیم. «ابو زید عمرو بن أخطب»، «ابو مریم»، «مغیرة بن شعبة» گفتند:

«حَدَّثَهُمْ بِمَا هو کائِنٌ إلی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 4، ص 483، ح 2191

البته آقایان اهل سنت در مورد مطالب «ترمذی» توضیحات و توجیهاتی دارند، اما ما نفهمیدیم! ما تمام کتاب‌هایی که مصطلحات «ترمذی» را شرح دادند دیدیم، اما مشاهده کردیم که حتی دو کتاب هم با همدیگر همخوانی ندارند.

«حسن» رتبه پایین‌تری دارد و «صحیح» رتبه بسیار بالاتری دارد. اگر این روایت «حسن» است «صحیح» نیست و اگر «صحیح» است «حسن» نیست. آقایان گفتند: شاید این روایت یک سندی دارد که «صحیح» است و یک سندی دارد که «حسن» است.

ما هم می‌گوییم شاید چنین بوده است. هم این روایت با سند «حسن» آمده است و هم با سند «صحیح» آمده است. اما این قاعده در موارد دیگر صدق نمی‌کند. در مواردی که می‌گوید: غریب و صحیح صدق نمی‌کند.

مجری:

مجری:

استاد! حال که ثابت شد نبی گرامی اسلام به اذن خداوند متعال علم غیب می‌دانستند، در امور قضایی زمانی که مخاصمه‌ای می‌شد و باید بینه‌ای می‌آوردند آیا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به علم خودشان اعتنا می‌کردند و براساس آن حکم می‌کردند یا خیر؟!

موضوع: آیا پیغمبر اکرم در امور قضایی به علم غیب خود مراجعه می‌کردند؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سؤال بسیار زیبایی است. بنده بینندگان عزیزی که برنامه را می‌بینند یا تکرار برنامه را خواهند دید را قسم می‌دهم به هرچه که عقیده دارند به پاسخ این سؤال خوب دقت کنند.

ما بارها گفتیم ائمه اطهار و انبیاء الهی (علیهم السلام) علم غیب دارند، اما علم غیب برای آن‌ها تکلیف آور نیست. ائمه اطهار در مسائل تکلیفی به علم ظاهری عمل می‌کنند.

امام حسین (علیه السلام) اگر می‌داند شهید می‌شود، برای امام حسین تکلیف آور نیست. تکلیف این است که برای نجات اسلام باید شهید شوند؛ خواه علم غیب داشته باشند یا نداشته باشند. علم غیب امام حسین برای امام حسین تکلیف‌آور نیست که وقتی می‌دانند کشته می‌شوند نباید بروند.

در اینجا دو مسئله وجود دارد؛ مسئله اول در صحاح اهل سنت آمده است. ما ثابت کردیم که پیغمبر اکرم علم غیب داشته است و صحابه هم علم غیب داشتند. ملاحظه کنید در اینجا حضرت در حدیث 6566 می‌فرماید:

«إنما أنا بَشَرٌ وَإِنَّکمْ تَخْتَصِمُونَ إلی وَلَعَلَّ بَعْضَکمْ أَنْ یکونَ أَلْحَنَ بِحُجَّتِهِ من بَعْضٍ»

مراد از این روایت این است که پیغمبر اکرم می‌فرماید: شما برای فصل خصومت و قضاوت نزد من می‌آیید. دو نفر باهم دعوا دارند درحالی‌که یکی از آن‌ها قدرت بیان دارد و خیلی خوب استدلال می‌کند، اما دیگری زبان آنچنانی ندارد و نمی‌تواند از خود دفاع کند.

«وَأَقْضِی له علی نَحْوِ مما أَسْمَعُ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 6، ص 2555، ح 6566

من با توجه به بیانات مدعی و مدعی علیه قضاوت می‌کنم و ادله هرکدام قوی‌تر باشد به نفع او حکم می‌کنم. اگر کسی می‌داند که به اینجا آمده است و ادله دروغی بیان کرده است و مطالب را طوری وانمود کرده است که تشخیص دادم حق با اوست ، به عنوان مثال مالی را برای او تشخیص دادم که اگر این مال را ببرد به پاره‌ای از آتش برای او تبدیل خواهد شد. من قضاوت کردم، اما قضاوت من برمبنای ادله یا شهودی بود که گفتم. دو شاهد نزد پیغمبر اکرم می‌آورم و آن‌ها شهادت می‌دهند و حضرت برمبنای شهادت آن‌ها قضاوت می‌کند. اگر این شهادت دروغی بوده است و کسی هم که مال به دست او می‌رسد می‌داند تصاحب این مال بر مبنای نادرستی بوده است، این مال متعلق به او نیست و قطعه‌ای از آتش است.

ما همین عبارت را در کتب شیعیان داریم. در کتاب «کافی» اثر «کلینی» جلد هفت همین عبارت وارد شده است. امام صادق از قول پیغمبر اکرم فرمودند که حضرت می‌فرماید: قضاوت من بین شما با ادله و قسم است. بعضی افراد بیان خوبی دارند و ادله می‌چینند، اما بعضی دیگر بیان خوبی ندارند. هرکدام از شما که من بر حقانیت او حکم کردم و خودش می‌داند که حق نبوده است، مالی که با قضاوت من می‌گیرد قطعه‌ای از آتش جهنم است.

همچنین در کتاب «وسائل الشیعه» جلد 27 همین تعبیر از امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است.

نکته دیگری که در اینجا وجود دارد و تقاضا دارم عزیزان خوب دقت کنند، این است که وهابیت ادعا می‌کنند علی رغم اینکه امام حسین می‌دانست شهید می‌شود چرا به کربلا رفت؟!

ما در بحث جنگ جمل هنوز به جایی نرسیدیم، اما امیرالمؤمنین قبل از شروع جنگ جمل با اصحاب جمل اتمام حجت می‌کنند. گفتنی است که این اتمام حجت بعد از جنگ جمل صغیر است که در آن قبل از رسیدن امیرالمؤمنین تعداد زیادی از صحابه از جمله «سهل بن حنیف» کشته شدند و اموال بیت المال تصرف شد.

قبل از شروع جنگ جمل کبیر امیرالمؤمنین آمده است و می‌خواهد با اصحاب جمل اتمام حجت کند. در کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم وارد شده است که امیرالمؤمنین با «زبیر» صحبت کرد و اتمام حجت کرد، اما آن‌ها زیر بار سخنان حضرت نرفتند.

«فقال علی لأصحابه أیکم یعرض علیهم هذا المصحف وما فیه»

حضرت به اصحاب خود فرمود: کدام یک از شما حاضر است این قرآن را به دست بگیرد و به اصحاب جمل عرضه کند؟

حضرت می‌خواست به سپاهیان جمل بفرماید که هرچه خداوند در قرآن کریم فرموده است را قبول داریم. اگر شما هم قرآن را قبول دارید بیایید با هم کنار بیاییم. چرا دعوا و کشتار به راه بیندازیم!

«فإن قطعت یده أخذه بیده الأخری»

اگر دست راست او را قطع کردند، قرآن را در دست چپ خود بگیرد.

«وإن قطعت أخذه بأسنانه»

اگر هردو دست او را قطع کردند، قرآن را به دندان بگیرد.

«قال فتی شاب أنا»

در این حال جوانی بلند شد و گفت: من حاضرم بروم.

«فطاف علی علی أصحابه یعرض ذلک علیهم فلم یقبله إلا ذلک الفتی»

حضرت برای بار دوم و سوم هم خواسته خود را مطرح کرد، اما همین جوان بلند شد.

حضرت به او فرمود: اگر به آنجا بروی، کشته خواهی شد. اما او قبول کرد که برود.

«فأخذه بأسنانه حتی قتل»

قرآن را به دندان گرفت تا زمانی که کشته شد.

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 3، ص 41، باب أمر القتال

همچنین در کتاب «الکامل لابن اثیر» وارد شده است که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«قال علی أیکم یأخذ هذا المصحف یدعوهم إلی ما فیه فإن قطعت یده أخذه بیده الأخری فإن قطعت أخذه بأسنانه وهو مقتول»

حضرت فرمود: هرکسی می‌خواهد به جنگ با اصحاب جمل برود اگر دست راست او را قطع کردند باید قرآن را به دست چپ بگیرد و اگر دست چپ او را قطع کردند قرآن را به دندان بگیرد و کشته خواهد شد.

الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 3، ص 147، باب عدد قتلی الواقعة

جوانی گفت: یا امیرالمؤمنین من حاضر هستم. این جوان به طرف سپاهیان جمل رفت و در حالی که قرآن را به دندان گرفته بود شهید شد.

امیرالمؤمنین در اینجا می‌فرماید: هرکسی به جنگ با اصحاب جمل برود کشته خواهد شد و این جوان هم کشته می‌شود. آیا نستجیر بالله کشته شدن این جوان خودکشی محسوب می‌شود یا اتمام حجت است؟!

«سنن بیهقی» این قضیه را در جلد هشتم صفحه 181 نقل می‌کند و می‌نویسد پس از اینکه این جوان کشته شد، حضرت امیر المومنین فرمود:

«قد حل لکم قتالهم الآن»

الآن جنگ با اصحاب جمل برای شما جایز شد.

دو سپاه آرایش جنگی گرفتند؛

«فاقتتلوا قتالا شدیداً»

سنن البیهقی الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسی أبو بکر البیهقی، دار النشر: مکتبة دار الباز - مکة المکرمة - 1414 - 1994، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، ج 8، ص 181، ح 16552

به تعبیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» علی الأقل هفده هزار نفر و بنا به «تفسیر یعقوبی» سی هزار نفر کشته شدند.

ما از این آقایان سؤال می‌کنیم که این مطالب در کتب خودتان آمده است و کتاب «الکامل فی التاریخ» یکی از صحیح‌ترین کتب تاریخی است. «ابن اثیر» می‌گوید: من تلاش کردم در این کتاب تاریخی صحیح‌ترین و معتبرترین عبارت‌ها را داشته باشم.

امیرالمؤمنین خبر می‌دهند که هرکسی برود کشته خواهد شد و این جوان هم می‌رود و کشته می‌شود. آیا نستجیر بالله این عمل او خودکشی است یا برای دفاع از اسلام و اتمام حجت باید خون داد، کشته شد، شهید داد و به شهادت رسید.

این مطالب کاملاً واضح و روشن است. ما تا حدودی به این شبهه هم پاسخ دادیم، البته اگر فرصتی باقی باشد ما حرف‌های زیادی برای گفتن داریم. در رابطه با قضیه حضرت سیدالشهداء حرف‌های مفصلی داریم که ان‌شاءالله در برنامه‌های بعد به آن خواهیم پرداخت.

مجری:

ان‌شاءالله عزیزان ویژه برنامه محرم را هم دنبال کنند. ان‌شاءالله از پنجشنبه شب همین هفته آغاز خواهد شد و می‌توانید با ما همراه باشید. این برنامه از ساعت 20 الی 21:30 دقیقه هست. بیننده این برنامه هم باشید و ما را دنبال کنید. میان برنامه‌ای ببینیم و برگردیم به سراغ تماس‌های شما عزیزانی که پشت خط منتظر هستید برویم. با ما همراه باشید.

تماس بینندگان برنامه:

بینندگان عزیز از همراهی شما ممنونم. آقا محمد از پاکستان سلام علیکم و رحمة الله:

بیننده (آقا محمد از پاکستان – شیعه):

سلام علیکم خدمت مجری محترم و حاج آقای قزوینی.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

من از پاکستان زنگ می‌زنم و دو سؤال داشتم. سؤال اول بنده این است که در پاکستان قمه زدن خیلی رایج است. آیا حکم مذهب تشیع در این خصوص چیست؟!

سؤال دوم من این است که من مرض قند دارم و امسال نتوانستم روزه بگیرم، اما کفاره آن را دادم. آیا قضای روزه امسال بر من واجب است، یا خیر؟!

خداوند «شبکه جهانی ولایت» را تا ظهور امام زمان (ارواحنا له الفداء) استوار بسازد. یا علی مدد، مولا مدد. از همه شما تشکر می‌کنم.

مجری:

موفق باشید. یکی از سؤالاتشان این بود که گفتند: روزه قضا دارند، اما نمی‌توانند روزه خود را بگیرند.

البته باید بگویم که در روزهای زوج برنامه «زمزمه احکام» تنها مختص به بحث پاسخ به سؤالات فقهی است. برنامه رأس ساعت 18 آغاز می‌شود و در آنجا هم می‌توانید برنامه را دنبال کنید و اگر سؤالات فقهی دارید بیان کنید.

علی آقا از خوزستان سلام علیکم و رحمة الله:

بیننده (علی آقا از خوزستان – شیعه):

سلام عرض می‌کنم خدمت شما سالار گرامی آقای حسینی عزیز و همچنین فخر شیعیان آیت الله العظمی دکتر حسینی قزوینی. آقای حسینی عزیز به دلیل اینکه بینندگان زیادی پشت خط هستند، بنده سه نکته را سریعاً عرض می‌کنم. نکته اول این است که استاد اسم «ابو سعید خدری» را آوردند.

در وجاهت علمی آقایان این است که یک مرتبه آقای «ترشابی» از یکی از بینندگان اسامی چند تن از صحابه‌ای که شیعیان آن را قبول دارند، پرسید. زمانی که بیننده اسم «ابو سعید خدری» را برد، او پرسید» مگر شیعه «ابو سعید خدری» را قبول دارد؟! این هم وجاهت آقای «ترشابی» است که هنوز نمی‌داند شیعه کدام یک از اصحاب را قبول دارد.

نکته دوم حدیثی است که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَوَ اللَّهِ لَا تَسْأَلُونِّی عَنْ فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً وَ تَهْدِی مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُکمْ بِنَاعِقِهَا وَ سائق‌ها إِلَی یوْمِ الْقِیامَة»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 10، ص 125، ح 5

این روایت را برای آقای «پاچه بز» خواندند و او گفت: چه کسی این روایت را نقل کرده است؟! بیننده گفت: این روایت در کتاب «تفسیر القرآن» اثر «صنعانی» آمده است. ایشان به صراحت گفت: آقای «صنعانی» خیلی غلط کرده است که این حدیث را آورده است! وجاهت علمی کارشناسان وهابی در همین حد است که حتی به علمای خودشان هم رحم نمی‌کنند.

نکته سوم که خدمت شما داشتم، این است که در دوشنبه قبل از ایام غدیر یکی از علمای سلفی به نام «عبدالمجید مرادزهی» که خود را یکی از بزرگ‌ترین انسان‌ها می‌داند، با «شبکه نور» تماس گرفت و گفت:

"اگر در روز غدیر خم صد و بیست هزار صحابه وجود داشتند، چرا هفتاد و پنج روز بعد یادشان رفت؟"

من خدمت آقای «عبدالمجید مرادزهی» عرض کنم که حضرت استاد بهتر می‌دانند. جواب این سؤال را از آقای «غزالی» بگیرید که حب ریاست در آنها باعث شد که بر روز غدیر پایبند نبودند.

من دوست دارم که آقای «مرادزهی» به آقای «امام محمد غزالی» مراجعه کنند که نتیجه کار دست آن‌هاست. همچنین از حضرت استاد خواهش می‌کنم که در این مورد توضیحات کوتاهی هم بفرمایند. ممنون و متشکرم.

مجری:

علی آقای عزیز در پناه حق باشید. آقای محمدی از کرج سلام علیکم و رحمة الله:

بیننده (آقای محمدی از کرج – شیعه):

سلام، حالتون خوبه. ببخشید می‌خواستم بپرسم آیه مباهله که استاد داشتند در مورد آن توضیح می‌دادند، آیه تطهیر را هم تفسیر کنند. برخی اهل سنت در آیه تطهیر می‌گویند: منظور پیغمبر اکرم در این آیه زنان پیغمبر اکرم است. به نظر بنده شاید همان تفسیر آیه تطهیر هم باشد، زیرا اهل سنت در آنجا می‌گویند که آن آیه در مورد همسران پیغمبر اکرم است. در این آیه «نساء» آمده است. اگر در آیه تطهیر زنان پیامبر منظور باشند در آیه مباهله هم پیامبر باید یکی از همسران خود را همراه می‌آورد نه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را. استاد بازهم باید توضیح بدهند. ممنون و متشکرم.

مجری:

چشم، استاد توضیح خواهند داد. علی آقا از مشهد مقدس سلام علیکم و رحمة الله:

بیننده (علی آقا از مشهد مقدس – شیعه):

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مجری محترم و جناب استاد قزوینی عزیز.

از برنامه خوب شما تشکر می‌کنیم. بسیار خوشحالم که با جناب قزوینی عزیز صحبت می‌کنم و از راه دور دستشان را می‌بوسم. جناب آقای قزوینی یک سؤالی خدمت شما داشتم که به واسطه آن می‌خواهم جواب وهابیت را بدهم. آن‌ها ادعا می‌کنند که اگر پیغمبر اکرم علم غیب داشته است، چرا در بعضی روایات از بعضی مردم می‌پرسند که دین شما چه بوده است؟!

آن‌ها ادعا می‌کنند که اگر پیغمبر اکرم علم غیب داشت، آیا نمی‌دانستند که دین فلانی یهود بوده است یا مسلمان بوده است؟!

اگر اجازه بدهید من می‌خواهم جواب این افراد را با آیه‌ای از قرآن کریم بدهم. اگر شما آیه‌ای در این خصوص بیاورید تا بخوانم، خیلی عالی است. من می‌خواهم بگویم که اگر استدلال این افراد چنین باشد، نعوذ بالله خداوند هم از علم غیب خبر ندارد؟!

خداوند متعال در آیات 40 و 41 سبأ می‌فرماید:

(وَ یوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یقُولُ لِلْمَلائِکةِ أَ هؤُلاءِ إِیاکمْ کانُوا یعْبُدُونَ قالُوا سُبْحانَک أَنْتَ وَلِینا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُون)

روزی که خداوند همه آن‌ها را محشور می‌کند، سپس به فرشتگان می‌گوید: آیا این‌ها شما را پرستش می‌کردند؟! آن‌ها می‌گویند: منزهی (از این نسبت‌های ناروا) تنها تو ولی ما هستی نه آن‌ها، بلکه جن را پرستش می‌کردند، و اکثرشان به آن‌ها ایمان داشتند!

سوره سبإ (34): آیات 40 و 41

اگر چنین باشد، ما باید بگوییم که آیا خداوند نمی‌دانست که جهنمیان چه چیزی می‌پرستیدند؟! چرا از فرشتگان سؤال می‌پرسند؟!

تشکر فراوان از برنامه خوبتان. اگر امکان دارد آقای «ابوالقاسمی» برنامه خود را شروع کنند، خدانگهدار.

مجری:

در پناه حق باشید، خدا نگهدارتان باشد. اتاق فرمان لطف کنید تماس بعدی تماس آخر باشد تا به پاسخ‌ها هم برسیم. آقای حیدری از شیراز سلام علیکم و رحمة الله:

بیننده (آقای حیدری از شیراز – شیعه):

جناب آقای حسینی محضر حضرتعالی و همینطور خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی سلام ویژه دارم. بسیار خوشحال و خرسندم که توانستم بعد از مدت‌ها صدای شما را بشنوم و با شما مکالمه‌ای داشته باشم.

جناب آقای حسینی من قاطعانه می‌توانم ادعا کنم که در طول این چند سال که بیننده قدیمی «شبکه جهانی ولایت» بودم، انصافاً مطالبی در این شبکه ارائه شد که بر معلومات ما افزوده شده است.

در مقابل شبکه‌های وهابی مزدورانی هستند و بنده ثابت خواهم کرد که این افراد مزدور هستند. دو مسئله سر راه ما هست؛ افرادی که به عنوان شیعه و مخالف روی خط شبکه‌های وهابی می‌روند روی این مسائل دقت بیشتری داشته باشند.

مورد اول را بنده تجربه کردم. تا زمانی که این افراد پشت خطی نداشته باشند و مطمئن باشند که غیر از آن بیننده کسی دیگر پشت خط نیست، مقداری سعی می‌کنند به بیننده‌ای که روی خط است وقت دهند تا بیننده بعدی جایگزین آن شود.

حال در این مدت توانایی آن بیننده را می‌سنجند و اگر احتمال می‌دهند که این بیننده توانایی دارد در مقابلشان باشد که با دست و پا و هر حرکتی که شده نمی‌گذارند که حرف خود را مطرح کند.

همچنین اگر احتمال دهند که بیننده از نظر علمی در سطح پایینی هست بالاخره مانورهای خود را می‌دهند. دیشب که بنده با شبکه‌های وهابی در تماس بودم، خیلی مانور می‌دادند و «آیت الله کمال حیدری» را آورده بودند. من به روایتی استناد کردم که آیت الله قزوینی بارها حدیث امام رضا را در مورد تعامل با اهل سنت فرموده بودند. همچنین فتوای آیت الله العظمی سیستانی در خصوص اهل سنت که گفتند: اهل سنت عزیزان ما هستند. من گفتم این روایات قوی‌تر از مطلبی است که آقای «کمال حیدری» گفت. بعد ایشان وارد سیاست شدند و من هم گفتم که وارد سیاست نشوید. بنده زمانی که شبکه «ملازاده» را نگاه می‌کردم، بیننده‌ای زنگ زد و علت اینکه آقای «ملازاده» از «شبکه رنگارنگ» و داور لامذهب قطع همکاری کرده بود را سوال کرد. ایشان چنین جواب دادند و گفتند: ما تمام مخارج «هاتبرد» را می‌دادیم و برنامه اجرا می‌کردیم. وهابی‌هایی که به ما پول می‌دادند، از ما فایل پیاده شده برنامه را می‌خواستند. این افراد ابتدا کاغذ را جلوی روی خود می‌گذارند و اسامی را یادداشت می‌کنند. صرفاً این حرکت نمایشی است تا این افراد بتوانند به اربابان خود ارجاع بدهند و بگویند مخالفین زیادی روی خط ما آمد و صحبت کردیم. آماری ارائه می‌دهند و طبق آن جیره‌ای که برایشان در نظر گرفتند را می‌دهند. گفت که آن آقا هم که از ایشان زرنگ‌تر بوده است، فایل پیاده شده را نمی‌داد و وهابی‌ها هم پول دادن را قطع کرده بودند. دقیقاً این موارد مصداق دارد. این افراد مزدور هستند و تکلیف مزدور هم روشن است.

از محضر آیت الله العظمی قزوینی هم عذرخواهی می‌کنم. خواهش می‌کنم بینندگانی که توانایی‌شان ضعیف‌تر است مدتی روی خط این افراد نروند تا ببینیم واکنش این افراد چیست و می‌خواهند چه پاسخی داشته باشند. از شما متشکرم. خدانگهدار.

مجری:

در این چند دقیقه‌ای که از برنامه باقی مانده است به سراغ پاسخ سؤالات برویم. آقا محمد از پاکستان سؤال اولشان در مورد قمه زنی بود.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ایشان در رابطه با بحث قمه زنی مطالبی را مطرح کردند مبنی بر اینکه قمه زنی شرعاً چه حکمی دارد. ما بارها حکم قمه زنی را در اینجا مطرح کردیم. قبل از انقلاب هم در مورد بحث قمه زنی از ما سؤال می‌کردند و ما گفتیم: امروزه قمه زنی وهن اسلام و مذهب است و دشمن از قمه زنی سوء استفاده می‌کند. شما در ایام قمه زنی سایت‌هایی که متعلق به صهیونیست است را مشاهده کنید تا ببینید چه بساطی به راه می‌اندازند. وهابی‌ها چه تبلیغاتی علیه شیعه می‌کنند.

بنده در سال 1390 که در آمریکا بودم، در جنوب لس آنجلس خانمی بعد از جلسه نزد من آمد و گفت:

"برادرزاده یا خواهرزاده من اهل نماز و عبادت بود. وهابیت او را بردند و تعدادی از صحنه‌های قمه زنی را به او نشان دادند و گفتند کار شیعه آدم کشی است. اگر شیعه بتواند کسی را می‌کشد و اگر نتواند خود را می‌کشد."

این خانم می‌گفت: حال برادرزاده من وهابی شده است و هرکاری می‌کنیم از وهابیت برنمی‌گردد. دقت داشته باشید قمه زنی این اثرات سوء را دارد و هیچ شکی در آن نیست. امروزه اگر ما با دقت به موضوع قمه زنی نگاه کنیم، می‌بینیم که قمه زنی با توجه به تبلیغات گسترده‌ای که وهابیت دارند به حق چیزی نیست که بخواهیم آن را از شعائر اسلامی بدانیم.

این عقیده ما بوده است. همچنین از بزرگانی مانند «مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی»، آیت الله العظمی بهجت، آیت الله العظمی حکیم و آیت الله العظمی خوئی هم همین تعبیر آمده است و ما در گذشته فتاوی آن را نشان دادیم و معلوم شد آن‌ها موافق قمه زنی نبودند.

در مقابل کسانی که فتوا به جواز قمه زنی می‌دهند را نه تکفیر می‌کنیم، نه ناسزا می‌گوییم و نه اهانت می‌کنیم. نظر این افراد برای خودشان محترم است.

مقلدین آن‌ها در هر کشوری هستند اگر قمه زنی از دیدگاه قوانین آن کشور خلاف است، ما بارها گفتیم که رعایت مقررات هر کشور برای مسلمان به ویژه شیعه لازم الإجراست.

همانطور که زمانی که سر چهارراه وقتی چراغ قرمز است ماشین رد نمی‌شود، در اینطور قضایا اگر در یک کشور فتوا و نظر می‌دهند و قانون می‌گذارند مردم باید تابع آن قوانین باشند. اگر در ایران قانونی در رابطه با منع قمه زنی وجود دارد، باید همه تابع این نظریه باشیم.

هرکسی باید تابع نظر فقیه و مرجع خود باشد. ما مثل کسانی که قمه زنی می‌کنند و نسبت به بعضی از مراجع بزرگوار توهین و جسارت می‌کنند، این افراد را محکوم می‌کنیم.

ما صدها بار در اینجا گفتیم که دست تمامی مراجع را می‌بوسیم و به این بوسه هم افتخار می‌کنیم. اگر به فلان مرجع به خاطر اینکه برخلاف نظر مرجع من فتوا داده است اهانت کنیم، اخلاق علوی و مهدوی نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمود:

«الرادّ علیهم کالرادّ علینا، و الرادّ علینا کالرادّ علی اللّه»

حاشیة الوافی، نویسنده: وحید بهبهانی، محمد باقر بن محمد اکمل، محقق / مصحح: مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی، ص 183، باب الردّ علی ما ذکره صاحب الوافی من الطعن علی الفقهاء

مجری:

سؤال دومشان در مورد این بود که گفتند: قند خون دارند و نتوانستند روزه بگیرند و الآن هم نمی‌توانند روزه بگیرند. بحث شرعی آن به چه صورت است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

این سؤالات را باید از برنامه «زمزمه احکام» سؤال کنند. نظر کلی این است که اگر کسی نمی‌تواند روزه بگیرد برای هر روز آقایان مبلغی باید فدیه بدهد که آقایان مقدار آن مبلغ را معین کردند.

مجری:

علی آقا از خوزستان در مورد «ابو سعید خدری» پرسیدند و گفتند: یکی از بینندگان به یکی از شبکه‌های وهابی زنگ زدند و آن‌ها گفتند که شیعه هیچ صحابه ای را قبول ندارد. ایشان بحث «ابو سعید خدری» را مطرح کردند، اما کارشناس وهابی گفته است که شیعه او را قبول ندارد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما «ابو سعید خدری» را قبول داریم. ما روایات ایشان را در کتب فقهی بیان می‌کنیم و به نظرات ایشان عمل می‌کنیم. یکی از ترفندهای وهابیت این است که شیعه به غیر از چند تن از صحابه همگی را مرتد می‌داند.

این موارد همگی افترا به شیعه است. در کتاب «تبیان» اثر «شیخ طوسی» متوفای 460 هجری وارد شده است:

«والشفاعة ثبت عندنا للنبی "ص" وکثیر من أصحابه ولجمیع الأئمة المعصومین»

ما از پیغمبر اکرم و بسیاری از صحابه و جمیع ائمه معصومین انتظار شفاعت داریم.

التبیان فی تفسیر القرآن، نویسنده: الشیخ الطوسی، ج 1، ص 214، ح 46

با این وجود آیا درست است که ما حرف صحابه را قبول نداشته باشیم؟! همچنین در کتاب «خصال» اثر «شیخ صدوق» جلد 2 صفحه 639 وارد شده است:

"اصحاب پیغمبر اکرم هشت هزار نفر در مدینه بودند، دو هزار نفر در مکه و دو هزار نفر هم از طلقاء بودند و در میان آن‌ها کسیظ از قدریه و مرجئة نبوده است." به عبارت دیگر او می‌گوید: در میان دوازده هزار صحابه پیغمبر اکرم افراد منحرفی نبوده است.

نظر ما به صحابه نظر معتدل است. در کتاب «رجال» اثر «شیخ طوسی» اسامی صدها بلکه هزاران صحابه وارد شده است که ما از آن‌ها روایات داریم و فقهای ما به روایات آن‌ها عمل کرده‌اند. چنین نیست که بگوییم:

«الصحابة کلهم کذا!»

کسانی که در جنگ صفین و جنگ جمل و جنگ نهروان در رکاب امیرالمؤمنین بودند، برایشان ترضی می‌کنیم. کسانی که ثابت قدم ماندند و همچنین کسانی که در زمان پیغمبر اکرم به شهادت رسیدند برای ما محترم هستند.

مجری:

مطلب بعد ایشان این بود که کسی به شبکه‌های وهابی زنگ زده است و روایت «سلونی» از امیرالمؤمنین را مطرح کرده است و منبعی که این روایت در آن بیان شده است «تفسیر القرآن» اثر «صنعانی» بوده است. تعبیر کارشناس وهابی این بوده است که ایشان غلط کرده است چنین روایتی را در کتاب خود آورده است!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

من شاهد بودم که یکی از آقایان زنگ زد و روایتی از کتاب «صحیح بخاری» یا «صحیح مسلم» خواند و گفت یکی از صحابه به نام «زید بن أرقم» می‌گوید: زنان پیغمبر اکرم جزو صحابه نیستند. کارشناس وهابی در جواب گفت: او غلط کرده چنین مطلبی را گفته است!

او ادعا کرد که «مسلم» نقل کرده است، حال آنکه او معصوم نبوده است. گویا معصوم تنها خود این آقایان هستند! نه صحابه معصوم است، نه پیغمبر اکرم معصوم است، نه مؤلف «صحیح بخاری» معصوم است، نه «مسلم» معصوم است.

یکی از آقایان باید زنگ می‌زد و می‌گفت: شما که خود چنین می‌گویی، آیا معصوم هستی یا معصوم نیستی؟!

مجری:

یکی از آقایان از ایران ادعا کرده است با شبکه‌های وهابی تماس می‌گیرد و هیچ مشکلی هم برای او به وجود نمی‌آید. نه بحث پیگیر حقوقی می‌شود که تعاون در جرم هست یا نیست یا شبکه‌های وهابی و سیاسی و معاند نظام. این شخص بحث‌هایی را مطرح می‌کند و بعد هم منکر آن می‌شود. او بحث‌هایی مطرح می‌کند مبنی بر اینکه اگر صحابه در آنجا بودند، چرا یادی از غدیر نکردند و همچنین مواردی را در شبکه‌های خود مطرح می‌کنند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما در ایام غدیر شاهد بودیم که این افراد به شبکه‌های وهابی رفتند و حرف‌هایی را مطرح کردند، سپس اعلام کردند ما در فضای مجازی توضیح می‌دهیم. این افراد توضیح ندادند، گیر افتادند و گفتند: ما چنین حرفی نزدیم. این افراد حرفی را می‌زنند و سپس در فضای مجازی وقتی گیر می‌افتند، می‌گویند که ما چنین حرفی را نزدیم!

این مسائل هم اصلاً به ما مربوط نیست. در این خصوص باید مراکز امنیتی کشور تصمیم بگیرند مبنی که این فرد شریک در جرم هست یا نیست. اگر شریک در جرم نباشد، دلیل بر آزادی در این مجموعه است بر خلاف سخن این شخص که می‌گوید هیچ آزادی برای اهل سنت نیست. یک اهل سنت به راحتی به آنجا می‌رود و با شبکه‌های وهابی که علناً اعلام می‌کنند هدف ما براندازی نظام جمهوری اسلامی است صحبت می‌کند.

شبکه‌های وهابی در همین ایام انتخابات برنامه‌های مختلفی داشتند که اصلاً صراحتاً گفتند: هدف ما از پخش این برنامه‌ها براندازی جمهوری اسلامی است. من کلیپ‌های این گزارشات را دارم، اما دیگر فرصت نیست که آن‌ها را پخش کنم.

مجری:

آقای محمدی از کرج گفتند که آیه مباهله و افرادی که نبی مکرم اسلام همراه خود بردند به نوعی تفسیر بر آیه تطهیر است که زنان را همراه خودشان نبردند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله، این هم توجیه خوبی است. البته ما اصلاً نیازی به بیان اینطور حرف‌ها نداریم. زمانی که ما شأن نزول را در کتاب «صحیح مسلم» و جاهای دیگر داریم، واضح و روشن است. «صحیح مسلم» به صراحت می‌گوید: زنان پیغمبر اکرم، اهلبیت آن بزرگوار نبودند.

مجری:

علی آقا از مشهد گفتند: وهابیت می‌گویند اگر پیغمبر اکرم علم غیب می‌دانست، چرا از اصحاب خود سؤال می‌پرسید؟! ایشان در جواب گفتند: خداوند متعال هم در قرآن کریم سؤال پرسیدند و از حضرت عیسی هم سؤال پرسیدند. اگر صرف سؤال پرسیدن دلالت بر جهل داشته باشد، در اینجا نعوذ بالله اشکال دارد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خداوند متعال در سوره مبارکه مائده آیه 116 به صراحت در رابطه با حضرت عیسی می‌فرماید: یا عیسی! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را خدا قرار بدهید؟!

آیا خداوند می‌دانست و سؤال فرمود یا نمی‌دانست؟! این مطالب کاملاً واضح و روشن است. همچنین در سوره مبارکه فرقان وارد شده است:

(وَ یوْمَ یحْشُرُهُمْ وَ ما یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِی هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِیل)

روزی که همه آن‌ها و معبودانی را که غیر از خدا پرستش می‌کردند جمع می‌کند، و به آن‌ها می‌گوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود گمراه شدند؟

سوره فرقان (25): آیه 17

خداوند عالم سؤال می‌پرسد. همچنین همانطور که این بیننده مطرح کردند، خداوند در سوره سبإ آیه 40 می‌فرماید:

(وَ یوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ یقُولُ لِلْمَلائِکةِ أَ هؤُلاءِ إِیاکمْ کانُوا یعْبُدُونَ قالُوا سُبْحانَک أَنْتَ وَلِینا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُون)

مشاهده کنید سؤال پرسیدن طبیعی است. خداوند عالم سؤال می‌پرسد:

(أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُون)

آیا مردم گمان کردند به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!

سوره عنکبوت (29): آیه 9

خداوند عالم می‌داند، اما چرا سؤال می‌پرسد؟!

مجری:

آقای حیدری از شیراز هم تماس آخر بودند، گفتند: داشته‌های ما از «شبکه جهانی ولایت» است. خدا را شاکر هستیم اگر این چنین باشد.

شبکه‌های وهابی به کلام برخی از آقایان مانند «سید کمال حیدری» استناد می‌کنند که بسیاری از آن‌ها واقعاً تقطیع شده و بریده شده است. ایشان شبهه را مطرح می‌کند تا جواب بدهد که کلیپ‌های کامل برخی از این صحبت‌ها در فضای مجازی پخش شده است.

حضرت استاد از شما ممنونم. دعا بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسم می‌دهیم به آبروی حضرت محمد و آل محمد فرج مولای ما حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان. خدایا قلب نازنینش را از ما راضی و خشنود بگردان. خدایا ما را مورد عنایات ویژه و دعاهای خاص آن بزرگوار قرار بده.

خدایا به آبروی محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. خدایا بر تمام بیماران به ویژه بیماران مورد نظر شفای عاجل کرم فرما.

خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج حاجت مندان، حوائح این حقیر، حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت»، حوائج بینندگان عزیز به ویژه عزیزان ولایت یاور را برآورده نما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :