نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
شایستگی های لازم یک پاسخگو به شبهات (4)
کد مطلب: 11669 تاریخ انتشار: 12 آذر 1396 - 17:52 تعداد بازدید: 1458
خارج کلام مقارن » عمومی
شایستگی های لازم یک پاسخگو به شبهات (4)

جلسه هیجدهم 96/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هیجدهم 96/09/04

لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (18) – شایستگی های لازم یک پاسخگو به شبهات (4)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله

ما در مبحث دوم از بحث شرایط پاسخگویی، انگیزه‌ها و زمینه‌های پاسخگویی به شبهات و مناظره در رابطه با شایستگی‌های ذاتی و اکتسابی صحبت کردیم و گفتیم که یک پاسخگو به شبهات باید یک سری شایستگی هایی را داشته باشد.

کسی که می‌خواهد متصدی اجابت به شبهات باشد، برخوردار از پاداشی است که ائمه طاهرین (علیهم السلام) در حوزه پاسخگویی به شبهات بیان کردند.

امام صادق (سلام الله علیه) فرمود آن کسی که در حوزه پاسخگوئی به شبهات معاندین و مخالفین فعالیت می کند، یک نفر از آنها، از یک میلیون مجاهد و رزمنده در میدان نبرد، با فضیلت تر است:

«فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِک مِنْ شِیعَتِنَا کانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْک وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ»

هر کس از شیعیان ما، خود را به این مرزداری برگمارد مقامش از کسانی که با رومیان و دیگران جهاد کردند هزار هزار بار بالاتر است.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 5، ح 8

همچنین مشابه این روایت از امام جواد (علیه السلام) نقل شده است. و همچنین آقا امام هادی (علیه السلام) فرمودند:

«لَوْ لَا مَنْ یبْقَی بَعْدَ غَیبَةِ قَائِمِنَا ع مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاک إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِب لَمَا بَقِی أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّه»

اگر بعد از غیبت قائم شما نبودند علمایی که مردم را به سوی او می‌خوانند و به سوی او راهنمایی می‌کنند و با برهان‌های الهی از دین او پاسداری می‌کنند و بندگان بیچاره خدا را از دام‌های ابلیس و پیروان او و همچنین از دام‌های دشمنان اهل بیت رهایی می‌بخشند هیچ‌کس بر دین خدا باقی نمی‌ماند.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 6، ح 12

همچنین از کتاب «کافی» اثر «کلینی» روایتی خواندیم که از امام سؤال شد: آیا کسی که فرهنگ شما را نشر می‌دهد و اعتقادات جوانان را تقویت می‌کند افضل است یا کسی که عبادت می‌کند؟! حضرت فرمودند: کسی که در نشر احادیث ما و تقویت اعتقادات جوانان ما تلاش می‌کنند از هزار عابد افضل است!!

در کتاب «اعتقادات امامیه» اثر مرحوم «شیخ مفید» (رضوان الله تعالی علیه) روایتی از آقا امام کاظم(سلام الله علیه) نقل شده است که قابل دقت و توجه است.

این روایت در برابر کسانی است که امروز به بهانه وحدت، شعار می‌دهند که ما در مواجهه با اهل سنت، باید همیشه اثباتی حرف بزنیم، و سلبی نباید حرف بزنیم. یعنی فقط فضائل اهلبیت را مطرح کنیم و نهایتاً بگوییم علی بن أبی طالب خلیفه بوده است!!

و نباید متعرض خلفا باشیم و نباید بگوییم که خلافت آن‌ها به ناحق بوده و خلفا غاصب حقوق اهلبیت (علیهم السلام) بودند، زیرا تمام این گفته‌ها تفرقه‌انگیز است.

امام کاظم (علیه السلام) به «محمد بن حکیم» که یکی از اصحاب زبردست و توانمند در حوزه پاسخگویی به شبهات و مناظره بوده است می‌فرماید:

«کلّم النّاس و بیّن لهم الحق الذی أنت علیه»

این قسمت از روایت بحث اثباتی و تبیین است؛ به این معنا که ما باید حقانیت امیرالمؤمنین و اهلبیت (علیهم السلام) را از کتاب و سنت بیان کنیم. بعد می فرماید:

«و بیّن لهم الضلالة آلتی هم علیها»

تصحیح اعتقادات الإمامیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: درگاهی، حسین، ص 71، فصل فی النهی عن الجدال

اینجا بحث نواصب و وهابیت نیست، بلکه بحث سر این است که ضلالت و گمراهی که اهل سنت و مخالفین ما دارند را هم باید بیان کرد. البته دقت کنید که می فرماید: «بیّن لهم» نفرمود: «سبهم» و «اشتمهم»!! فحش و توهین از شئونات شیعه و اهلبیت (علیهم السلام) نیست. امیرالمؤمنین نسبت به کسانی که به لشگریان معاویه فحش می دادند، فرمودند:

«إِنِّی أَکرَهُ لَکمْ أَنْ تَکونُوا سَبَّابِین»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 323، خ 206

کاملاً واضح و روشن است که ما نباید در مسیر بیان حقایق و تبیین ضلالت مخالفین، به آنها ناسزا بگوییم. ما دو روایت داریم که یکی از آنها حدیث ثقلین است:

«إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا وَ مَنْ تَمَسَّک بِعِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی»

کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 137

طبق این حدیث شریف اگر به اهلبیت پیامبر تمسک نکردید گمراه می‌شوید. باید برای مردم روشن بشود کسانی که تمسک نکردند و گمراه شدند چه کسانی بودند!؟

در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد سوم وارد شده است:

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 160، ح 4711

همچنین در روایت دیگری وارد شده است:

«و أهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف فإذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس»

این روایت مصداق بارز فرمایش امام کاظم است که فرمود: «و بین لهم الضلالة التی هم علیها». و این کاملاً واضح و روشن است. این هم کتاب «مستدرک علی الصحیحین» است و «کافی»، «بحارالانوار» و «تهذیب الاحکام» نیست. در مورد سند روایت هم گفته است:

«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 162، ح 4715

همچنین در کتاب «الصواعق المحرقة» نقل شده است:

«(أول الناس هلاکا قریش وأول قریش هلاکا أهل بیتی) وفی روایة قیل له: فما بقاء الناس بعدهم»

مردمی که اهلبیت را کنار بگذارند چه سرنوشتی دارند؟!

«قال (بقاء الحمار إذا کسر صلبه)»

سرنوشتشان همانند سرنوشت الاغ کمر شکسته است.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 685

چنین الاغی نه حال راه رفتن دارد و نه توان بار بردن دارد. این روایت از کتب شیعیان نیست که بگوییم شیعیان چنین تعبیری داشتند. بازهم ملاحظه کنید در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» جلد نهم روایتی وارد شده است که پیغمبر فرمودند:

«لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض... فلا تقدموهما فتهلکوا»

از اهلبیت و قرآن کریم جلو نیفتید که هلاک می‌شوید.

«ولا تقصروا عنهما فتهلکوا»

از اهلبیت عقب نمانید که هلاک می‌شوید.

«ولا تعلموهما فهم أعلم منکم»

شما حق ندارید چیزی را به آن‌ها یاد بدهید، زیرا آن‌ها از همه شما اعلم هستند.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 164، باب فی فضل أهل البیت

این روایات همگی نشانگر این است که قرآن کریم و ائمه طاهرین (علیهم السلام) میزان هستند. قرآن به تنهایی ضلالت است و همچنین اهلبیت به تنهایی هم ضلالت است.

چنین نباشد که ما نه نماز بخوانیم، نه روزه بگیریم، نه حج برویم و تنها شعار گریه بر امام حسین و محبت امام حسین را سر بدهیم. این مسیر هم ضلالت است و هیچ فرقی نمی‌کند.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما برای هیچ کسی برائت از آتش جهنم نیاوردیم. بین ما و بین خداوند عالم هیچ قرابت و خویشاوندی نیست.

«مَنْ کانَ مُطِیعاً لِلَّهِ فَهُوَ لَنَا وَلِی وَ مَنْ کانَ عَاصِیاً لِلَّهِ فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ»

هرکسی مطیع خداوند باشد دوست ماست و هرکسی گناهکار باشد دشمن ماست.

مجموعة ورّام، نویسنده: ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، ج 2، ص 27، الجزء الثانی

ما باید این روایت را برای خود ملاک قرار بدهیم. اگر چنین بودیم موفق هستیم، اما در غیر این صورت قطعاً موفق نخواهیم شد.

در روایت دیگر، امام باقر(سلام الله علیه) تعبیر زیبایی دارد و می‌فرماید:

«لَیسَ بَینَ اللَّهِ وَ بَینَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ»

بین خدا و احدی قرابت و خویشاوندی نیست.

«أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَکرَمُهُمْ عَلَیهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ یا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا یتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِن النَّارِ وَ لَا عَلَی اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِی وَ مَنْ کانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُو»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 74 و 75، ح 3

همچنین در روایت بعد وارد شده است:

«وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ وَ لَا بَینَنَا وَ بَینَ اللَّهِ قَرَابَةٌ وَ لَا لَنَا عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ وَ لَا نَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مُطِیعاً لِلَّهِ تَنْفَعُه وَلَایتُنَا»

ببینید که «مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی» به معنای این است که ولایت به تنهایی و منهای عمل و قرآن، فایده‌ای ندارد!! لذا فرمود:

« فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مُطِیعاً لِلَّهِ تَنْفَعُه وَلَایتُنَا وَ مَنْ کانَ مِنْکمْ عَاصِیاً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایتُنَا»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 75 و 76، ح 6

طرف تا نیمه شب «یا حسین» می گوید و گریه می کند، اما نماز صبح نمی‌خواند. این شخص انتظار دارد فردای قیامت امام حسین (علیه السلام) دستش را بگیرد و در بالاترین درجات بهشت هم او را جای دهد!!

پرسش:

این از مسلمات شیعه است که شیعیان به جهنم نمی‌روند!!

پاسخ:

بله به جهنم نمی‌روند، اما شما توجه داشته باشید کسی که نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد مصداق بارز فرمایش قرآن کریم است که می‌فرماید:

(ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السوء أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّه)

سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند.

سوره روم (30): آیه 10

حضرت می‌فرماید: با خداحافظی کردن از واجبات و ارتکاب محرمات، ولایت ما برای او فایده‌ای ندارد. مشاهده کنید که حضرت ولایت را سلب می‌کند.

پرسش:

سند این روایت ضعیف نیست؟

پاسخ:

کجای سند، ضعیف است!؟ اگر سند ضعیف هم باشد، روایت در حد مستفیض است. چرا که حدود ده، دوازده تا روایت است.

پرسش:

استاد روایت می‌فرماید:

«وَ مَنْ کانَ مِنْکمْ عَاصِیاً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایتُنَا»

بزرگ ترین عصیان، ترک بزرگ‌ترین واجب، یعنی ولایت اهلبیت (علیهم السلام) است و شاید شامل این می‌شود. شاید از این جهت فرموده باشند.

پاسخ:

نه مراد این نیست، زیرا می‌فرماید:

«لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایتُنَا»

مراد از فرمایش حضرت این است که ولایت ما برای او فایده ندارد. حضرت می‌فرماید:

«وَ لَا نَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ»

ما جز به طاعت خداوند عالم به خدا تقرب نمی‌جوییم.

همانطور که قرآن کریم می‌فرماید:

(إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکم)

گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.

سوره حجرات (49): آیه 13

حضرت استدلال می‌کند! کاملاً مشخص است که مراد از این روایت چیست. افرادی به مدینه نزد امام رضا (علیه السلام) آمدند، اما حضرت حدود یک ماه آن‌ها را راه ندادند.

این افراد ادعا می‌کردند که ما شیعه علی بن أبی طالب هستیم، اما امام رضا (علیه السلام) به این افراد فرمودند: چرا دروغ می‌گویید که شیعه امیرالمؤمنین هستید؟! شما باید بگویید که ما دوستدار امیرالمؤمنین هستیم!!

آخرین جمله امام صادق (علیه السلام) همین است که می‌فرماید:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَیحْبَسُ عَلَی ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ وَ إِنَّهُ لَینْظُرُ إِلَی أَزْوَاجِهِ فِی الْجَنَّةِ یتَنَعَّمْن»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 272، ح 19

و همچنین می‌فرماید:

«مَنْ هَمَّ بِسَیئَة فَلَا یعْمَلْهَا فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ الْعَبْدُ السَّیئَةَ فَیرَاهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَیقُولُ لَا وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَک بَعْدَهَا أَبَدا»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 142، ح 6

ما چنین روایاتی هم داریم. به قول «باباطاهر» که می‌گوید:

هنی لا تقنطوا خوانی عزیزم

مگر یاویلتی ناخواندنی بی

تقاضا دارم عزیزان به نحوه آیات قرآن کریم دقت کنند.

(یوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْدا)

در آن روز که پرهیزگاران را به سوی خداوند رحمان (و پاداش‌های او) راهنمایی می‌کنیم.

(وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلی جَهَنَّمَ وِرْداً)

و مجرمان را (همچون شتران تشنه‌کامی که به سوی آبگاه می‌روند) به جهنم می‌رانیم.

سوره مریم (19): آیات 85 و 86

می فرماید: (الْمُجْرِمِینَ) نمی فرماید: «کافرین» یا «مشرکین»!! همچنان که در آیه بعد مشاهده می‌کنیم می فرماید:

(مَنْ یأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا یمُوتُ فیها وَ لا یحْیی)

هر کس مجرم در محضر پروردگارش حاضر شود آتش دوزخ برای اوست، که نه در آن می‌میرد و نه زنده می‌شود!

سوره طه (20): آیه 74

آین آیات هم آیات قرآن کریم است و کافر و مشرک هم نمی‌گوید. در آیه بعد می‌خوانیم:

(وَ لَوْ تَری إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُون)

و اگر ببینی مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، می‌گویند: پروردگارا! آنچه وعده کرده بودی دیدیم و شنیدیم، ما را باز گردان تا عمل صالح بجا آوریم، ما به قیامت ایمان داریم!

سوره سجده (32): آیه 12

مشاهده کنید در این آیه شریفه هم می فرماید: (نَعْمَلْ) یعنی به دنبال عمل می رویم! نمی فرماید: «نؤمن بک» که یعنی به تو ایمان می آوریم!! در آیه بعد وارد شده است:

(وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ کلَّما أَرادُوا أَنْ یخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فی‌ها)

و اما کسانی که فاسق شدند (و از اطاعت پروردگارشان بیرون رفتند) جایگاه همیشگی آن‌ها آتش است، هر زمان بخواهند از آن خارج شوند آن‌ها را به آن باز می‌گردانند.

والله بدن انسان از خواندن این آیات می‌لرزد. این آیات با مشرکین حرف نمی‌زند، بلکه با ما حرف می‌زند و فاسقین و مجرمین را خطاب می‌کند.

(وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِی کنْتُمْ بِهِ تُکذِّبُونَ)

و به آن‌ها گفته می‌شود بچشید عذاب آتشی را که انکار می‌کردید!

سوره سجده (32): آیه 20

همچنین در آیه بعد وارد شده است:

(وَ امْتازُوا الْیوْمَ أَیهَا الْمُجْرِمُونَ أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیکمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکمْ جِبِلاًّ کثِیراً أَ فَلَمْ تَکونُوا تَعْقِلُونَ)

جدا شوید امروز ای گنهکاران! آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم! که شیطان را پرستش نکنید که او برای شما دشمن آشکاری است؟ و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟ او افراد زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟

سوره یس (36): آیات 59 – 62

قرآن همواره انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند و راه متقین و مجرمین را از هم جدا می‌کند. این آیات کاری به کفار و مشرکین ندارد، بلکه متقین را در برابر مجرمین قرار می‌دهد.

(إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُون)

مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه می‌مانند.

سوره زخرف (43): آیه 74

این آیه خیلی وحشتناک است!! این آیه نشانگر این است که گناه باعث می‌شود موقع رفتن از اینجا دین و ایمان ما از دستمان گرفته شود. اگر کسی با ایمان از دنیا برود ولو ده‌ها هزار سال در جهنم هم بماند عاقبت به بهشت رفتنی است. اما اگر مصداق این آیه شدیم که:

(ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوء أَنْ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّه)

همانطور که حضرت فرمودند خداوند متعال می‌فرماید:

«فَیقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغْفِرُ لَک أَبَدا»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 68، ص 217، ح 20

این فرمایش به این معناست که شخص ابداً از جهنم خارج نخواهد شد.

(یتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَککمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّین)

سؤال می‌کنند از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم!

سوره مدثر (74): آیات 40 – 43

این مطالب واضح و روشن است.

پرسش:

آیه 14 سوره نساء می‌فرماید:

(وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یتَعَدَّ حُدُودَهُ یدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِین)

و آن کس که نافرمانی خدا و پیامبرش کند و از مرزهای او تجاوز نماید او را در آتشی وارد می‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند و برای او مجازات توهین- آمیزی است.

سوره نساء (4): آیه 14

اما بعضاً می شنویم که عده ای می گویند اگر گناه می‌کنید گناه کنید، اما کمتر گناه کنید!!

پاسخ:

اتفاقاً یکی از گناهان کبیره سبک شمردن گناه است. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُک لِکلِّ ذَنْبٍ اسْتَقْلَلْتُهُ أَوِ اسْتَکثَرْتُه»

خدایا استغفار می‌کنم از هر گناهی که آن را کوچک یا بزرگ شمردم.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 84، ص 330، ح 16

گناه، گناه است!! حضرت می‌فرماید:

«لَا تَنْظُرُوا إِلَی صِغَرِ الذَّنْبِ وَ لَکنِ انْظُرُوا إِلَی مَنِ اجْتَرَأْتُم»

به کوچکی گناه نگاه نکنید، بلکه عظمت خدایی که او را معصیت می‌کنید را در نظر بگیرید.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 74، ص 168، ح 6

لذا رسول اکرم می‌فرماید:

« طُوبَى لِمَنْ وُجِدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏»

وسائل الشيعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏؛ مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏؛ 1409 ق‏، چاپ: اول‏؛ ج16، ص 69، ح 21004

خداوند می فرماید:

(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیکمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِین)

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم! که شیطان را پرستش نکنید که او برای شما دشمن آشکاری است؟

سوره یس (36): آیه 60

ما باید تلاش کنیم در کنار تصمیم بر گناه، استغفار کنیم. اگر استغفار در کنار گناه آمد شکی نیست که آمرزیده می شویم. خداوند متعال می‌فرماید:

(نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیم)

بندگانم را آگاه کن که من غفور و رحیمم.

سوره حجرات (15): آیه 49

البته ما باید تلاش کنیم که جبران کنیم. نمازمان قضا شده باید بجا بیاوریم. بله اگر کسی منکر نماز باشد اصلاً از دایره خارج است. کسی که منکر ضروریات دینی باشد اصلاً در دنیای دیگری است.

ولی در مورد بچه شیعه‌ای که منکر ضروریات نیست، اما گناه می‌کند، من معتقدم اگر در کنار گناه، استغفار هم داشته باشد و تصمیم بگیرد ولو یک روز یا یک ساعت از عمرش مانده باشد تصمیم بگیرد گناه نکند همین استغفار او هم به حال او فایده دارد و باعث نجاتش می‌شود.

ما در روایت داریم حتی اگر یک لحظه قبل از مرگ هم خدا به هر بنده‌ای توفیق استغفار بدهد راه نجات برای او گشوده می‌شود. ولی از این طرف اگر ما بگوییم هرکسی ولایت علی را داشته باشد نیازی به بندگی خدا ندارد چنین نیست.

بله ولایت امیرالمؤمنین خیلی مهم است، زیرا ولایت در حدی است که اگر نباشد توحید تأثیر ندارد. همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:

(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه)

ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای.

سوره مائده (5): آیه 67

اما آیا ولایت تنها کافی است یا در کنار ولایت عمل هم باید باشد؟! نظر ما این است اینکه حضرت رسول اکرم فرمودند:

«إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی»

الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 415، ح 15

این دو باید در کنار هم باشد، زیرا کتاب و عترت به تنهایی فایده‌ای ندارد. عترت به معنای اینکه به دستور ائمه طاهرین (علیهم السلام) عمل نکنیم قطعاً فایده‌ای نخواهد داشت.

هیچ شک و شبهه‌ای در بطلان این مسئله نیست که ما بگوییم کم گناه کنید و زیاد گناه نکنید! بله کسی که عادت دارد هر روز صد گناه مرتکب می‌شود می‌توانیم برای اصلاح تدریجی او به او بگوئیم ابتدا به جای صد گناه ده گناه مرتکب شود.

وقتی که مدتی گذشت به او بگوییم به جای ده گناه دو گناه مرتکب شود و پس از مدتی از او بخواهیم به جای دو گناه یک گناه مرتکب شود. این موارد مشکلی ایجاد نمی‌کند.

در هر صورت....

حضرت که می‌فرماید:

«و بین لهم الضلالة آلتی هم علیها»

دو روایت است که یکی از آن‌ها حدیث ثقلین و دیگری حدیث قرطاس است. پیغمبر اکرم فرمودند:

«أَکتُبْ لَکمْ کتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 54، ح 114

ما باید بیان کنیم حال که خلفا ممانعت کردند و نگذاشتند کتابت نبی گرامی اسلام نوشته شود مشخص شود که حضرت چه چیزی می‌خواستند بنویسند و حال که ننوشتند برای ما چه اتفاقی افتاده است؟! ما باید این موارد را در نظر داشته باشیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :