بسم الله الرحمن الرحیم
المناظره الاولی
المناظره اولی که در اتاق اینترنتی حق
برادر شیخ ابو احمد بکری از طرف وهابی ها :دکتر عصام
می دانی که من اهل یمن هستم تو دیده ای (دریمن)از کسی
سوال کنیم مذهب تو چیست ؟بگوید وهابی هستم ؟من که تا
بحال چنین چیزی نشنیده ام که مذهبی بنام وهابی وجود
داشته باشد! بلکه این نسبتی است که به امام محمد
عبدالوهاب داده شده وکسی که ازنسب اوست شنیده ایم که
می گویندمذهب مالکی،شافعی ولی در وجه تسمیه وهابی
نشنیده ایم ؟!
جناب دکتر عصام:
بسم الله الرحمن الرحیم نسبت به سوالی که برادرمان
ابواحمدمطرح کردندکه مذهبی بنام وهابیت وجود نداردقبل
ازپاسخ به این سوال مطلبی را توضیح دهم ،هرفرقه ای که
وجود دارد بخاطرویژگی هایی است که اورا از فرقه های
دیگر جدا میکند.زمانیکه می گوییم اهل سنت چهار مذهب
دارد چون برای شافعی ویژگیهایی هست که او را از مالکیه
یاحنبلیه متمایز می کند. البته بین آنها مشترکاتی ولی
اگر آن مشترکات 100% بوداجازه نداشتیم مذاهب را از هم
جدا کنیم ولی علما گفته انداین مذاهب چهارگانه هم
مشترکاتی دارند هم ویژگیهایی که آنها را از هم متمایز
می کندلذا ماده درسی داریم بنام فقه مقارنکه در آن
ویژگیهای مذاهب چهارگانه است مسائلی که باعث جدایی
مذهب شافعی ازمذهب امام احمدحنبلی شد.
بنابراین به جهت همان خصوصیات است که از مذاهب
چهارگانه جدا شده ومذهب وهابیت نام گرفته ،شکی نیست که
فتوای امام محمد وهاب مطابق فتاوی احمد بن حنبل بوده
اودر قروع حنبلی مسلک است.ولی چه عواملی باعث شد در
جهان اهل سنت بگویند این مذهب وهابی است،این نامگذاری
از طرف شیعه یا اهل تصوف نبود بلکه اندیشمندانی چون
دکتر محمد علی البهی وزیر اوقاف مصر که شهید قرآن
سیدقطب در کتابهایشان استناد کردند.وهمچنین شیخ غزالی
که یک صاحب نظر اسلامی است کتابی دارد بنام
(الفکرالاسلامی فی تطوره)در فصل چهارم این کتاب از
حرکت وهابی نام برده،امام محمد ابوزهره صاحب کتاب
(تاریخ المذاهب الاسلامیه )اودر کتابش فصلی را به
شافعی،فصلی به مالکی وفصلی به اثنی عشری وفصلی خاص به
وهابیت اگر امام ابومحمدابوزهره فصلی به وهابیت اختصاص
داده به دلیل همان ویژگیهایی که در مذهب وهابیت وجود
داردآن را ازمذاهب دیگر جداساخته گر چه وجه اشتراکاتی
هم وجود دارد وآنچه مد نظر من است آن تمایزاتی است که
موجب شده بزرگان اهل تسنن در جهان بر مجموعه افکار
محمد بن عبد الوهاب مذهب وهابی اطلاق کنند.من اولین
نفری نیستم که که نام وهابیت را جنبش فکری محمدبن
عبدالوهاب اطلاق کرده باشم بلکه امام محمد غزالی ،دکتر
یوسف القرضاوی که از علمای اهل تسنن در عصر جدید است
ودانشمند بزرگ شیخ محمد سعید رمضان البواطی در سوریه
در مورد تفکر وهابی سخنانی دارد.اینها را به این دلیل
گفتم که بگوییم شما اشتباه می کنید که می گویید در یمن
کسی نمی گوید وهابیت بلکه علاوه بر دانشمندان بزرگ اهل
سنت در منطقه شافعی یمن علمای شافعی در حضرموت
علمایشافعی در تعز می گویند مذهب وهابی حتی کتابهایی
بر رد وهابیت نوشته اند علامه حضرمی را که می شناسید
او یکی ازعلمای بزرگ یمن است کتابی در رد وهابیت
دارندالبته در رد ایشان جوابیه ای نوشته انداینها را
گفتم در ÷اسخ به سوالی که چرا من می گویم کوچ من از
وهابیت به اثنی عشری من وهابی بودم وبه آنچه در وهابیت
بود اعتقاد داشتم اگر بگویم کوچ من از سنت به اثنی
عشری به جق آنها جفاکردم چرا که ویژگیهایی درتسنن وجود
دارد که در وهابیت وجود ندارد.
شیخ ابواحمدبکری:
من از شما سوال کردم زمانی که در یمن بودی اگر شخصی
از تو می پرسید برچه عقیده ای هستی میگفتی وهابی
هستم؟به این سوال من جواب کافی وافی دهید.
دکترعصام: امام عبدالحلیم محمود(شیخ الازهر) که امام
زمان خوددر الازهر به حساب می آیند می دانید سخنان
پرارزشی دارندکه به این سوال پاسخ می دهند اگرمن سخنان
ایشان را مطرح می کنم نه به خاطراینکه از جواب دادن به
سوال طفره روم بلکه چون به سخنان ایمان دارم از
اوتبرکا نقل می کنم چرا که او را دوست دارم ونظرایشان
راجواب خود می دانم {سلفیها وجریان اشعری بر لفظ اهل
سنت منازعه کردنداشعری مدعی است که از اهل سنت است
ونماینده سلف صالح وادامه دهنده سلف صالح، وهابی ها
ادعا می کنند آنها ادامه راه حقیقی اهل سنت هستند
(سلفی غیراز وهابی است ولی متاسفانه تحت تاثیر وهابیت
قرارگرفته براین مطلب شواهدی دارم.)این امر طبیعی است
که من زمانی که وهابی بودم بر خودم وهابی اطلاق نمی
کردم چرا که خودم را اهل سنت می دانستم حتی اشعریهاکه
جمهور اهل سنت را تشکیل می دهند برگمراهی می دانستم
ومعتقد بودم آنها خطرناک تر ازهرفرقه ضاله ای
هستندبخاطر اینکه آنها خود را اهل سنت واقعی می دانند
در حالیکه ما اهل سنت واقعی هستیم.
رجوع کن به نوشته های وهابیها در رد اشعریها در حالی
که جناب شیخ حسن ایوب سنی معاصر در کتاب (تبسیط
العقیده الاسلامیه می گوید اشعریها همان جمهور اهل
تسنن هستندومیگوید قرضاوی در کتابش (الشیخ محمد
الغزالی فی نصف قرن)که اشعریها همان جمهور اهل سنت
هستند اشعریهااکثریت اهل تسنن جهان را تشکیل می
دهندبطور مثال دانشگاه دیوبند درهندکه بین اهل تسنن به
الازهرهند یا زیتونیه معروف است یا الازهر در مصر همه
اینها از لحاظ جریان فکری یااشعری هستند یا ماتریدیه
به همین دلیل هم شما کتابهایی درگمراه بودن اشعریه
نوشتیدمانند (الموسوعه الکبری فی موقف ابن تیمیمه من
الاشعریه)چون ابن تیمیمه معتقد بودما نماینده اهل تسنن
هستیمدر حالیکه اشعریه ابن تیمیمه را از اهل تسنن نمی
دانستند.زمانیکه من وهابی بودم اگر شخصی به من می گفت
وهابی هستی می گفتم وهابیت امتداد اهل تسنن است واجازه
نمی دادم کسی مرا وهابی صدا بزند ولی بعد از خروج از
وهابیت حقیقت را پذیرفتم که ویژگیهایی در وهابیت هست
که غیر اهل تسنن است
شیخ عثمان:
بسم الله الرحمن الرحیم،سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
از اینکه امشب در مورد موضوعی که همیشه مورد اختلاف
بوده بحث می کنیم خوشحالم،و،آرزو می کنم بتوانیم آنچه
که می دانیم برای برادران مسلمان خود توضیح دهیم وآنچه
از حق وحقیقت وجود دارد آشنا شویم. از اینکه به این
گفتگوها دعوت شدم وتوانستم شرکت کنم خوشحالم ان
شاءالله از طریق این گفتگوها به حقیقت برسیم .امیدوارم
بارعیت کردن بعضی مسائل بتوانیم گفتگوی آرامی داشته
باشیم تا به اهدافمان برسیم .خیلی ها سعی کردند تا از
مشارکت من در غرفه جلوگیری کنندچون فکر می کردند به من
اجازه داده نخواهد شد که آنچه می دانم بگوییم ولی من
معتقدمما مهمان مردمی هستیم که گفته می شودبه زبان اهل
بیت پیامبر سخن می گویندلذا از آنها می خواهم با ما
مانند رفتار اهل بیت پیامبر با میهمانان خود داشتند با
ما داشته باشید،اهل بیت پیامبر آزار دیگران را تحمل می
کردند ولی موجب آزار دیگران را فراهم نمی کردند از شما
هم خواهشمندم اذیت مارا تحمل کنید وموجب اذیت ما را
فراهم نکنید چون من قبل از آمدن برای شروع گفتگوکتابی
را دیدم که در آن تکفیر شده بودم وحرف ناروایی هم به
من زده بودند،در حالیکه من با مردمی سحن می گویم که
ادعا دارند پیر اهل بیت پیامبرند امیدوارم بهترین
نماینده باشند.
دکتر عصام:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة برکاته
در ابتدای امر تقاضایی دارم اول اینکه هدفهای اصلی
گفتگو مشخص باشد هدف اصلی نزدیک کردن مسلمانان چه اثنی
عشری چه اهل سنت وچه وهابیت غرض اصلی نزدیک کردن صفهای
اسلامی است که هیچ هدفی بالاتر از این وجود ندارد که
در خلال گفتگو باید به آن توجه داشته باشیم،وحدت
اسلامی فریضه الهی است که روز قیامت باید پاسخگوی
پروردگار عالم باشیم.
ممکن است حرفهایی که می گوییم مردم را قانع کنیم ولی
باید ببینیم مورد رضای خداوند متعال هم هست؟خیلی ها
افراط می کنند وبرای وحدت اسلامی دلایلی را مطرح می
کنند وبسیاری را هم قانع می کنند در حالیکه اگر شبی با
خدای خودش خلوت کند دو رکعت نماز بگذارد وقبل از
مجاسبه روز قیامت از خودش سوال کند برای وحدت اسلامی
چکار کرده آیا واقعا آنچه انجام داده باعث تقویت وحدت
اسلامی شده؟ حقیقتا من برای وحدت اسلامی راهی ندیدم جز
گفتگوی اسلامی هدفمند، این نکته ای است که باید در
تمام مراحل گفتگو رعایت شود،اگر کوتاهی کنیم بعید است
به این هدف برسیم.
تجربه ای که از گفتگوها بدست آوردم که بعداز رجوع از
مذهب وهابی به اثنی عشری بزرگترین هم خود را نزدیک
کردن وهابیت واثنی عشری قراردادم به همین دلیل هم کتاب
(المنهج الصحیح والجدید فی الحوار بین الاثنی عشریة
والوهابیة) را نوشتم چون فهمیدم که دستهای پنهانی وجود
داردکه می خواهد در بین صفوف اسلامی تفرقه ایجاد کند
لذا من سعی کردم در این کتاب نکات اساسی یک گفتگوی
سالم را یادآور شوم اگر آن پایه ها رعایت نشود گفتگو
به جایی نمی رسد،اگر می خواهید آنرا مطالعه کنید کتاب
به چاپ رسیده وهم می توانید به سایت اینترنتی سفینة
النجاة که زیر نظر موسسه کوثرمراجعه نماییدسه اصلی که
علمای جامعه شناسی وضع کردند وتمام علمای مادی غیرمادی
//////////////////////////////////این نظریه را هر
مذهب ودینی چه بشری چه آسمانی چه مارکسیستی، ا
سلامی،مسیحی معتقد ند این سه مرحله باید رعایت
شود///////شیخ ناصر قفاری حفظه الله در کتاب (اصول
مذهب الامامیة الاثنی عشریة)در مقدمة کتابش می نویسد
(آنچه باعث جلب توجه من شد سه گروه شدن اهل تسنن نسبت
به اثنی عشری ) واز احسان ظهیر وافرادی که همفکر
اوهستند جز گروه اولند آنها معتقد ند که اثنی عشری
متمایل به غلو کردن وباطنیه هستند.
وقسم دوم از کسانی مثل سالم بهنساوی نام میبرد که اثنی
عشری رایک فرقه وگروه معتدلی می داند و گروه سوم بین
این دو گروه متحیر ماندند؟؟؟؟؟وقتی من وهابی بودم؟؟؟می
دیدم که امام شلتوت مصرانه از اثنی عشری دفاع می
کندومعتقد است اثنی عشری مذهب پنجم در اسلام است
وهمچنین شیخ محمد غزالی وعلامه عبد الحلیم الجندی در
کتاب (الامام جعفرالصادق)ودهها بلکه صدهانفر از اهل
تسنن از گذشته همه ازاثنی عشری دفاع می کنند
وهمچنین از معاصرین افرادی چون امام علامه مجدالدین بن
اثیر در کتاب جامع الرسولش جایی که حدیث رسول خدا را
از ابو هریره رضی الله عنه نقل می کند که(یبعث الله فی
کل ماءة عام من یجد الاسلام) مذهب اثنی عشری را مذهب
پنجم می داندودر همان زما ن نظر دیگری/////// را از
شیخ عبد العزیزبن باز ومحب الدین خطیب قائل بودند مذهب
اثنی عشری راخارج از اسلام است.
همانطور که ملاحظه می کنیددر مورد اثنی عشریدونظریه
متفاوت وجود دارد،علمای روانشناسی معتقدند وقتی در یک
موضوع اختلاف نظر است افراد در نوع بررسی موضوع دچار
اشتباه شده انداشکال در موضوع نیست اشکال در روش بررسی
است بنابراین اشکال در مذهب اثنی عشری نیست بطور مثال
جناب عثمان خمیس در کتاب( کشف الجانی محمد تیجانی)
روشی متفاوت با سالم البهنساوی در کتاب (السنة المفتری
علیها)دارد لذا باید روش گفتگو را با ذکر قوانین آن
مشخص کنیم.
سید رفیق: به سخنان عثمان خمیس گوش می دهیم.
عثمان خمیس:
من هم معتقدم قوانینی بزای مناظره قرار داده شود،این
یک امر ضروری است .قبل از بحث نکته ای را تذکر بدهم من
زمانیکه وارد غرفه شدم دیدم دو طرف دشنام می دهند،
الحمد الله این دشنامها بر من اثری نگذاشت ولی می
خواستم تذکر بدهم تاانشاالله این مسئله بیشتر گسترش
پیدا نکند.
اما نکاتی در مورد گفتگو: برای من فرقی نمی کند در
مورد چه مسئله ای صحبت کنیم اصلبحث که راجع شیعه سنی
است رعایت کنیم ،وهمچنین در مورد دکتر عصام که قبلا
سنی وهابی بوده والان بعنوان نماینده شیعه در غرفه است
وحرفهایش حجت وسخن شیعه است؟ اگر بعدا در گفتگوها او
را شکست دادم نگویید این فرد نماینده ما نیست، دکتر
عصام را بعنوان نماینده قبول دارید؟ شاید بعد(که دکتر
عصام در مناظره شکست خورد ودوباره به اهل سنت رجوع
کرد)یکی بگوید او وارد شیعه شده تا از درون به شیعه
ضربه بزند وتسنن خود را دوباره اعلام کند. برای من
فرقی نمی کند با او مناظره کنم من اورا نمی شناسم که
صاحب علم است یا نه؟ ولی میدانم او از اول شیعه نبوده
ودر کتب شیعه بزرگ نشده ولی اگر شما او را به نماینده
گی اورا قبول داریدمن با او مناظره می کنم .
برادر رفیق موسوی
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته ما اگر دکتر عصام را
قبول نداشتیم به نماینده گی نمی فرستادیم بله او
نماینده ماست شما چطور عثمان خمیس را به نماینده گی
قبول دارید؟خداوند پدر ومادرت رابیامرزد،هر دو طرف می
پذیرند نظرات شما را می شنویم.
دکتر عصام عماد:
بسم الله الرحمن الرحیم من تجربه کرده ام که اگر مباحث
ما پیرامون یک محور باشد ما را در رسیدن به هدفمان که
نزدیکی مسلمانان ورفع اختلافات وشناخت حق است کمک می
کند، واز پراکندگی بحث متحیر شدن دوستان شیعه وسنی
جلوگیری می کند لذا من معتقدم از اول مناظره موضوع هر
هفته مشخص شود که در مورد حدیث ثقلین باشد یا آیه
ولایت یا پیرامون اهل بیتو همچنین در مورد آیاتی که
محل اختلاف برادران اهل تسنن واثنی عشری است لذا
معتقدم وقت وساعتی برای گفتگوها معین شود.