2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا علماي شيعه همه روايات اصول كافي را صحيح ميدانند؟
کد مطلب: ٥٢٠٩ تاریخ انتشار: ١٢ دي ١٣٨٦ تعداد بازدید: 26935
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
آيا علماي شيعه همه روايات اصول كافي را صحيح ميدانند؟

سؤال كننده : سياوش

توضيح سؤال :

با سلام بنده جديدا" كتابي با عنوان غلو را مطالعه كردم كه نوشته مردي به اصطلاح روحاني با نام صالحي نجف آبادي است و او در اين كتاب بعضي احاديث كافي را ضعيف و حتي نادرست مي داند و مرحوم كليني را به اشتباه در مورد اين احاديث متهم مي كند و همچنين در مورد مطلبي كه مي گويند كتاب كافي به امضاي امام عصر (ع) رسيده را هم ايشان تكذيب و دروغ مي دانند . خواهشن كامل و سريع و با ذكر منابع توضيح دهيد . يا علي

پاسخ :

مرحوم شيخ كليني ؛ اقدم ، اوثق و بلاترديد از ائمه حديث و اعظم المحدثين تاريخ شيعه است .

نجاشي در شأن او مي گويد :

شيخ أصحابنا في وقته بالري ووجههم ، وكان أوثق الناس في الحديث ، وأثبتهم .

رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 377 .

شيخ طوسي هم در يك كتابش تعبيرش از كليني اين است كه :

جليل القدر عالم بالاخبار .

رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 439 .

در كتاب ديگرش تعبيرش اين است كه :

ثقة ، عارف بالاخبار .

الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 210 .

و اما كتاب كافي ، بلاترديد در نزد تمامي علماي شيعه ، متقن ترين كتاب حديثي تاريخ شيعه است .

مرحوم سيد ابن طاووس تصريح مي كند :

شيخ مفيد با آن عظمت و مقام و با آن قرب و منزلت ، تعبيرش در مورد كتاب كافي اين است كه اين كتاب ، از برترين كتاب هاي شيعه است كه بيشترين فايده را مي توان از آن برد .

الكافي ، وهو من أجل كتب الشيعة وأكثرها فائدة " .

( تصحيح اعتقادات الإمامية ، الشيخ المفيد ، ص 70 ) .

شهيد اول كه ركن اركان فقه است ، عبارتش اين است كه در مذهب شيعه كتابي به مانند كافي نوشته نشده است .

ويقول عنه الشهيد كما في إجازته لابن الخازن : كتاب الكافي في الحديث الذي لم يعمل مثله .

( شرح اللمعة ، الشهيد الثاني ، ج 1 ، ص 48 ) .

محقق علي بن عبد العالي محقق ثاني ، باز همين تعبير را در بارهء كتاب كافي دارد .

وقال المحقق علي بن عبد العالي الكركي في إجازته للقاضي صفي الدين عيسي : " الكتاب الكبير في الحديث ، المسمي بالكافي ، الذي لم يعمل مثله . . . وقد جمع هذا الكتاب من الأحاديث الشرعية ، والأسرار الدينية ، مالا يوجد في غيره" .

( الكافي ، الشيخ الكليني ، ج 1 ، ص المقدمة 27 ) .

اما با همهء اين توضيحات ، هيچ يك از علماي شيعه تا كنون ادعا نكرده اند كه تمام روايات كافي ، صحيح السند و قطعاً صادر از معصوم است ؛ زيرا هر چند مرحوم كليني مقام ارجمندي داشته و برترين محدث تاريخ شيعه است ؛ اما معصوم از خطا و اشتباه نبوده است . و نداشتن اين ويژگي باعث شده است كه تعدادي از روايات كتاب شريف از نظر سندي تمام نباشد . و اين امري است طبيعي و مطابق با عقل و برهان .

و خود مرحوم شيخ كليني هم مدعي نيست كه تمامي رواياتي كه در كافي جمع كرده است ، صحيح است .

اما اين كه اين كتاب را امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ديده و تأييد كرده باشد ؛ چنانچه مشهور شده است كه امام زمان عليه السلام در بارهء كتاب كافي فرموده باشند :

الكافي كاف لشيعتنا

هيچ سند و مدرك معتبري ندارد .

مرحوم ميرزاي نوري رضوان الله تعالي عليه در اين باره مي فرمايد :

وانه قال عنه : ( ان هذا كاف لشيعتنا ) فبين انه لا أصل له ولا أثر في مؤلفات أصحابنا ، ولم تأت به رواية قط لا صحيحة ولا ضعيفة .

خاتمة المستدرك - الميرزا النوري - ج 1 - ص مقدمة التحقيق 39

اين گفته اند كه امام فرموه باشد : «ان هذا كاف لشيعتنا» اصل و اساسي ندارد و اثري از اين روايت در كتاب هاي علماي شيعه ديده نمي شود . و نيز هيچ روايتي ، نه صحيح و نه ضعيف در اين باره وارد نشده است ... .

واضح است كه اگر چنين روايتي از امام زمان صادر شده بود ، بعد از آن ديگر علماي شيعه حق نوشتن كتاب را نداشتند ؛ چون اين جمله ، تمامي كتاب هاي بعد را باطل اعلام مي كند ؛ از اين رو وقتي علماي سلف ؛ مثل شيخ صدوق كه تقريباً همزمان با كليني بوده و نيز شيخ مفيد ، شيخ طوسي و ... به اين نقل اعتماد نكرده و كتاب هاي فراواني نوشته اند ، ما چگونه مي توانيم به اين جمله اعتماد كنيم .

بقيه علماي شيعه نيز از اين مطلب به صورت مفصل جواب داده اند كه فكر مي كنم همين اندازه كافي باشد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | Abdullah | Germany - Altentreptow | ١٢:٠٠ - ١٨ اسفند ١٣٨٦ |
Assalomu alaykum. Oyo kulayni dar kitobi khud Quronro muharaf guftaast?????

پاسخ:
دوست عزيز ! مرحوم كليني همانند بقيه علماي شيعه ، قائل به عدم تحريف قرآن است ، اگر روايتي در اين كتاب آمده كه بوي تحريف از آن مي‌آيد ، دليل بر اين نمي شود كه خود وي نيز قائل به تحريف قرآن باشد .
ما به اين پرسش پيش از اين به صورت مفصل پاسخ داده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=771

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
2 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام بهتربودمنظورتان رااز " برخي ازروايات معدودوانگشت شمارآن كتاب شريف .. " رادقيقتربيان مينموديد. اين كتاب شريف كافي مشتمل بر 15199 يابقولي ديگر15176 حديث است, علامه محمدباقرمجلسي كه به اعتقادعلما, استادفن حديث وازبزرگان رجال شناس جهان شيعه ميباشد دركتاب خودش كه بنام " مرات العقول في شرح اخبارآل الرسول " نوشته كه درشرح احاديث همين كتاب كافي ميباشد جالب است كه حدود 9000 حديث ازاحاديث منقول دركافي را صحيح نميداندمثلا درجلداول اين كتاب كه درآن تقريبا 1440حديث ذكرشده است جناب مجلسي فقط حدود266 راصحيح ميدانندو جالبتراينكه درمجموع كتاب شريف كافي تعداداحاديثي كه ازرسول اكرم صل الله عليه نقل شده بسياربسيار كم وناچيزميباشدمثلادرجلداول اين كتاب اعم ازصحيح ياناصحيح فقط 65 حديث ازپيامبراكرم(ص)ذكرشده است.و ..... البته باتوجه به دفاع جانانه شماازاين كتاب شريف به شرحي كه درمقاله بيان نموده ايد بعيداست كه اين قبيل مطالب روشنگررابتوانيددرسايت خوددرج نمائيد.

پاسخ:
با سلام
جناب آقاي علي احمد ، يا سيد سجاد ،‌ يا .... (بهتر است ساير نام هاي شما را ننويسيم تا بتوانيد با آنها به صورت سابق با ما به بحث بپردازيد)
جداي از اينكه آمار شما اشتباه است ، نتيجه گيري شما نيز اشتباه است ؛ يعني حتي اگر آمار شما صحيح بود ، باز اين نتيجه گيري اشتباه بود ؛ زيرا :
1- بهتر بود به اين آمار ، آمار روايات حسن و موثق را نيز كه در نظر شيعه حجت است اضافه مي كرديد ؛ كه طبيعتا بيشتر روايات اصول كافي چنين خواهد بود . (همانطور كه اهل سنت روايات حسن و نيز روايات رافضي ثقه را حجت مي دانند)
2- مرحوم كليني در كتاب شريف كافي ، عموما در ابتداي هر باب ، بهترين روايت را با صحيح ترين سند ذكر كرده است و سپس در ادامه رواياتي را كه صلاحيت براي شهادت براي اين روايت و يا تفسير آن دارند ذكر كرده است ، همان روشي كه بخاري بزرگترين محدث اهل سنت در صحيح خويش به كار برده است ، و در ابتداي هر باب (البته به ادعاي اهل سنت) روايات صحيح را ذكر كرده است و اگر در ادامه باب روايات ضعيف ذكر شود ، ضرري به روايت اصلي و صحت كتاب نمي زند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام اين كشف واكتشاف بسيارمهم شماراتبريك ميگويم... ولي ظاهرابنظرميرسدتلاش شمابيهوده بوده است. سوال: اياعلماي شيعه همه روابات اصول كافي راصحيح ميدانند؟ جواب شما:بشرح متن فوق :...برخي ازروايات انگشت شمارآن كتاب شريف راازنظرسندي تمام نباشد... بحث راجع به صحيح بودن واحاديث صحيح روايات كتاب شريف كافي است نه راجع به احاديث حسن وموثق و... شما ميگوئيد تعدادي انگشت شمارومعدودي ازروايات ازنظرسندي تمام نباشد آيا حسن بودن يا موثق بودن حديث جزوبحث سندي روايات نيست؟ باتوجه به اعتراف شما آياتقليدازشيوه بخاري سنديت براي شماداشته وافتخاري براي شماست؟ لطفابادادن آماردرست آمارداده شده رااصلاح كنيد. موفق باشيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
شما ادعا كرديد كه بيشتر روايات اصول كافي از جهت سندي صحيح نيست و اين ضعف مرحوم كليني را مي رساند !!! در پاسخ به شما آورديم كه روايات حسن و موثق كه براي شيعه حجت است ، بنا بر اين مرحوم كليني مجموعه بزرگي از روايات حجت براي شيعه را جمع آوري كرده است ، كه شما از اين نكته غافل بوده ايد ،و بنا بر اين ‌استدلال شما بر ضد مرحوم كليني غلط است . آيا در اين مورد شكي وجود دارد ؟
اما در مورد تقليد از بخاري !!! ما ادعا نكرده ايم كه اين كار تقليد از بخاري است ، بلكه گفته ايم همان روش بخاري است و اگر شما مي خواهيد به اين روش اشكال بگيريد ، بايد به بخاري نيز اشكال بگيريد ؛ اين سخن ما چه ربطي به افتخار شيعه به روش بخاري دارد ؟ بهتر است به جاي بهانه گيري .
اما در مورد اشتباه در عدد ، اولين اشتباه شما در عدد كلي روايات اصول كافي است 16199 روايت است و شما در همين آماري كه ذكر كرده ايد ، اين عدد را 15199 بيان كرده ايد !!!
ساير عدد هاي شما نيز اشكالات فراوان دارد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام برخلاف تصوربه هيچوجه درصدد بحث باشمانيستيم زيرادرحدواندازه متخصصاني مثل شماوبخصوص حضرت ايت الله قزويني نبوده ونمي باشيم فقط جهت تنويرافكارخود ازنظرات شما استفاده ميكنيم.وهرگزدرصددطرح ادعائي ازجمله ضعف مرحوم كليني نميباشيم.بلكه فقط نظرمرحوم علامه محمدباقرمجلسي راازكتاب مرات العقول.. بيان كرديم. صرف نظرازتعداداحاديث كتاب شريف كافي كه اصلاموضوع سوال نميباشد لطفافقط تعداد احاديث صحيح اين كتاب شريف رابيان نمائيددرضمن اگرهمچنانكه درمتن مقاله مطرح نموده ايدتعداداحاديث غيرصحيح معدودوانگشت شمار ميباشندمتن همگي آنهارادرجواب ذكرفرمائيد. موفق باشيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
به خاطر باز بودن باب اجتهاد در نظر شيعه ، علما در مورد تعداد روايات صحيح كتاب اصول كافي با يكديگر اختلاف دارند . بنا بر اين نمي توان عدد دقيقي بيان كرد ؛ در مورد تعبير انگشت شمار نيز مسامحه در تعبير است كه به خاطر تذكر به جاي شما آن را تصحيح مي كنيم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام خداوندمتعال قرآن مجيدراميزان قرارداده تاحق وباطل راازيكديگرجداسازند پس بهترنيست ميزان حق وباطل را قران كريم قراردهيم نه صدق وكذب روات احاديث؟ همچنانكه رسول خداصل الله عليه واله وسلم ميفرمايد:"فماوافق كتاب الله فخذوه وماخالف متاب الله فدعوه". ياامام صادق(ع)ميفرمايد" فمالم يوافق من الحديث القران فهو زخرف". و" لاتصدق علينا الاماوافق كتاب الله وسنه نبيه". و " من خالف كتاب الله وسنه نبيخ فقدكفر". تاجائيكه حضرت صادق فرمايد" ان الغلات شرمن اليهودوالنصاري والمشركين". خداوندمارامصداق اين آيه شريفه قراردهد: " فبشرعبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه". موفق باشيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
همين رواياتي كه شما از رسول گرامي اسلام (ص) و امام صادق (ع) نقل كرديد ، آيا به راستي از ايشان نقل شده است ؟ شايد روايت اين روايات دروغ گفته باشند ؛ و در صورتي كه ميزان تنها كتاب خدا باشد ، پس همين دو روايت نيز به درد نمي خورد حتي اگر سندش صحيح باشد !!!
اصل اشكال استدلال شما در اين است كه خداوند متعال در قرآن فرموده است «ما آتاكم الرسول فخذوه ومانهاكم عنه فانتهوا» و براي فهميدن اوامر و نواهي رسول گرامي اسلام (ص) نمي توان به قول هر دروغگويي اعتماد كرد ؛ بايد راستگو سخنان حضرت را براي ما نقل كند و به همين سبب نياز به علم رجال داريم تا صدق و كذب روات حديث براي ما مشخص شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام اين احاديث دردرجه اول بدليل داشتن توافق باقران كريم موردقبول ميباشدكه ميفرمايد:"ذالك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين"بقره آيه2 وشهررمضان الذي انزل فيه القران هدي للناس وبينات من الهدي والفرقان" بقره185 "هذابيان للناس وهدي وموعظه للمتقين".آل عمران38 " لقدارسلنا رسلنابالبينات وانزلنامعهم الكتاب والميزان..".حديد25 "الله الذي انزل الكتاب بالحق والميزان ومايدريك لعل الساعه قريب".و.. واگرداراي سندصحيح هم باشندكه چه بهتر. وبرهمين اساس اين حديث ازهمين كتاب شريف كافي راصادق ميدانيم كه ازقول رسول اكرم(ص)نقل ميكند:" فاذاالتبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فانه شافع ...".چون باآيات مذكوروآيه 120سوره مباركه بقره مطابقت دارد.وامامثلااين حديث:"وعنه عن احمدبن محمد عن ابن فضال عن الحسن بن الجهم قال: قلت لابي الحسن عليه السلام:ان عندناقومالهم محبت وليست لهم تلك العزيمه يقولون بهذالقول؟فقال:ليس اولئك ممن عاتب الله انماقال الله:فاعتبرويااولي الابصار". كافي ج 1 حديث 5 راصادق نميدانيم زيراباقران موافقت ومطابقت نداردكه ميفرمايد: "فلنسئلن الذين ارسل اليهم ولنسئلن المرسلين".اعراف آيه6 و:" قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله ويغفرلكم ذنوبكم والله غفوررحيم".آل عمران31 واين عدم موافقت باقران وسنت رسول ظاهرصل الله عليه واله وسلم ورسول باطني(عقل ومنطق) بسيارمهمترازبررسي روات حديث است مثلابگوئيم بنظرنجاشي راوي اين حديث ابوجعفرمحمدبن يحيي عطارقمي راوي ازضعفاومراسيل ميباشدوراوي بعدي احمدبن محمد مجهول الاحوال است كه حتي ازابن فضال واقفي نيزاحايثي روايت كرده است و... اگرچنانكه موافق باشيداحاديث اين كتاب شريف راباكمك همديگربررسي نمائيم تااين بقول شما "تعدادي" دقيقترمعلوم شود.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
هيچ كس منكر اين مطلب نيست كه بايد در بررسي روايت ،‌ عدم مخالفت مضمون آن با كتاب و عقل و سنت قطعيه ثابت شود ؛ اما طبق نصقرآن كريم ، بسياري از موارد است كه حكم جزيي آن تنها در لسان رسول خدا (ص) آمده است ؛ آيا اين موارد را مي توان تنها با عدم مخالفت با كتاب و عقل به دست آورد ؟
يا بايد صحت سند آن نيز بررسي شود ؛ خداوند متعال خود در قرآن دستور داده است كه در مورد اخبار شخص دروغگو ، بررسي شود و همينطور مورد قبول واقع نشود ، به همين جهت بايد اشخاص فاسق از غير فاسق تشخيص داده شوند تا به اين دستور خداوند در قرآن عمل كنيم.
اما در مورد دعوت براي بررسي روايات !!! براي اين كار بايد به حد اجتهاد رسيده باشيد ، تا با مباني صحيح ، اين كار را انجام دهيد. و قبل از آن دچار همين اشتباهات خواهيد شد . به عنوان مثال در مورد همين روايت ، شما به خاطر غفلت از چند نكته ادعا كرده ايد كه چون اين روايت موافق با قرآن نيست پس باطل است !!!
1- در روايت آمده است آنچه مخالف قرآن بود باطل است ، و نه آنچه موافق نيست ؛ چه بسا روايتي كه از آيات قرآن موافق يا مخالف نداشته باشد يا هر دو در مورد آن صادق باشد !!! و صرف عدم موافقت دليل بر بطلان نيست .
2- در خود روايات ، مطلق و مقيد و عام و خاص وجود دارد و چه بسيار روايات كه مضمون آنها با مضمون روايات ديگر مشخص مي شود ؛ از كجا معلوم كه روايتي كه شما ادعاي مخالفت آن با قران را داريد از اين قبيل نيست ؟
3- آيا بحث تبري از افرادي خاص ، بدون دانستن اعمال آنها ، و تشخيص حقيقت باطن آنها ، از مطالبي است كه حجت باطن آن را درك مي كند !!! چگونه ادعا مي كنيد كه اين روايت مخالف با آياتي است كه مي گويد خداوند از انسان آنچه را عقل او بدان رسيده است ، حساب مي كشد؟ با اينكه عقل بدون هيچ پيش زمينه اي در اين زمينه نمي تواند وارد شود !!!
به همين جهت توصيه مي كنيم ، بدون رسيدن به مرتبه اجتهاد و آشنايي كامل با قواعد بررسي روايات ، از وارد شدن در اين زمينه پرهيز كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | علي احمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام لطفابه صراحت بيان فرمائيدكه آياشما خودتان را واجدشرايط لازم براي واردشدن دراين زمينه ميدانيد؟ موفق باشيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر مقصود شما گروه پاسخ به شبهات است ، خير ؛ و اگر مقصود شما جناب دكتر قزويني است ، ايشان چند سالي است كه درس خارج فقه مقارن داشته و در اين زمينه فعاليت دارند ؛ اما آنچه مشخص است ، عدم صلاحيت علمي غير مجتهدين در اين زمينه است .
موفق باشيد.
گروه پاسخ به شبهات
8 | طه | Czechia - Prague | ٠٤:٠٩ - ٠٩ مرداد ١٣٩٠ |
آقاي علي احمد ؟ لطفا ببند دهان بي جهت باز مانده را و از اين همه جواب قانع كننده خجل باش و رو سياه
9 | حسن م | Iran - Tehran | ١١:٤٠ - ٠٤ بهمن ١٣٩٢ |
با سلام. در سايت ويکيپديا در مقاله اي با عنوان (اصول کافي) نظرات علماي بزرگ شيعه را در صحت اين کتاب شريف نقل کرده و گفته طبق نظر علماي بزرگ شيعيان تمام روايات اصول/فروع و روضه کافي صحيح بوده وناقشه در کافي را کار عاجزان ميداند. لطفا به اين مطالب کامل و جامع پاسخ دهيد:اعتبار کافي:شيخ کليني در پاسخ کسي که از او درخواست نوشتن کتاب جامعي نموده‌است، مي‌گويد: «در کافي تمام آنچه متعلم در فنون علم دين، به آن نياز دارد و قصد عمل به اخبار درست و سنن صحيح دارد، جمع شده‌است».
شيخ حر عاملي اين سخن کليني را بياني صريح در شهادت به صحت احاديث کافي - البته به اصطلاح قدما مي‌داند. (صحيح به اصطلاح قدما به معني قطعيت صدور از معصوم با قرائن قطعي يا تواتر يا شهرت صحت اصول ومنابع اصلي است.)
شيخ مفيد که از معاصران کليني به‌شمار مي‌رود، درباره کتاب کافي مي‌نويسد: کتاب کافي از برترين کتاب‌هاي شيعه و پرفايده‌ترين آنهاست.[۳]
شهيد اول، محمّد بن مکّي، در اجازه خود به ابن خازن، ضمن شمردن کتب حديثي شيعه مي‌نويسد: همانند کتاب کافي، در حديث شيعه نوشته نشده‌است.[۴]
شهيد ثاني در اجازه خود به شيخ ابراهيم ميسي، کافي را به همراه سه کتاب: من لايحضره الفقيه، تهذيب الاحکام و استبصار، از پايه‌هاي ايمان و ستون‌هاي اسلام مي‌شمارد.[۵]
علامه محمدتقي مجلسي مي‌گويد: همانند کافي در ميان مسلمانان نگاشته نشده‌است.[۶]
علامه محمدباقر مجلسي در کتاب مرآة العقول، شرح مبسوط وي بر کتاب کافي، مي‌نويسد: کتاب کافي از تمام کتب اصول، مضبوط­تر و جامع‌تر است و بهترين و بزرگ‌ترين تأليف فرقه ناجيه (شيعه اماميه) است.[۷]
آيت‌الله خويي در کتاب معجم رجال حديث، از قول استادش مرحوم آيت‌الله نائيني، مناقشه در اسناد روايات کافي را حرفه و ترفند عاجزان وناتوانان خوانده‌است.[۸]
آيت‌الله سيد محسن حکيم در مستمسک عروة الوثقي، کافي را يکي از کتب اربعه مي‌داند که محور عمل شيعه مي‌باشد.[۹]
شيخ عباس قمي، کليني را مطمئن ترين محدث مي داند.[۱۰از علمايان شيعه مانند مجلسي اول و "سيد نعمت الله جزايري" گفته اند: کتاب کافي به محضر امام زمان رسيده و مورد تحسين او قرار گرفته و درباره ي کافي گفته است:الکافي کاف لشيعتنا: کافي براي شيعيان ما کفايت مي کند

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

هيچ يک از علماي شيعه معتقد به صحت تک تک روايات کافي نيست و اگر واقعا چنين بود چرا همين علماء امثال علامه مجلسي به بررسي سند کافي پرداخته و روايات فراواني را تضعيف کرده است

اين نکته را بايد مدّ نظر داشت که مجرد نقل روايت از ضعيف، با اتقان کتاب منافات ندارد. کتاب بحارالانوار، بي‌ترديد کتابي است که نظير آن در شيعه نگاشته نشده، ولي آيا معناي اين سخن، اين است که همه روايات آن معتبر است؟ کليني اسناد احاديث را ذکر کرده، تا هر کس بخواهد از طريق بررسي آنها، صحت و سقم روايات را به دست آورد.

در خصوص بررسي اقوال علماء در خصوص اصل کافي، مقاله به اين نام «لزوم ارزيابي سندي احاديث کافي»در سايت راسخون موجود است جهت اطلاع به آنجا رجوع کنيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

10 | مسلم | Iran - Ahvaz | ١١:٢٩ - ١٨ بهمن ١٣٩٢ |
با درود خدمت علي احمد شيعه واقعي علي ع *** باز بودن يا بسته بودن اجتهاد اراجيفي بيش نيست احاديث ضعيف را نام ببريد چون بعدش کاردادم با شما اگر جرات داريد

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ جواب همان است كه در نظرات قبلي بيان شد، اجتهاد هم يك عمل عقلي و شرعي مورد قبول شيعه و اهل سنت مي باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
11 | محسن قيوميان | | ١٤:١٤ - ٢٣ بهمن ١٣٩٢ |
با سلام و عرض احترام
اين جانب مطالعاتي در علم حديث و کتب حديثي شيعيان و همچنين اهل تسنن داشته ام و نکات زير را برداشت کرده ام:
1) اگر کتاب الکافي را در کنار کتاب صحيح بخاري قرار بدهيم و منصفانه نگاه کنيم مي بينيم که کتاب صحيح بخاري داراي اشکالات به مراتب بيشتر و عميق تري نسبت به کتاب الکافي مي باشد.ترديد نکنيد هر ايرادي که به الکافي گرفتيد بدتر و زشت تر از اون در صحيح بخاري فراوان پيدا مي شود.
2) با احترام به علماي رجالي شيعه ،نظرات آن ها با شرايط و امکانات زمان آن ها و سطح فکري جامعه آن ها قابل توجيه هست.هيچ کدام از آن ها معصوم نيستند.
3) ابوبکر قبل از مرگش وصيت کرد.عمر بن خطاب قبل از مرگش وصيت کرد.علي بن ابي طالب قبل از شهادتشون وصيت کردند.
هر آدم عاقل و بالغي که متوجه مرگ خودش بشود وصيت مي کند.چطور ممکن هستش پيامبرمان وصيت نکرده باشند و وصي خود را تعيين نکرده باشند؟
4) چرا فاطمه زهرا پاره ي تن پيامبر، مخفيانه دفن شدند؟ چرا وصيت کردند که ابوبکر و عمر در تشييع جنازه شون شرکت نکنند؟ چرا علي بن ابي طالب همسرش فاطمه زهرا را مخفيانه دفن کردند؟چرا فاطمه زهرا از ابوبکر و عمر بيزاري و برائت جستند؟
5) آيا پيامبرمان در آخرين سال عمرشان ، بعد از آخرين حج شان ، در واقعه غدير خم، آن همه نفر را جمع کردند که فقط بگويند " هر کس من دوست او هستم اين علي دوست او هست! "؟ چرا راويان حديث جوامع اهل سنت،ساير صحبت هاي پيامبر را ذکر نکرده اند؟ تاريخ طبري که حتي از الاغ و بز پيامبر صحبت کرده و موي بز پيامبر را توصيف کرده از کنار واقعه بزرگ و مهم غدير خم براحتي عبور کرده و چيزي نگفته.بخاطر چي؟
اين که چند تا اشکال به کتاب الکافي مي گيريد دليلي بر ضعف شيعه نمي باشد.
محسن قيوميان
محقق زيست شناسي سلول هاي بنيادي و سرطاني
دانشگاه فردوسي مشهد و علوم پزشکي مشهد
12 | ايمان | Iran - Gorgan | ٠٤:٠٨ - ٢٤ فروردين ١٣٩٣ |
سلام.
شيعياني که تفکر جماعت عمريه دارن لطفا يک حديث از کتاب شريف کافي بياوريد که صحت فقهي. تاريخي. يا اعتقادي نداشته باشد؟
اما خود جماعت منحرف از حق:
شماها سوادتون اندازه مقدمه مترجمان اين کتاب شريف هم نيست. حالا اومديد اشکال به کتاب و اعتبار کتاب ميگيريد.
جماعت عمريه اول برن صحاح سته با اون همه افتضاحات و شرکيات خلفاشون رو جمع کنن بعد اگه عمرشون کفاف داد شروع کنن به شيعه ايراد بگيرند.
@@@@@@@@@@@@@@@@@ اينم هديه کوچيک من به شما @@@@@@@@@@@@@@@@@
((((قال عمر:ما بقي في شيء من امر الجاهلية الا اني لست ابالي الي اي الناس نکحت وايهم انکحت الطبقات الکبري ج3 ص 269)))))
13 | سيد | Germany - Eschborn | ٠١:٥٧ - ٣٠ خرداد ١٣٩٣ |
سلام عليکم ممنون ميشم جواب رو بفرماييد : اين مطالب در يکي از سايتهاي مخالفين بود .. ايا صحت داره ؟ و اگر داره جواب چيست ؟

***آيا ميدانيد چرا شيعه صحيح را براول کتب حديثي خود نمي گذارد***؟
مثلا صحيح الکليني
درپاسخ به اين سوال بايد گفت که اولا اين اهل سنت بودن که به شيعه ياد دادن علم حديث چيه:
***حر عاملي ميگه***
كتاب وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء30 صفحة259
www.yasoob.com/books/htm1/m012/10/no1068.html
الثاني عشر : أن طريقة المتقدمين مباينة لطريقة العامة والاصطلاح الجديد موافق لاعتقاد العامة واصطلاحهم بل هو مأخوذ من كتبهم كما هو ظاهر بالتتبع وكما يفهم من كلام الشيخ حسن وغيره وقد أمرنا الأئمة ع باجتناب طريقة العامة وقد تقدم بعض ما يدل على ذلك في القضاء في أحاديث ترجيح الحديثين المختلفين وغيرها
پس به گفته عاملي علم حديث رو از سني ها گرفتن
***تناقضات در تمام روايات شيعه(نيست روايتي مگر در مقابلش روايتي يافت مي شود)***
طوسي علت گير دادن عامه به شيعه رو اينطور ميگه:
تهذيب الأحكام للطوسي (460 هـ) الجزء1 صفحة2
www.yasoob.com/books/htm1/m012/10/no1015.html
الحمد لله ولي الحمد ومستحقه وصلواته على خيرته من خلقه محمد وآله وسلم تسليما ذاكرني بعض الأصدقاء أيده الله ممن أوجب حقه (علينا) بأحاديث أصحابنا أيدهم الله ورحم السلف منهم وما وقع فيها من الاختلاف والتباين والمنافاة والتضاد حتى لا يكاد يتفق خبر إلا وبإزائه ما يضاده ولا يسلم حديث إلا وفي مقابلته ما ينافيه حتى جعل مخالفونا ذلك من أعظم الطعون على مذهبنا وتطرقوا بذلك إلى إبطال معتقدنا
ابوالفضل بابليان درتاييد گفته طوسي ميگه:
رسائل في دراية الحديث لأبو الفضل حافظيان البابلي الجزء2 صحفة226

وأما الشيخ ؛ فلم يصرح بصحة الأحاديث وإنما ادعى الإجماع على جواز العمل بها - بناءا على ما ادعاه واختاره - وناهيك ما في الإجماع الذي يدعيه من القصور - كما هو غير خفي على من تتبع ذلك - حتى إنه ليدعي الإجماع في مسألة ويدعي إجماعا آخر - على خلافه - فيها وهو كثير ومن هذا طريقه في دعوى الإجماع ؛ كيف يتم الاعتماد عليه والوثوق بنقله ؟ ! على أنه صرح في كتابه الكبير بكثرة الأخبار واختلافها والتباسها حيث قال : إنه لا يكاد يتفق خبر إلا وبإزائه ما يضاده ولا يسلم حديث إلا وفي مقابلته ما ينافيه حتى جعل مخالفونا ذلك من أعظم الطعون على مذهبنا
خوب تا حالا دو موضوع بررسي شد:
1.شيعه علم حديث رو از اهل سنت گرفته و به اون مديونه
2.تمام روايات شيعه در تناقض هستن
****اما مبحث اصلي و اساسي****
آيا در نزد شيعه روايتي صحيح از پيامبر وجود دارد؟
آيا احاديث جعفرصادق رضي الله عنه احاديث پيامبرصلي الله عليه و سلم هستند؟
جواب شيعه:
الكافي للكليني (329 هـ) ج1 ص53 باب رواية الكتب والحديث وفضل الكتابة والتمسك بالكتب
www.al-shia.org/html/ara/books/lib-hadis/al-kafi-1/03.htm#001
14 - علي بن محمد عن سهل بن زياد عن أحمد بن محمد عن عمر بن عبد العزيز عن هشام بن سالم وحماد بن عثمان وغيره قالوا: سمعنا أبا عبد الله ع يقول: حديثي حديث أبي وحديث أبي حديث جدي وحديث جدي حديث الحسين وحديث الحسين حديث الحسن وحديث الحسن حديث أمير المؤمنين عليه السلام وحديث أمير المؤمنين حديث رسول الله صلى الله عليه وآله وحديث رسول الله قول الله عز وجل
جواب ما:
اين حديث ضعيف است بخاطر وجود شخصي بنام سهل بن زياد
مجلسي ميگه:
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ج1ص182: (الحديث الرابع عشر): ضعيف على المشهور.
جرح سهل
المفيد من معجم رجال الحديث : محمد الجواهري : ص273 :5630: سهل بن زياد : أبو سعيد الآدمي ، الرازي ، روى في كامل الزيارات وتفسير القمي ضعيف جزما أو لم تثبت وثاقته روى 2304 رواية
رجال بن الغضائري : ص66 :65: سهل بن زياد : أبو سعيد الأدمى الرازي كان ضعيفا جدا
الفهرست : الطوسى: ص142 :339: سهل بن زياد : الأدمى الرازي يكنى أبا سعيد ضعيفا
رجال النجاشي : ص185 :490: سهل بن زياد : أبو سعيد الأدمي الرازي كان ضعيف في الحديث، غير معتمد عليه
پس معلوم شد که هيچ سندي وجود نداره و اين قوي ترين سند براي اتصال روايات جعفر صادق به پيامبر بود که اونم ضعيفه زيرا پيامبر درسال11ه.ق وفات کردن و جعفر صادق درسال80ه.ق بدنيا اومده پس چطور از69سال پيش روايت ميکنه؟؟؟؟
****ضعيف بودن قوي ترين سند در نزد شيعه****
علي بن إبراهيم عن أبيه (إبراهيم بن هاشم) عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن زرارة عن الصادق.
ابراهيم بن هاشم يک شخص مجهول هست و هيچ يک از علماي رجال متقدمين شيعه اونو ذکر نکرده
پس اين از قوي ترين سند واي به حال ديگه
****اعتراف حر عاملي به ضعف تمام روايات****
وسائل الشيعة الجزء30 صفحة260 "واللوازم باطلة وكذا الملزوم بل يستلزم ضعف الأحاديث كلها عند التحقيق لأن الصحيح عندهم: (ما رواه العدل الإمامي الضابط في جميع الطبقات)" و يقول في موضوع آخر في نفس الصفحة " وأصحاب الاصطلاح الجديد قد اشترطوا - في الراوي - العدالة فيلزم من ذلك ضعف جميع أحاديثنا لعدم العلم بعدالة أحد منهم إلا نادرا"
اما چرا راويان رو توثيق ميکنن؟؟؟
وسائل الشيعة (آل البيت) للحر العاملي (1104 هـ) الجزء30 صفحة258 الفائدة التاسعة
www.yasoob.com/books/htm1/m012/10/no1068.html
العاشر : أنا كثيرا ما نقطع - في حق كثير من الرواة - : أنهم لم يرضوا بالافتراء في رواية الحديث . والذي لم يعلم ذلك منه يعلم أنه طريق إلى رواية أصل الثقة الذي نقل الحديث منه والفائدة في ذكره مجرد التبرك باتصال سلسلة المخاطبة اللسانية ودفع تعيير العامة الشيعة بأن أحاديثهم غير معنعنة بل منقولة من أصول قدمائهم !

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. اصطلاحات رجالي شيعه گرچه در برخي موارد هم نام هستند ولي در معني بايکديگر فرق دارند و اين براي هر کسي که به کتب رجالي مراجعه نمايد مشعهود و معلوم است مثلاً روايت صحيح نزد ما با صحيح نزد اهل سنت فرق دارد همچنين حسن و... يا حتي در برخي موارد اصطلاحات، معاني ضد هم دارد مانند لفظ «مرفوع» که نزد شيعه به روايتي که در آن لفظ «رُفِعَ» بکار رفته و انقطاع دارد اطلاق مي شود که در نتيجه روايت ضعيف خواهد بود اما نزد اهل سنت روايتي که متصل است و به رسول الله صلي الله عليه و آله مي رسد اطلاق مي شود که در نتيجه نشانه ي علو روايت خواهد بود.

اين جمله که وي از شيخ حر عاملي نقل نموده است در مورد اخذ برخي اصطلاحات است نه اينکه کل علم از اهل سنت گرفته شده باشد بلکه در همان اصطلاحات هم چنانکه بيان شد فقط اصل اصطلاح ممکن است از ايشان گرفته شده باشد اما در معني هيچ اتحادي نيست.

2. اما در مورد روايات متعارض، شکي در وجود آنها نيست اما اين مساله به شيعه اختصاص ندارد. برخي از علماي اهل سنت در اين مورد کتاب نوشته و اين اختلافات را جمع کرده اند مانند کتاب «بداية المجتهد ونهاية المقتصد» ابن رشد و... اما اينطور نيست که اين روايات مشکل عمده اي براي علما ايجاد کند بلکه قرائن و دلايل براي تفکيک روايات ساختگي مانند عمل علما و سيره متشرعه و تطابق با قرآن و رعايت حال تقيه و بررسي سندي و تطابق با مسلمات عقيدتي و ... وجود دارد که علما و مجتهدين در اين مورد متخصص اند و قدرت تفکيک روايت واقعي از ساختگي را دارند و سالها در علوم مختلف براي رسيدن به اين تخصص تحصيل و تدريس کرده اند.

3. اما سهل بن زياد، موثق و مورد اعتماد است چنانکه در کتب رجالي در مورد ايشان اين جمله معروف شده که «الامر في السهل سهل» وجود اين راوي در سند روايات کامل الزيارات و تفسير قمي هم دليل وثاقت اوست.

4. ابراهيم بن هاشم: به جهت نقل فرزندش علي بن ابراهيم که از وثاقت بالايي برخوردار است و کثرت روايت از او، مورد توثيق قرار گرفته و مجهول نمي باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
14 | سلام | | ١١:٤٩ - ١٨ شهریور ١٣٩٤ |
سلام
منظور شیخ حر عاملی رحمه الله از این کلام چیه؟
ومثله يأتي في رواية الثقات، الأجلاء - كأصحاب الإجماع، ونحوهم - عن الضعفاء والكذابين، والمجاهيل، حيث يعلمون حالهم ويروون عنهم ويعملون بحديثهم ويشهدون بصحته. وخصوصا مع العلم بكثرة طرقهم، وكثرة الأصول الصحيحة عندهم
ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
برخي از وهابيان با انتشار اين مطلب از شيخ حر عاملي فکر کرده اند، صاحب وسائل با اين عبارات خواسته است روايات شيعه را تضعيف کند در حالي که آنها پي به مضمون مطلب شيخ نبرده اند
کلام حر عاملی در حقيقت، نقدی بر اصطلاحی است که از اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم در حوزه های شیعی رواج یافته، و به نظر مرحوم حر اصطلاح مناسبی نیست. به عبارت ديگر قدما حدیث را به دو نوع تقسیم می کردند؛ حدیث صحیح یا معتبر و حدیث غیر صحیح و نامعتبر. در دیدگاه قدما حدیث صحيح، روايتي بود که داراي قرائن و مورد وثوق بود والا نه اما در اواخر قرن هفتم ابن طاووس، از علمای حدیث شناس شیعه، برای سهولت کار، تقسیم بندی دیگری را در حدیث بيان کرد و توسط علامه حلی رواج یافت. او احادیث را بر چهار نوع تقسیم کرد؛ صحیح، حسن، موثق و ضعیف.
لذا حر عاملي اين نوع اصطلاح را قبول نداشت و معتقد بود بايد طبق روش قدما روايات را قبول کنيم پس وي اصلا در صدد رد روايات شيعه نبوده است بلکه نقدي بر اصطلاح تقسيم بندي جديد احاديثف زده است و اين ربطي به رد روايات ندارد
وي در جاي ديگر گويد روايات در گذشته مورد اطميينان و موثق بوده انهم با قرائن لذا روش قدما بهتر است
و قد اعترف الشيخ حسن في (المعالم) و (المنتقى) في عدة مواضع بأن أحاديث كتبنا المعتمدة محفوفة بالقرائن، و أن المتقدمين إلى زمن العلامة كانوا يعملون بالقرائن، لا بهذا الاصطلاح المشهور بعده، و أن المتأخرين قد يعملون بذلك أيضا
وسائل الشيعة ؛ ج‏30 ؛ ص296
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | حمید | | ٠٦:٥٢ - ٠٧ آبان ١٣٩٤ |
با سلام خدمت اساتید محترم
با توجه به مقاله پیش رو بعضی ها به این جمله برای صحیح بودن کل روایت های کافی استناد می کنند
نظرة في روايات الكتب الأربعة إن إبطال - ما قيل من أن روايات الكتب الأربعة كلها صحيحة - يقع في فصول ثلاثة:
الفصل الأول النظر في صحة روايات الكافي وقد ذكر غير واحد من الاعلام أن روايات الكافي كلها صحيحة ولا مجال لرمي شئ منها بضعف سندها.
وسمعت شيخنا الأستاذ الشيخ محمد حسين النائيني - قدس سره - في مجلس بحثه يقول: (إن المناقشة في إسناد روايات الكافي حرفة العاجز).
معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج ١ - الصفحة ٨١
لطفا در ابتدا ترجمه بفرمایید و توضیح کامل بیان کنید
تشکر از وقتی که به بنده می دهید.
خدانگهدار

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين مطلب را در حقيقت آيت الله خويي نقل و آن را نقد و رد مي کند اگر در ابتداي اين مطالب دقت کنيد آمده است ابطال قول کساني که معتقدند کتب اربعه همه صحيح هستند، در سه فصل مي باشد
فصل اول نظر در صحت روايات کافي است که عده اي از اعلام ذکر کرده اند که تمام روايات کافي صحيح است و مجالي براي اينکه چيزي از آن را از نظر سند ضعيف دانسته شود ، نيست
خويي در ادامه مي گويد من از استاد خود شنيدم که مي گفت:
زیر سؤال بردن آنها کار افراد بی سواد یا کم سواد و خلاصه کار کسانی است که بهره کافی از علم و توانائی علمی ندارند.
اين مطلب را مرحوم خويي نقل مي کند اما آن را در ادامه زير سوال مي برد وي حرف اينهايي را که اين چنين عقيده دارند که تمام اصول کافي معتبر است، خطبه خود کليني در مقدمه کتاب خود مي داند که در آنجا گقته است
ويأخذ منه من يريد علم الدين والعمل بالآثار الصحيحة عن الصادقين عليهم السلام
در اين خطبه اشاره شده است که من اين کتاب را که نوشتم براي کساني که مي خواهند به علم دين برسند و به آثار صحيح ائمه عمل کنند
از اين جمله برخي استفاده کرده اند که پس کليني تمام کتاب خود را صحيح دانسته است
اما آيت الله خويي در ادامه مي گويد که اين جمله دلالت بر اين ندارد که هيچ روايت غير صحيح در اين کتاب نيست
وي در ادامه به مواردي از اصول کافي اشاره مي کند که کليني روايات را از غير معصوم نقل مي کند که اين دلالت براين دارد که تماما اين کتاب از معصوم نمي باشد از غير معصوم نيز مواردي ذکر شده است
- ما رواه عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن بعض أصحابه ، عن هشام
ابن الحكم ، قال : ( الأشياء لا تدرك إلا بأمرين . . )
2 - ما رواه بسنده عن أبي أيوب النحوي ، قال : ( بعث إلي أبو جعفر
المنصور في جوف الليل . . ) ، ورواه أيضا عن علي بن إبراهيم عن أبيه ، عن
النضر بن سويد
3 - ما رواه بسنده عن أسيد بن صفوان صاحب رسول الله صلى الله عليه
وآله ، قال : ( لما كان اليوم الذي قبض فيه أمير المؤمنين عليه السلام ارتج الموضع
بالبكاء )
4 - ما رواه بسنده عن إدريس بن عبد الله الأودي ، قال : ( لما قتل الحسين
عليه السلام ، أراد القوم أن يوطئوه الخيل )
5 - ما رواه بسنده عن الفضيل ، قال : ( صنايع المعروف وحسن البشر يكسبان
المحبة )
و روايات شاذي و مرسلي نيز در اين کتاب وجود دارد که ادعاي آنهايي را که همه روايات کافي را صحيح مي داند، رد مي کند
و پاسخ هاي ديگر..
معجم الرجال ج1 ص 85
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | محمد | | ١٩:٥٥ - ٠٨ آبان ١٣٩٤ |
با سلام
خود علامه مجلسی روایات در کافی رو قبول دارد نمونه اون کلام ایشان رد مرآت العقول هست که می گوید:
«الحق عندی أن وجود الخبر فی أمثال تلک الأصول المعتبره مما یورث جواز العمل به ......

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
علامه مجلسي اسناد حدیث های اصول چهارصدگانه ی شیعی و کتاب الکافی که با استفاده از آن اصول تدوین یافته را (ولو به تعبیر امروزي ما ضعیف باشند) فی الجمله معتبر می دانند و مسأله ی کاربرد بررسي سند را برای ترجیح روایات بر اساس قوت سندی آنها در هنگام تعارض، معرفی کرده اند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
17 | عین میم | | ٠٦:٣٩ - ١٣ مرداد ١٣٩٥ |
سلام! بنده از شبکه های ماهواره ای وهابیت و تشیع و... و از مناظرات شیعه و سنی و وهابیت و خصوصا مناظرات آقای قزوینی و ... نسبتا و به اندازه لازم وقت گذاشته ام و آشنایی دارم.
با دلیل عرض می کنم اشکالاتی در سبک مناظره ما شیعیان وجود دارد که اگر به طور نسبی حل شود حق برای محققان و عموم مردم بسیار روشن تر می شود.
1- متاسفانه این حالت تقریبا باب شده است که در غالب مناظرات، مخالفین شیعه (برای فرار به جلو) حالت تهاجمی به عقاید شیعه می گیرد و شیعه نیز گویی عادت کرده که وظیفه اصلی، صرفا دفع شبهه از عقاید وی می باشد، درحالیکه اگر این روند معکوس شود نقطه ضعف بزرگ مخالفین که وجود احادیث خلاف عقل و منطق در کتب صحیح ایشان است بیشتر در معرض قضاوت همگان قرار می گیرد.
دلیل واضح آن موفقیت قابل تامل و بررسی، جناب آقای علی شریفی ( بدون تحصیلات حوزوی و دانشگاهی) در مناظرات وی با مدعیان شبکه های ماهواره ای مخالفین است، که یکی از دلایل واضح آن، روحیه تهاجمی وی و پرداختن به محتوای احادیث طرف مقابل و وادار کردن آنها به پاسخ گویی است که سبب شده به طرز شگفت آوری وی در مناظرات با طرف پر مدعای خود از جمله آقایان سجودی و ... به راحتی آنها را منفعل و مغلوب کند تا جاییکه آنها مجبور شوند به طرز خجالت آوری از مناظره مجدد با وی فرار کنند.
بنده یقین دارم اگر طرف مقابل آقای علی شریفی بزرگترین عالم وهابیت و ... نیز می بود قطعا مغلوب می شد چون اشکال در محتوای کتب معتبر آنها سرجای خوب باقی است ؛ ضمن اینکه به نظر می رسد باید سبک مناظره آقای علی شریفی مورد بررسی کارشناسان و استادید مناظره قرار گیرد.
2- اشکال جدی دیگری که در مناظرات وجود دارد این است که مخالفین عقاید شیعه چون به خوبی از محتوای خلاف عقلِ معتبرترین کتب خود مطلع هستند و از افشای آن توسط شیعه هراس دارند، لذا باز برای فرار به جلو بحث های سندی و اعتبار احادیث کتب طرفین را برجسته می نمایند و مع الاسف شاهد هستیم که طرف شیعه نیز غالبا به این دام می افتدو بیشتر وقت مناظره یا تمام آن به اولیت پایین تر اختصاص می یابد، در حالیکه اگر به علاوه بررسی سندی احادیث، وقت بیشتری به بررسی محتوای کتب معتبر طرفین مثل اصول کافی و بخاری ... اختصاص می یافت، عوام مردم هم می توانستند به سادگی سره را از ناسره تشخیص دهند.
اگر چه سوال مطرح شده در این صفحه در خصوص برسی سندی اصول کافی است و احیانا سایت محترم ولی عصر (عج) در صفحات دیگر به بررسی محتوایی کتاب بخاری و ... پرداخته است، اما لازم است این مطلب، برای مخاطبی که ممکن است فقط همین صفحه را مطالعه کند تذکر داده شود چون در صورت بررسی محتوا توسط مخاطب است که وی سیراب شده و حق برای وی به خوبی آشکار می شود.
خوب است در این خصوص به سایتهای خبری مثل الف و رجا ... مراجعه شود که آنها در پایان هر خبر، اخبار مرتبط با آن خبر را به صورت لینک قرار میدهند که به نظر جای خالی آن در سایت وزین شما کاملا احساس می شود. همیشه موفق باشید
18 | عین میم | | ٠٧:٤٥ - ١٣ مرداد ١٣٩٥ |
سلام! در این فرصت بنده چند حدیث از صحیح ترین کتاب اهل سنت ( احادیث مشترک بخاری و مسلم که علمای اهل سنت این کتاب (صحیحین) را بعد از قرآن بزرگترین سند، مرجع و دلیل مسمانان می دانند) به نقل از کتاب(( اللؤلؤ و المرجان فیِما إِتَّفَقَ عَلیهِ الشَّیخان ترجمه ابوبکر حسن زاده)) ذکر می کنم و قضاوت را بر عهده مخاطب محترم می گذارم و از عزیزان اهل سنت می خواهم که آنها نیز متقابلا کتاب اصول کافی را مطالعه نموده تا متوجه غیر قابل مقایسه بودن این دو کتاب با یکدیگر شوند.
حدیث 156-حذیفه گوید: ... پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - ایستاد همانگونه که شما می ایستید و در حالی که ایستاده بود (نعوذ بالله) ادرار کرد و من هم از آنجا دور شدم ولی به اشاره او برگشتم و پشت سرش ایستادم تا اینکه کارش تمام شد.
حدیث 195-... پیغمبر ... لنگی هم پوشیده بود عمویش عباس به او گفت: اگر این لنگ را از دامنت باز کنی و بر روی شانه ایت در زیر سنگها قرار دهی پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - آن لنگ را (نعوذ بالله) از دامنش باز کرد و روی شانه اش قرار داد ولی بیهوش افتاد دیگر پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - از آن به بعد (نعوذ بالله) هیچ گاه لخت و عریان دیده نشد
حدیث 206-عایشه ... گوید: ابوبکر به سوی من آمد در حالی که پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - (نعوذ بالله) سرش را بر ران من گذاشته بود ابوبکر به شدت مرا مورد توبیخ و سرزنش قرار داد و آنچه که خدا خواست به من بگوید گفت و با دستش به کمر من (خَاصِرَتِي ) می زد و من هم به خاطر اینکه سر پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - بر رانم بود نمی توانستم تکان بخورم (و از دستش خلاصی یابم) پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - بیدار شد وقتی که دید آب نیست خداوند متعال آیه تیمم نازل کرد ...
حدیث 513-... عایشه گوید: روز عیدی بود و سیاهان با سپرهای چرمی و سر نیزه های خود (در مسجد) بازی (رقص) می کردند (نمی دانم) یا من از پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - خواستم، یا او خودش فرمود: می خواهی این بازی را تماشا کنی؟ من هم گفتم: بلی در حالی که صورتم (نعوذ بالله) بر صورت پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - قرار داشت مرا پشت سر خود جای داد و به سیاهان می فرمود: به بازیتان (رقص) ادامه دهید ای پسران ارفده تا اینکه خسته شدم پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - فرمود: کافی است؟ گفتم: بلی فرمود پس برو
حدیث 1412-... عایشه گوید: پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - را (نعوذ بالله) سحر کردند و به اندازه ای سستی بدن بر او مسلط شده بود که اگر چه فکر می کرد می تواند مانند سابق با همسرانش نزدیکی کند ولی نمی توانست
حدیث 451-... عایشه گوید: پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - صدای یک نفر را که شب درمسجد قرآن می خواند شنید و فرمود: خداوند او را مورد لطف خود قرار داد چون (نعوذ بالله) فلان آیه و فلان ایه را در فلان سوره که از یادم (أَسْقَطْتُهَا ) رفته بودند به یادم آورد.
حدیث 114: ابوهریره گوید: اصحاب گفتند ای رسول خدا آیا ما در روز قیامت پروردگار خودمان را می بینیم پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - فرمود: مگر در دیدن قرص کامل ماه در یک شب مهتابی که هیچ ابری نباشد اختلاف و تردید دارید؟ اصحاب گفتند خیر ای رسول خدا فرمود: از دیدن خورشیدن در روزی که هیچ ابری نباشد شکی دارید؟ اصحاب گفتند خیر ای رسول خدا فرمود: پس شما هم همینطور آشکارا پروردگارتان را می بینید ... روز قیامت ... تنها امت اسلام در حالیکه منافقین نیز در میان آنها هستند باقی می مانند آنگاه (فَيَأْتِيهِمُ اللهُ ) خداوند متعال به سمت ایشان می آید و می فرماید: من پروردگار شما هستم ولی آنان می گویند: این جای ما است (و ما حرکت نمی کنیم) تا پروردگارمان بیاید وقتی که پروردگار ما آمد او را خواهیم شناخت آنگاه پروردگار می آید و می فرماید: من پروردگار شما هستم مسلمانان می گویند: تو پروردگار ما هستی...
حدیث 1810 -... انس بن مالک گوید: پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - فرمود: هر قدر گناهکاران وارد دوزخ شوند پر نمی شود ... تا اینکه (نعوذ بالله) خداوند پایش را بر روی آن می گذارد ...
حدیث 1778- ...ابوسعید خدری گوید: پیغمبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم - فرمود: در روز رستاخیز زمین به صورت یک قرص نان در می آید خداوند (نعوذ بالله) با دستش آنرا دست به دست می کند (تا پهن شود) همانگونه که شما در سفر وقتی که نان درست می کنید آن را با دست صاف و پهن می نمایید این نان به صورت غذای تهیه شده برای مهمانان بهشتی می باشد ...

و احادیث دیگر مثل حدیث 1534: اقرار پیامبر (نعوذ بالله) به افضل بودن حضرت موسی بر ایشان.
حدیث 1527: نسبت مَس شدن (نعوذ بالله) همه پیامبران از جمله پیامبر اسلام توسط شیطان مگر حضرت مسیح.
حدیث 523: پیامبر (نعوذ بالله) توسط 2 پیرزن یهودی تعلیم دید، حدیث 1408: غیرتی تر بودن زبیر از پیامبر اسلام.
حدیث 1553: خداوند در جدال توهین آمیز عمر با پیامبر اسلام در مسئله شرعی، (نعوذ بالله) نظر عمر را تایید و عمل پیامبر اسلام را رد کرد.
حدیث: 1059: جسارت نسبت(نعوذ بالله) هذیان دادن به پیامبر اسلام
حدیث: 767 : بدعت های عمر و عثمان.
حدیث: 1627: افضلیت مهاجرین به حبشه بر عمر بن خطاب و مهاجرین از مکه.
حدیث 1151: خشم حضرت فاطمه از ابوبکر تا آخر عمر.
حدیث 500: طالب دنیا بودن اکثر اصحاب.
حدیث 761: ... اعتراض بی ادبانه صحابه به دستور پیامبر.
حدیث 841: ... عدم اعتماد پیامبر به اصحاب قریشی.
حدیث 1164: ... فرار اصحاب در جنگ حنین و سرگرم جمع کردن غنایم
حدیث1477: ... : عاقبت به خیر نشدن جمعی از اصحاب
حدیث 1293: ... شرابخواری اصحاب
حدیث 926: ... : جسارت عایشه به پیامبر و حکم الهی
حدیث 944: ...: توطئه عایشه و حفصه نسبت به پیامبر
حدیث 1578: ... توهین عایشه به حضرت خدیجه
حدیث 149: ... دیدن دزدکی پیامبر (نعوذ بالله) در حال قضای حاجت توسط ابن عمر
احادیث536 و 537: نقل قول های غلط از پیامبر توسط صحابه (از راویان اصلی صحیحین)
حدیث 1292: نسبت ناروای شراب خواری (نعوذ بالله) به جناب حمزه سید الشهداء
حدیث 1556: روایت منزلت در افضلیت امام علی بر سایر صحابه
حدیث 1650: آینده درخشان ایرانیان شیعه
همیشه موفق باشید.
19 | محمد افغانستان | | ١٩:٢٠ - ٠٤ دي ١٣٩٥ |
چرا رجال های برجسته شیعه تا کنون یک کتاب که همه احادیث شان صحیح باشد ندارد ؟
مثل صحیح بخاری مسلم به گفته هایی خود اهل سنت
آیا هیچ رجال پیدا نمی شد که احادیث صحیح جمع کند.
که این مورد شبهه اهل سنت قرار نمیگرفتم؟
تشکر

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
اولا: بارها گفته شده است که تصحیح روایت در شیعه اجتهادی است یعنی هر کس متخصص در فن رجال بشود می تواند طبق مبنایی که به دست آورده است روایت را معتبر و یا ضعیف بداند
ثانیا: چه کسی گفته است کتب حدیثی شیعه تصحیح نشده اند؛ روایات فراوانی از شیعه بررسی شده اند که به چند نمونه از این دست کتب اشاره می کنیم
الدر والمرجان في الأحاديث الصحاح والحسان. علامه حلی
منتقى الجمان في الأحاديث الصحاح والحسان. شهید ثانی
روضة المتقين في شرح اخبار الأئمة المعصومين. محمد تقي مجلسي
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول. علامة محمد باقر مجلسي
ثالثا: اینها که می گویند کتب ما تصحیح شده است خوب اگر راست می گویند و این را یک امتیاز می دانند چرا بزرگانشان به این تصحیح ملتزم نیستند و روایات معتبر خودشان از جمله روایات صحیح مسلم و یا بخاری را تضعیف می کنند
البانی روایتی را از مسلم نقل بعد گوید این روایت ضعیف است
ثم استدركت فقلت: إن هذا الحديث مع كونه في صحيح مسلم فإنه ضعيف من قبل سنده لأن فيه عمر بن حمزة العمري وهو ضعيف كما قال في التقريب وقال الذهبي في الميزان
ضعفه يحيى بن معين والنسائي وقال أحمد: أحاديثه مناكير
قلت: ويسنتنج من هذه الأقوال لهؤلاء الأئمة أن الحديث ضعيف وليس بصحيح وتوسط ابن القطان فقال كما في الفيض
وعمر ضعفه ابن معين وقال أحمد: أحاديثه مناكير فالحديث به حسن لا صحيح
قلت: ولا أدري كيف حكم بحسنه مع التضعيف الذي حكاه هو نفسه فلعله أخذ بهيبة الصحيح! ولم أجد حتى الآن ما أشد به عضد هذا الحديث بخلاف الحديث الآتي بعده والله أعلم.
آداب الزفاف في السنة المطهرة ج1 ص143
اگر واقعا صحیح بخاری تمام روایاتش معتبر و بدون خدشه است چرا بزرگان اهل سنت روایات بخاری را ترک کرده و آن را معتبر ندانسته اند
ابی حاتم و ابی زرعه روایت بخاری را ترک کردند
وقال عبد الرحمن بن أبي حاتم في الجرح والتعديل قدم محمد بن إسماعيل الري سنة خمسين ومئتين وسمع منه أبي وأبو زرعة وتركا حديثه عندما كتب إليهما محمد بن يحيى أنه أظهر عندهم بنيسابور أن لفظه بالقرآن مخلوق
سير أعلام النبلاء ج 12 ص 462
این درحلی است که اگر ابوزرعه روایتی را ترک می کرد آن روایت اصل و اساسی نداشت
إسحاق بن راهويه يقول كل حديث لا يعرفه أبو زرعة الرازي فليس له أصل
اسحاق بن راهويه گويد: هر حديثي که ابوزرعه نمي‌شناخت آن اصل و اساسي ندارد
سير أعلام النبلاء ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ج 13 ص 71
با این وجود کسانی که این اشکال را به شیعه دارند اول بیایند تکلیف خود را با روایات خودشان روش بکنند بعد به شیعه اشکال بکنند که چرا انها روایات خود را تصحیح نکرده اند!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات

20 | فاطمه | | ١١:٣١ - ١٩ خرداد ١٣٩٦ |
ده حدیث نا معتبر و علت نامعتبر بودن آن

پاسخ:
باسلام
کابر گرامی
سوال شما نامفهوم است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
21 | رسول | | ١٠:٤٣ - ١٢ آذر ١٣٩٦ |
با سلام
ضمن تشکر از مطالب سودمند موسسسه تحقیقاتی
یک سوال
چرا علمای اهل سنت احادیث غیر صحیح را در کتابهای خودشان اصلاح نکرده اند؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در این خصوص کتابهای زیادی نوشته شده است که روایات صحیح را جدا و ضعیف را جدا می نویسند مانند سلسله الاحاديث الضعيفه والموضوعه واثرها السيئ في الامه که البانی نوشته است
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
22 | عرفان | | ٢١:٢٩ - ٠٤ فروردين ١٣٩٧ |
سلام چند روزیه یک سوال ذهنمو مشغول کرده لطفا جوابشو یدید : چرا شیعه کتب خود را تصحیح نمی کند؟
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها